نام:پادما
نام خانوادگی:پتیل
سابقه عضویت در گروه های دیگر سایت:نه
وقتی که می توانید برای این گروه صرف کنید:1 ساعت در روز
اسپل نام به انگلیسی: padma patil
________________________________________
همه ی اعضای اوباش هاگزمید در محل خفن گروه خودشان(اوباش) جمع شده بودند.در این مکان هرجونوری پیدا می شد. رو دیوار ها و قاب ها را یک لایه ی 10 سانتی خاک نشسته بود و تار عنکبوت در هر جایی به چشم می خورد .کاغذ دیواری ها کنده شده بودند و به خاطر کثیف بودن زیاد رنگشان قابل تشخیص نبود.نور لامپ به خاطر گردو خاک رویش, کم سو بود و افراد به سختی می توانستند همدیگر را ببینند .
به خاطر کمبود وسایل بروبکس اوباش بر روی کارتن نشسته بودند!!! و فقط یک صندلی چوبی کهنه در وسط کارتن ها بود و پیوز (البته با اینکه روح بود) ولی بر روی آن نشسته بود.همه با هیجان به اطراف نگاه می کردند و در دست همه اشان یک نوشیدنی کره ای بود.
پیوز شروع به سخنرانی میکنه:دسته ی اوباش هاگزمید بعد از تلاش های ماهانه ,بالاخره ما تونستیم این مکان را برای گروه خودمون تهیه کنیم.
چارلی:یعنی فقط همین یک جا؟!
پیوز:پس چند جا؟!
چارلی:4جا!
پیوز:چرا 4جا؟!
آراگوگ:ادامه ی سخنرانی!!
پیوز:خب البته می دونم که اینجا یه جوریه... .
آراگوگ:خیلی یه جوریه
پیوز:یه بار دیگه وسط حرفم بپرینا دیگه خود دانید
پیوز یک اهم اهم می کنه و ادامه می ده:می دونم که شایسته گروه ما نیست ولی ما که اینجا نمی خوایم زندگی کنیم فقط اینجا جمع می شیم که نقشه بکشیم
چارلی:آخه ابهت کارامونو پایین میاره
اعضا با سر تایید میکنن
پیوز:یه روز بشینید تر و تمیزش کنید درست میشه دیگه
آراگوگ:از نظر اندازه می گیم باو.تعدادمون که همین قدر نمی مونه زیادتر می شیم
پیوز:خب می گین چیکار کنیم؟
ویولت:درست زدی وسط خال! چیکار کنیم؟
بین افراد همهمه ای میافته.هر کی واسه خودش یه چیزی میگه و نظرشو اعلام می کنه.پیوز برای اینکه دوباره سکوت و برقرار کنه سوت میزنه.همه ساکت میشن.پیوز از روی صندلی بلند,و در هوا شناور میشه
پیوز:بالاخره به نتیجه ای رسیدین؟
چارلی:بعله.باید فعالیت هامونو زیاد کنیم که مردم بیان اسپانسرمون شن بعد پولدار شیم.
____________________________________________
ببخشید که بد شد ولی هیچی تو ذهنم نمی یومد که بنویسم.