درسته که این سوژه رو هیچ کس ادامه نداده اما باحاله پس من ادامش میدم.
*********************************************
همگی دست به کار میشن و شروع به تمیز کردن می کنن.
اسکی یکم فکر می کنه و میگه: کریچر ، وینکی و الکسا جنازه ی اینا رو جمع می کنین ، چو ، سرژ و قفی هم شروع به تمیز کردن می کنن.
قفی: پس تو چی شدی؟
اسکی: منم میرم دنبال نیرو می گردم. بقیه نباید بی کار بشینن ما رو نگاه کنن و ما اینجا جون بکنیم من میرم دنبالشون.
سرژ: می خوای من برم دنبال اونا و تو اینجا رو تمیز کنی؟
اسکی: نه می ترسم پات خسته بشه این قدر دنبالشون میری ، خودم میرم.
سرژ:
اسکی بر می گرده تالار و رو مبل ول میشه و چند لحظه بعد:
-
گابریل و لونا و نوربرتا و فلور وارد تالار شدن و با دیدن تالار در خلا و سکوت متعجب شدن.
نوربرتا: پس بقیه کجان؟
لونا: آبخوری؟
فلور: دستشویی؟
گابریل: تو جیب اسکی؟
همه به هم نگاه می کنن و به سمت اسکی هجوم می برن.
اسکی دست و پا میزنه
- من جوونم منو نکشین ... آی دزد ... منو خوردن
گابریل: تو جیبش نیست!
فلور: تو پاچشم نیست!
نوربرتا: تو جورابشم نیست!
لونا: تو گوششم نیست!
اسکی: سلام دوستان. بیاین یه کار مهم داریم. تا الان چی کار می کردین سه ساعت دارم دنبالتون می گردم؟ فکر نکردین من برای پیدا کردن شما چه قدر رنج کشیدم؟
- آره قشنگ معلومه. حالا چی کارمون داشتی؟
- دنبال من بیاین.
اسکی اونا رو به باغ وحش میبره.
اسکی: لونا و نوربرتا برن جنازه ی حیوونا رو جمع کنن و فلور و گابریل به تمیز کردن کل باغ وحش مشغول شن.
فلور: چیا رو تمیز کنیم؟
اسکی: چشمت نمی بینه اینجا چه قدر کثیفه؟
بر می گرده و به باغ وحش نگاه می کنه.
اسکی:
سرژ و الکسیا و بقیه بر می گردن.
- اسکی دمت گرم بالاخره یه روز دستمالات بدرد خورد.
- سر سه سوت کارمون تموم شد.
سرژ: اسکی پا درد گرفتی؟ چه خوب شد قبول نکردیا.
اسکی: پس مرحله ی اول به پایان رسید مرحله دوم در راهه. در مرحله ی دوم تنها کار اینه که بریم دنبال حیوون بگردیم. فقط حیوونای جادویی مفهوم شد؟
تا فردا عصر فرصت دارین که لیست حیووناتونو بدین تا من از میونش حیوونای خوبو انتخاب کنم و بگم به چه تعدادی بخرین.
همون روز عصر:
اسکی رفته بود دراز بکشه و استراحت کنه و لذت می برد از اینکه تنها تو تالار بود. تالار فقط و فقط مال خودش بود چون بقیه در حال پیدا کردن حیوون بودن.
لونا و نوربرتا وارد شدن و با دیدن اسکی که لمیده بود هیچ تعجبی نکردن.
- پــــــــــــــــــــــــخ
اسکی از جا پرید.
نوربرتا و لونا:
اسکی: درد
آن دو:
- مگه قرار نبود دنبال حیوون بگردین؟
- پیدا کردیم. من می تونم بچه اژدها بیارم.
اسکی: قصد جون مردمو کردی. پذیرفته نمی شه.
لونا: مانتیکور و شیردال و گورکن و عقاب و افعی حیوونای خوبین. من می تونم تهیه کنم.
اسکی: شیردال و گورکن و عقاب و افعیت خوبه اما مانتیکور بده مگه جونتو از سر راه آوردی؟ به جای اون یه حیوون برو دو تا دیگه به عنوان مجازات قصد جون مردم کردن پیدا کن تا بعد بگم چند تا گیر بیاری.
نوربرتا و لونا:
*********************************************
برین دنبال حیوونایی بگردین که کمتر وحشی باشن وقتی هم پیدا کردن و اسکی قبول کرد می خواین برین بخرین اما چون بعضیاش پیدا نمیشه تو یه پست تموم نکید و با حال باشه. فکر بهتری دارین بنویسین ولی سوژه ی خوبیه نذارین زود تموم شه. اگه هم به نظرتون بد ادامه دادم این پستو نادیده بگیرین و از ادامه ی پست اسکاور بنویسید.