هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: کجای کتاب واقعا اشکتون در اومد؟
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۸
#1
وای نگو
خاطرات اسنیپ و مرگش منو نابود کرد
یک ربع دپ بودم


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: آينده ي سايت جادوگران؟؟( همه ميدانيم كه سرانجام روزي هري پاتر به پايان ميرسد)
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ پنجشنبه ۸ مرداد ۱۳۸۸
#2
خوب به قوله خودت همه میدونیم که روزی هری به پایان میرسه
چه پایان فیلم ها باشه
چه پایان کتاب ها
چه پایان وسایل و مطالب جانبیش
و هممون اگه منظرمو قدیمیامون بگیرین
با هم
با هری
رون
و هرمیون
بزرگ شدیم
روزی همه میمیرن
و هری هم استثنا نیست
هر چن ممکنه هزار سال طول بکشه
خوب هر چیزی پایانی داره
اما این پایان همه چیز نیست
زندگی ادامه دارد
ممنون
این نظر من بود
با تشکر


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۰ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۸۸
#3
من سپر مدافع ندارم
چون دیوانه ساز ها تو آب مزاحمم نمیشن
و تازه من انسان نیستم
ولی اگه داشتم
مار
البته من احتمال شیر دال رو هم میدم


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۷
#4
در کتاب راجع به دزدی قدرت یه بحثایی شده بود ولی خوب متوجه نشدم
سواله من اینه که مگه میشه قدرتو دزدید؟
منظورم همون قدرت جادوییه
از این مطلب در کتاب هری پاتر و جادوی خاطرات هم استفاده شده ولی در اونجا منبع قدرت یک جعبه بوده
لطفا یک توضیح چربو چیلی مشت مارو مهمون کنید


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ شنبه ۸ تیر ۱۳۸۷
#5
نام:مارکوس
نام خانوادگی:ایلیایسم
نام پدر: آرتور
نام مادر: آتنا
علاقمندی ها:جانفشانی و حمایت از قبیله ام
خصوصیات ظاهری: رنگ مو »سبز جلبکی به خاطر شرایط زندگی- ظاهر » کمی خشن به خاطر شرایط اجتماعی
توضیحات: فرمانده قبیله سوم از نسل موجودات دریاییه دریاچه هاگوارتز
دارای 195 سال سن
بر طبق عمر مفید ما تا 458 سال زندگی می کنیم ولی پیرترین موجود دریایی شناخته شده پدر من بود که 800 سال زندگی کرد
300 سال قبل با مادرم ازدواج کرد و بعد از یک تعطیلات طولانی مادرم مرا به دنیا آورد
من اولین فرزند خانواده ام و دارای چشمانی سبز رنگ هستم.

شما که عضو ایفای نقشی!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۸ ۱۷:۳۶:۲۱

خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: آزکابان
پیام زده شده در: ۱۶:۳۶ جمعه ۷ تیر ۱۳۸۷
#6
دستی استخوانی اورا به خود آورد وزیر ناگهان برگشت و به پشت سره خود نگاه کرد او که بود و قرار بود اینبار با او چه کنند اما او در اشتباه آن چهره آرام و مهربان به نظر می رسید پیر و فرسوده بود و لاغر ناگهان از آن حالت ناراحت و وحشتزده بیرون آمد و مثل برق گرفته ها بالا پایین پرید او یک زندانی تقریبا عادی پیدا کرده بود دستش را در جیبش کرد و هرچه در اون بود رو از قبیل دکمه و آدامس مستعمل و غذا خورده نون و غیره رو در دهان پیرمرد بدبخت کرد و بدون اینکه منتظر تشکر(!) بدبخت بایستد سریع از محل متواری شد برای توی پرانتز عرض کنم (اون پیرمرده بابای یای آگدن بوده که به خاطر پسرش افتاده زندان(نمیدونم توی این مدت با این مدیریت زندان زنده مونده(!!!)))


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: جاذبه های یادگاران مرگ
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ جمعه ۷ تیر ۱۳۸۷
#7
جذاب ترین مرگ:
مرگ که جذاب نیست زجر دهنده ی باید گفت زجر آورتیرین مرگ ماله مرگه فرد و سوروس پاک.

جذاب ترین پیروزی:
پیروزی هری در برابر نفسش در جایی که دیگه یادگارارو ول میکنه و دیگه دنبالشون نمی گرده و در صحنه ای که سنگو رها میکنه و دیگه دنبالش نمی گرده و برگرداندن چوب به جای اصلیش در قبر دامبلدور و همینطور پیروزی مادر هری در برابر ولدمورت.

جذاب ترین فصل:
فصل حکایت شاهزاده چون آدم میفهمه عشق پاک چیه.

جذاب ترین مورد احساسی:
عشق اسنپ به لیلی.

جذاب ترین ایده:
ایده کمک گرفتن هری از نویل برای کشتن مار چون فهمیدیم ک نویل چقدر میتونه شجاع باشه و ایده گذاشتن نام اسنپ توسط هری بر روی پسرش.

جذاب ترین شخصیت:
اسنپ چون خوب یا بدیش تا آخرین لحظه معلوم نشد.

جذاب ترین نکته:
حتی دامبلدورم اشتباه می کنه.

جذاب ترین ترفند:
ترفند هرمیون برای مخفی کردن چهره هری که تا حدودی گرفت.

جذاب ترین جمله:
اینجا دابی آرمیده است- جنی آزاد.

جذاب ترین شوخی:
مغازه شوخی برادران ویزلی با مدیریت جرج ویزلی.

جذاب ترین شکست:
شکست خوردن لرد سیاه شصت و شش ساله در برابر پسری هفده ساله.

در آخر مرگ پایان نیست بلکه آغازیست مفصل بچه ما هنوز در مقدمه کتاب زندگی هستیم.


ویرایش پرسی ویزلی :
فاصله خطوط از هم زیاد شد و بولد شدند ! یه طوری بنویس که بشه خوند عزیزم


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۴/۷ ۱۵:۳۸:۲۲

خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۴:۵۸ جمعه ۷ تیر ۱۳۸۷
#8
1 مرگ دامبل و فرد و مودی و تانکس و لوپین و کالین و سیریوس و سدریک و و و ... مرگ دردناکه برای زنده ها ولی چه خوبند مرده ها بیاید از الان آخرتمونو بسازیم ببینید مرگ هست برای همه هست حتی برای شخصیت های خیالی ببینید دامبلدور قدرتمند رفت تانکس شیطون و بامزه رفت لوپین مهربون رفت و روزی ماهم میریم و تنها القاب و خاطراتمونه که مارو زنده نگه میداره پس به خوبی رفتار کنیم به خوبی حرف بزنیم و به خوبی بمیریم ممنون از اینکه منو تحمل کردین و تا آخر خوندینش:)


خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
#9
منم می خوام عضو بشم البته با لحنه سوزناک و با کمی هق هق بخونید
ولی از شوخی بگزریم اگه اجازه بدین می خوام عضو تیم کوئیدیچ بشم پروازم خوبه چشمامم تیزه
ممنون میشم موافقت کنید



تائید شد ، عضو کوییدیچ شدی ! فقط اون شکلک های امضات رو بردار که شدیدا رو اعصاب هست !


ویرایش شده توسط پرسی ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۹ ۱۸:۱۶:۴۱

خدایا مرا آن ده که آن به :oop


Re: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۱۶:۰۳ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
#10
به نام خالق قدرت و هستی و کسی که مرا خلق کرد تا قدرتمند و ایرانی باشم
نام : ارسلان
سن : 17
تاريخ تولد : 23/3/1370
علاقه مندي ها : پرورش کامل قدرت هایی که دارم
تاريخ ورود به سايت : همون کنار عکسم زده
چگونگي آشنايي با هري پاتر:باور کنید که خودمم یادم نمیاد چجوری ولی وقتی به خودم اومدم دیدم هری پاتریم نمیدونم شاید از قدرت هایی که داره و شاید هم به خاطر شباهتی که با من داره ازش خوشم اومد نمیدونم
الله اعلم


خدایا مرا آن ده که آن به :oop






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.