هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: ستاد فرماندهي 21 جولاي!!
پیام زده شده در: ۲۰:۲۲ سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۶
#1
سلام
بچه ها منم میامم!!!!


Shayan.AK


Re: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۴:۲۳ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶
#2
سلام اگر می شه یک نفر منو راهنمایی کنه که بفهمم چه جوری از امتیازایی که به پست هام می دن و نقد شدن شون اطلاع پیدا کنم؟؟؟

بزودی امتیازات در تاپیک شنی امتیازات ارسال میشه. میتونید اونجا امتیازاتتون رو ببنید.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۶ ۱۷:۰۶:۴۳

Shayan.AK


Re: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۱۳:۲۸ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶
#3
من به سارا اوانز به عنوان بهترین ناظر رای می دم!!!


Shayan.AK


Re: بهترین نویسنده در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۱۳:۲۲ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶
#4
من به پروفسور سینیسترا رای می دم به نظرم هم پست های طنز جالبی می زنن هم خیلی فعالیت می کنن!!!


Shayan.AK


Re: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۱۳:۱۵ شنبه ۱۶ تیر ۱۳۸۶
#5
من به پروفسور کوییرل رای می دم به نظری خیلی تو سایت زحمت می کشه!!!


Shayan.AK


Re: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۳:۰۹ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
#6
با تشکر از تدریس!!!
لینک تکلیف-شماره ی 103


Shayan.AK


Re: سالن ورزشي دياگون
پیام زده شده در: ۳:۰۷ پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۳۸۶
#7
-خب سلام مسابقه ی دو تیم کوییدیچ گریفندور و اسلایترین رو در این هوای بد بارانی برا تون گزارش می کنم.تیم گریفندور این فصل با تیم جدیدی پا به این مسابقات گذاشته البته همون طور که همه می دونن گریفندور همیشه برندست...
-لی میشه خواهش کنم فقط بازی رو گزارش کنی؟
-اووووووو ببخشید پروفسور.خب تیم اسلایترین با ترکیب همیشگی خودش وارد زمین می شه ...و حالا تیم گریفندور در میان تشویق هواداران با ترکیب رون ویزلی در دروازه-هری پاتر در نقش جوستجوگر-فرد و جرج ویزلی در نقش مدافع و رایان بازیکن جدید تیم به همراه جینی ویزلی و آنجلینا جانسون در خط حمله وارد زمین می شه...آنجلینا امروز ببینم با این اسلایترینی ها چیکار می کنی ها......
-لی آخرین باره میگم....
-ببخشید پروفسور.خب بازی با سوت مادام هوچ آغاز می شه ....اولین حمل رو جینی شروع می کنه حالا پاس می ده به رایان خودش جلو میره .....اوووووووووو.....شانس آورد یه بازدارنده از طرف باول به سمتش آمد ولی از کنارش رد شد....حالا یه پاس ناگهانی میده به آنجلینا در سمت دیگه زمین.....اووووو آنجلینا موازب باش....مادام هوچ در سوت خودش می دمه و بازی متوقف میشه....بله اشاره می کنه به آنجلینا که چند لحظه پیش برای این که با مالفوی برخورد نکنه مجبور شد از زمین بازی خارج بشه...حالا سرخگون در دست اسلایترینی ها قرار میگیره آدریان پیوسی با سرخگون جلو میره....آفرین به فرد که با این حرکت خوبش جلوی حرکت پیوسی رو میگیره....حالا دوباره سرخگون در دستان رایان قرار داره یه نفر رو دریبل می کنه حالا پاس میده به آنجلینا اونم یه پاس تک ضرب میده به جینی ....نه سرخگون باز هم از دست میره ....درآن طرف زمین هری و مالفوی هنوز دنبال گوی زرین می گردن .....خب در خط حمله اسلایترین توپ توسط فلینت جلو برده می شه حالا موقعیت و......بله گل برای اسلایترین.....اه ه ه ه ه......مثل این که بر اثر رغد و برق جاروی جینی آتش گرفته.....خب خوشبختانه جینی به خوبی فرود میاد...بله هری با مادام هوچ صحبت می کنه......بله وقت استراحت اعلام می شه ...خب منم استراحتی می کنم تا بازی دوباره شروغ بشه....
-خب بازیکن ها دوباره به زمین باز میگردن ......اااااااااااااااااااا.....یه لحظه صبر کنید تعداد اسلایترینی ها کمه.....بله دریک هنوز به زمین نیامده در حالی که همه بازیکن ها در زمین هستند باید ببینیم مادام هوچ چه تصمیمی میگیره......بله نتیجه به نفع گریفندور اعلام می شه و بازی تمام می شه .......ها ها ها ......دریک تازه داره از رخت کن در میاد .....البته بهتره که فرار کنه چون بچه های اسلایترین داران با عصبانیت به سمتش میرن....در هر صورت بازی با پیروزی گریفندور به پایان میرسه.......به همه تبریک میگم.....تا بازی بعدی فعلأ خدانگهدار...


Shayan.AK


Re: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۹:۵۶ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶
#8
درس جالبی بود مرسی!!!
لینک تکلیف


Shayan.AK


Re: کوچه ناکترن!!
پیام زده شده در: ۱۹:۵۴ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶
#9
آن شب سوج در خوردن نوشیدنی زیاده روی کرده بود و حال خوبی نداشت.همین طور که تلو تلو می خورد از پاتیل درزدار خارج شد.آنقدر مست بود که حتی به یاد نمی آورد کجاست.بی هدف شروع به حرکت در کوچه های تاریک و مه آلود لندن کرد.ساعت بزرگ لندن به صدا در آمد و نشان داد که شب به نیمه رسیده.سوج بعد از چند دقیقه تلاش برای حرکت بر روی پا هایش دیگر خسته شد.به تابلویی در یکی از کوچه های تاریک و خلوت لندن تکیه داد و آرام به سمت پایین سر خورد.از میان تاریکی سایه ای به سمت او می آمد.صدای قدم هایش در کوچه ی خلوت منعکس می شد.آن سایه آرام آرام با قدم های سنگین به سمت سوج آمدودر مقابل سوج ایستاد.بسیار آرام با صدای خشک و دورگه اش گفت:دونبال من بیا.من به تو نیاز دارم.سرورم از دیدن تو خوشحال می شه.
سوج هیچ چیزی از حرف های آن مرد را نمی فهمید.خودش را بر روی مرد انداخت.مرد او را از روی خود بلند کرد و روی زمین انداخت.سوج به شدت به زمین سرد و نم ناک برخورد کرد.به سختی بر روی زانوهایش ایستاد.به سختی نوشته بر روی تابلو را خواند.بر روی تابلو نوشته شده بود:کوچه ی ناکترن.
سوج با خواندن این اسم کمی به خودش آمد ولی هنوز نمی دانست که مردی که می خواست او را با خود ببرد جادوگر خوبی است یا یک جادوگر سیاه بنا بر این ناگهان به طرز ماهرانه ای چوبدستیش را به سمت مرد گرفت و زمزمه کرد:چرابلس.
مرد ناگهان با همان صدای دورگه گفت:جادوگر سیاه.
مرد از سایه بیرون آمد و چهره اش نمایان شد.او مردی قد بلند با مو های بلندی به رنگ بلوند بود که بر روی چهره اش چروک های زیادی بود.سوج گفت:ابرکسس مالفوی.این امکان نداره.مگه تو نمرده بودی؟بعد از این که یک ماه غیب شدی همه فکر کردن مردی.
مالفوی لبخند تلخی زد وگفت:من در حال کمک کردن به سرورم بودم.حیف شد که به خودت اومدی.اگر هوشیار نمی شدی این اتفاق برات نمی افتاد.سپس چوب دستیش را به سمت سوج گرفت و زمزمه کرد:کروسیاتوس.
نوری از انتهای چوبدستیش خارج شد و به سوج برخورد کرد.سوج بر روی زمین افتاد.بر روی زمین پیچ و تاب می خورد و از درد فریاد می زد.مالفوی چوبدستیش را کنار گرفت.سوج کمی آرام تر شد.مالفوی با نفرت گفت:فقط یک فرصت بهت می دم تا به سوالم جواب بدی.چه کسان دیگه ای تو گروهی که دامبلدور برای مبارزه با لرد سیاه تشکیل داده حضور دارن؟
سوج اب دهانی به سمت مالفوی پرتاب کرد و گفت:شک نکن که هیچ چیزی بهت نمی گم.
مالفوی گفت:متاسفم.سپس چوبدستیش را به سمت سوج که دوبارهه بر روی زانو هایش ایستاده بود گرفت و آرام زمزمه کرد:آواداکداورا.
نور سبزی به سوج برخورد کرد و سوج دوباره به زمین افتاد و بی حرکت ماند.مالفوی رویش را برگرداند و آرام آرام از جسد سوج دور شد و در تاریکی شب گم شد.


Shayan.AK


Re: هری پاتر چی بهت یاد داد؟
پیام زده شده در: ۲:۰۵ چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۳۸۶
#10
راستش هری پاتر خیلی به من کمک کرد خیلی چیزا ازش یاد گرفتم البته بعضی رفتارهاش رو هم قبول نداشتم.
خب در واقع من هر کتابی رو که می خونم از همه نظر بررسیش می کنم و سعی می کنم هر چیزه خوبی که داره رو ازش یاد بگیرم.
من قبلأ خیلی آدم شجاعی نبودم ولی از وقتی که با این کتاب آشنا شدم شجاعت زیادی پیدا کردم البته حرف دوست عزیزم پروفسور کارکاروف رو هم قبول دارم شجاعت زیاد بعضی وقتا به حماقت تبدیل می شه اما در کل تا حدی شجاغت هم تو زندگی لازم هست.
سعی کردم فداکاری رو از بعضی شخصیت های این کتاب یاد بگیرم.
خیلی وقتا بوده که جمله های قشنگ دامبلدور تو زندگیم کمکم کرده.
ولی از همه مهم تر من رفاقتو از این کتاب یاد گرفتم معنی واقعی رفاقت رو درک کردم و سعی کردم تا جایی که می تونم تو زندگیم اجراش کنم.
یک نکته رو هم فراموش نمی کنم هیچ وقت بازم همون طوری که دوسته عزیزم پروفسور کارکاروف گفت این کتاب باعث شد تا این سایت رو بشناسم و دوستان خوب زیادی پیدا کنم.


Shayan.AK






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.