هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۱۷:۲۹ یکشنبه ۸ مهر ۱۳۸۶
#1
سلام به شما ناظران گرامی!خوبین؟
من برای گرفتن شخصیت آپولین دلاکور اقدام کردم.لطفا یک آرم دیگر برام بسازید.ممنون میشم.خیلی متشکر.واقعا ممنون.خیلی ممنون و...

پرد عزیز ، زمانی که شناسه جدید خود را گرفتید اعلام کنید تا آرم شما آماده گردد.موفق باشید.با احترام.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۹ ۱۹:۵۰:۴۳

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ یکشنبه ۸ مهر ۱۳۸۶
#2
سلام به ناظران گرامی.
با عرض معذرت از این که پستم پشت سرهمه ولی من عجله داشتم که شخصیتم عوض بشه و کسی در این جا هم پست نزده بود!
نام:آپولین دلاکور
علایق:جادو،شرکت در مراسم.
نسبت با:فلور دلاکور(مادر فلور می باشم)
سابقه:به زبان فرانسه تسلط کامل داره.با خانم و آقای ویزلی زود گرم می گیره.و...
گروه:می دونید که گریف!!!

امیدوارم کافی باشه.فقط این شخصیت رو گفتم که می خوام.لطفا شخصیتم رو تعویض کنید.ممنون میشم.گفتید که نیازی به زدن پست در اون دو تاپیک نیست پس من هم نزدم.

ریش مرلین همراهتون
بای


شما باید با یه شناسه دیگه دوباره خودتون رو معرفی کنید و بعد لینک این شناسه رو بدید تا بسته بشه. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۸ ۱۷:۳۰:۴۰

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: **همانند يك سفيد اصيل بنويسيد**
پیام زده شده در: ۱۵:۴۸ پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۸۶
#3
هرمی و دامبی و پرد و اینا( )همه در حال خرید لباس و اینا برای عروسی هری با چو هستند...
_هری این کفشه خیلی مامانه.ببین با کراواتت هم سته ها...
هری هم به ناچاری:
مجبورم دیگه بکنم.
مالی در حالی که کیسه رو دو گره ای می کنه تا از سنگینی پاره نشه،هرمی هم داشته توی مغازه ی بغلی دنبال واکس جادویی برای رون می گشته...
_رون این یکی خوب نیست!نه!مادام لطفا همون رو بدید.روی ردا هم میشه استفاده اش کرد دیگه؟؟؟
خانم فروشنده سر تکون میده.(آخه این واکس همه کاره بوده)
جینی در حالی که داره با شونه ی جادویی ایش که توی تولدش گرفته ور میره و مدل موهاش رو عوض می کنه.
_مامانی این یکی مدله چه طوره؟؟
خانم ویزلی آهی از ته دل می کشه چون نتونسته شونه رو همون روز اول از جینی بگیره!!!
هرمیون به جمع دامبی و بقیه می پیونده و یک واکس هم توی پاکتش به وضوح دیده میشه.
دامبی و آبر به سرعت میرند توی یک مغازه ی حیوانات خانگی یک جن خونگی می خرند چون رسم جادوگرا اینه که اگر بسیار ثروتمند باشند،باید برای عروس و داماد یک جن خونگی بخرند.
مالی در گوش آرتور یه چیزهایی میگه که حاکی از حسودی طرفین به هم!!
_آهان..این هم مغازه ی ردا فروشی.رون،هرمیون،جینی و پرد شما ها با من بیاین.
وقتی می رند تو همه کی ردای دست دوم می خرند و پرد از سر ناچاری چون آخرین نفر بود ردای دست سوم میخره!(ببین دیگه من چه قدر بدبختم!!! )
وقتی برمی گردند به پناهگاه،پرد ردایش رو بررسی می کنه و متوجه اسمی بر روی جیب ردا میشه که خیلی ریزه.
_...
و و رد بزرگ کننده اجرا میشه و این کلمات به وضوح خونده می شوند.

"ردای عروسی زن گودریک گریفیندور"

همه:
پرد:واو


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: ثبت نام داوطلبان وزارت
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ چهارشنبه ۴ مهر ۱۳۸۶
#4
نام واقعی (*) :گلی

سن واقعی (*) :12

نام و نام خانوادگی در ایفای نقش (*) :پردفوت

میانگین وقت شما در روز برای انجام امور وزارت (*) :1:30

سوابق قبلی ( مسئولیت های دیگر که در ایفای نقش داشتید ) (*):
عضو تیم کوییدیچ ریش سفیدان-عضو رسمی محفل ققنوس

1. هدف از وزیر شدن ؟
الف) مشهور شدن
ب) گرفتن رنک
ج) خفن شدن
پ ) پرورش جامعه آسلاماتیک و بر قراری نظم اسلامی در زیر سایه رهبری ( عله ) ، با پرچم عدل و داد .

2. اگر من وزیر بشم ...

الف ) قول میدم همیشه پشت عله باشم
ب ) سعی میکنم واسه ایفای نقش مفید واقعه بشم
ج ) سعی میکنم واسه دوستم مفید واقع بشم
د ) سعی میکنم پشت همه باشم .

3. اگر به مرحله بعد راه پیدا کردم ، خدایی نکرده رای نیوردم ...

الف ) رای میخرم .ج)
ب ) مستقیما یک بلیط میزنم با هری پاتر صحبت میکنم .
ج ) از خداوندگار مرلین طلب رای میکنم .
د ) دست به دستگیره آفتابه مرلین میشم .
پ ) شناسه میسازم ، منت مدیر بوقی رو نمی کشم .

4. اولین برنامه شما بعد از وزیر شدن چیست ؟

الف) اصلاح رول
ب) دعوا با مدیران برای اصلاح ایده بوق دانستن وزیر
ج) کلاس گذاشتن برای ملت
د ) تشکر و قدر دانی بخاطر زحمت های بی اندازه مدیران ( با انتخاب این گزینه صد در صد رای میارید )


ویرایش شده توسط پرد فوت در تاریخ ۱۳۸۶/۷/۴ ۲۱:۴۴:۳۲

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۱۸:۰۸ شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶
#5
سلام به ناظران گل و گلاب خودمون...
من نمی دونم میشه توی محفل مرخصی گرفت یا نه.ولی برای مدرسه ها دیگه باید مجانی هم شده مرخصی بدید!!
من یه مرخصی 20 روزه می خواستم.برای مدرسه ها.چون تغییر مقطعه و دیگه...
خب ممنون.به هر صورت.دلم برای همه تنگ میشه.خیلی تنگ میشه.

دلم تنگه.بزن بارون به ریش دامبی ما...
(بقیه اش هم سانسور شد،توسط خودم!!)
بای


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: **همانند يك سفيد اصيل بنويسيد**
پیام زده شده در: ۱۷:۴۸ شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۸۶
#6
_تولد،تولد تولدت مبارک.مبارک مبارک ...
این صدای پایکوبی ای بود که مالی ویزلی به افتخار تولد جینی برپا کرده بود.جینی موهای نارنجی رنگش را گوجه کرده بود و لباس طلایی رنگی به تن کرده بود.
فرد و جرج در همان ابتدای مهمانی برای این که فضا را صمیمی تر کنند،دماغ رون را با آدامس نعنایی تقلبی به خون انداخته بودند و رون در 15 دقیقه ی اول مهمانی حضور نداشت!
هری کادوی خودش را که با کاغذ کادوی زیبایی تزیین شده بود را در دستان جینی قرار داد.جینی از فرط خجالت سرخ شده بود و برای تشکر از هری ،آب میوه اش را کنار گذاشت و با هری دست داد.
_اوهوم.
این سرفه ی رون بود که انگار می خواست به همه بفهماند که به او هم توجه کنند.
جینی گفت:
مامان،هری برام ،برام..یه جاروی تاشو خریده.این جدیدترین مدل جاروی های سواری.
فرد با ورد آسانی جارو را که در دستان جینی قرار داشت قاپید.
_بدش به من فرد.بدش به من.اوه.
10 دقیقه ی بعد...
_اوه جینی مواظب باش.
اما پای جینی روی پوست موزی که روی زمین افتاده بود سر خورد و با صورت در کیک افتاد.
_اوهاااااها ها.اوه وای مالی چه بامزه بود...
و آقای ویزلی با چشم غره ای که مالی ویزلی به او نشانه رفته بود صدای خفه ای از خود درآورد و لبخندش حالا به اخم تبدیل شده بود.
تمام لباس جینی به کیک شکلاتی آغشته شده بود!
_فرد،جرج.فردا تنبیهتون مشخصی میشه.
و مالی با گوشه ی لبش وردی را زمزمه کرد و صورت و لباس جینی مانند روز اولش شد.
هری که از وضع پیش آمده،تعجب کرده بود چوب دستی اش را سمت کیک گرفت و گفت:
ریپارو.
کیک به طور تقریبی درست شده بود...
هدیه ی فرد و جرج یکی از جدیدترین اختراعاتشان بود که شانه ی همه کاره نام داشت.
جرج شروع به توضیح دادن کرد:
می دونی ؟من و فرد خیلی روی این یکی کار کردیم.این شونه می تونه هر جور که بگی موهایت رو برایت درست کنه.از گوجه ای گرفته تا حالت دار فر و...
فرد با حالت با مزه ای گفت:
هنوز مدل مردانه اش کار داره.گفتیم اولین نسخه اش زنانه باشه.چیز دیگه ای به فکرمون نرسید.
_بومب!!!
صدای بلندی به گوش رسید و چیزی تالاپی روی زمین افتاد.
_جینی عزیزم.امیدوارم خوب باشی.به دلیل کارم نتونستم به تولدت بیام.اما هرگز روز به دنیا اومدنت یادم نمیره.
چارلی.
کادو ترکید و یک عروسک بزرگ اژدها مانند از آن بیرون پرید.
_سلام جینی.
همه به سمت عروسک برگشتند.
"عروسک زنده بود!!"


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: هری پاتر چی بهت یاد داد؟
پیام زده شده در: ۱۳:۱۹ یکشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۶
#7
هری پاتر و دارو دسته اش به من یاد دادند:
همیشه یک بحران وجود نداره،ممکنه 1000 تا بحران بریزه روی سر آدم ولی ،تحمل کردنش میتونه 1000 سال آرامش و راحتی رو به آدم بده.
هری یک الگوی خوب برای همه است.


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: **همانند يك سفيد اصيل بنويسيد**
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۸۶
#8
فستیوال فیلم هالی ویزارد...
مردم با هجوم و مثل ندید بدید ها وارد سالن می شند و همین که تازه می خوان سرشون رو بالا بگیرند نور نارنجی رنگی می زنه تو چشماشون!
ملت پس از چند لحظه متوجه مي شن نور نارنجي از پروژکتور نارنجي رنگ و دکور نارنجي صحنه منشا گرفته!
لارتن کراوات نارنجی ش رو که با کت و شلوار یکدست نارنجی رنگش ست کرده بود رو صاف می کنه و پس از یکم صحبت به این صورت:
1..2..3..آزمایش می کنیم!
ملت سرجایشون خشک می شوند و لارتن هم با دستمالی عرقش را پاک می کند و آب دهانش را قورت می دهد:
خب..ملت جادوگر و ساحره سلام.
ملت مثل بچه مهدکودکی ها می گن:
سسسسلام...
لارتن دوباره دست به موهای چربش میزنه که انگار یه دو هفته ای حمام نکرده:
خب به پنجاهمین سالگرد فستیوال فیلم هالی ویزارد خوش اومدید.من لارتن کرپسلی هستم مجری این فستیوال ارزشمند و طراح این صحنه ی بسیار خیره کننده هستم.
یه بچه از میان جمعیت با صدای نسبتا بلندی گفت:
لارتی جون یکم بیش تر از خودت تعریف می کردی!بد نگذره.
و همه ی مردم یک صدا زیر خنده می زنند.لارتن درخواست یک لیوان آب می کنه چون در اون لحظه به شدت در زیر فشار بوده!
_خب!اولین فیلم این فستیوال رو معرفی می کنم."مستند دامبل".
ملت به این صورت دست می زنند:
و پرده نمایش به همراه تشویق های ملت کنار میره و پروژکتور های نارنجی خاموش می شند.
_و ما دعوت می کنیم از نقش اصلی این فیلم:آلبوس دامبلدور
دامبل در حالی که ریش های را سشوار کشیده از میان جمعیت میاد بیرون و از پله های سن بالا میره.
از بالای صحنه یک تندیس به شکل ساحره ی روی جارویی که از جنس طلا ست می افته پایین و در دستان دامبل قرار می گیره.
دامبل میاد جلوی میکروفن و میگه:
من متعلقم به شما!
حاج کالین که در مراسم حضور داره توی بلوتوسش می گه:
دامبی بانوان مکرمه رو از مردان جدا کن!نامحرمیم ناسلامتی!
دامبی انگشتر نقره ای رو که برای جمع کردن ریش سشوار کشیده اش استفاده کرده رو صاف می کنه بعدش با کمی تعظیم از سن پایین میاد و در کنار هری و رون و هرمی میشینه.
ملت سرگرم تماشای تکه هایی منتخب از فیلم بودند که در اون صحنه دوست آبرفورث توسط یک اژدها خورده میشه.
صدای سرد بلاتریکس به گوش می رسد:
ما هری رو گرفتیم.تسلیم شید.به لرد باوفا بپیوندید.
لارتن هم سوء استفاده می کنه و پروژکتور های نارنجی رو توی صورت مرگخواران گرامی و محفلی ها می اندازه!
پس از چند لحظه...
هاگر که در 4 صندلی جا گرفته بود مرتب آه و ناله می کرد:
آی چشمم.همه چیز نارنجیه!
لارتن در اون زمان به این صورته چون خودش در معرض نور پروژکتور نبوده:
ملت بعد از نابینایی موقت و این که چشم هاشون دوباره رنگ ها رو بتونه درست ببینه دنبال مرگخوارا می گردند اما خبری ازشون نیست....
-------------
امیدوارم نسبت به پست های طنز قبلی ام بهتر باشه!


تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۰۰ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶
#9
سلام به شما!
من می خواستم تغییر شخصیت بدم.شخصیتم از کتاب هفتم.می خواستم بدونم باید اون وقت دوباره در کارگاه نمایشنامه نویسی و بازی با کلمات باید پست بزنم؟شخصیت من اینه:
اگر کتاب هفتم را نخواندید کلیک نکنید!!!!!
[spoiler=شخصیت جدید از کتاب هفتم]آپولین دلاکور(مادر فلور دلاکور)[/spoiler]
ممنون میشم اگر زود رسیدگی کنید.راستی این شخصیت رزروه ها!!)

با تشکر
عزت زیاد

هر وقت اون نوار افشاسازی از کنار سایت برداشته شد، شما میتونید با یه شناسه جدید دوباره معرفی شخصیت کنید. نیازی به تایید در اون دو تاپیک نیست. شخصیتهام رزرو نمیشن.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۲ ۱۲:۱۵:۴۵

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق


Re: گفتگو با ناظران *محفل ققنوس*
پیام زده شده در: ۲۲:۳۴ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۶
#10
سلام به ناظران محترم
می خواستم بپرسم که من می خواهم تغییر شخصیت بدم .می خواستم بپرسم باید دوباره برای عضویت در محفل اقدام کنم یا؟.....
ممنون می شم.
عزت زیاد

با سلام خدمت پرد عزیز.مشکلی نیست شما میتونین تغییر شناسه بدین و در صورت تمایل به ماندن در محفل درخواست آرم دهید تا اقدام شود.موفق باشید.با احترام.


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۶/۶/۲۲ ۱۹:۰۵:۳۱

تصویر کوچک شده









عضو رسمی محفل ققنوس

-------------------------------------
در مسابق






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.