مسابقه ی بین
ما و
اوناشب قبل از مسابقهتمام بازیکنان تیم کوییدیچ ریونکلا برای شنیدن آخرین نکات و تاکتیک ها در کنار شومینه ی تالار جمع شدند.چوچانگ جوری بچه ها رو نگاه میکنه که انگار آخرین روز زندگیشونه:خب بچه ها ببینم همتون جمعید؟
و بچه ها یکی یکی حضورشون رو اعلام میکنن.
چو ادامه میده:خب ببینید بچه ها ما تیم خیلی قدرتمندی داریم از هرلحاظ تاکتیک قدرت بدنی(زیرچشمی به ورنون نگاه میکنه) و خیلی چیزای دیگه...اما اینکه گریفندور از ما قویتره یه واقعیته ما هیچ شانسی نداریم ما میبازیم ما هممون میمیریم ما شکست میخوریم هاگوارتز نابود میشه ولدمورت هری رو میکشه...
و در همین حال میزنه زیر گریه و آوریل و لونا سعی میکنن آرومش کنن و میبرنش توی خوابگاه.
بقیه بازیکنا با روحیه ی داغون توی تالار نشستن و مثل ماتم زده ها به هم نگاه میکنن.
ورنون:ما هیچ امیدی نداریم.
باتیلدا:دور اول حذف میشیم.
کورن اسمیت:من گشنمه.
همه در حال خوردن غصه هستند که ناگهان فیلی شروع میکنه به حرف زدن:بچه ها ببینید ما هنوز یه راه برای غلبه به گریفندور داریم.
بچه ها:چی؟چی؟
فیلی:نمیدونم یادم رفت
نیم ساعت از زمانی که آوریل و لونا چو را به خوابگاه برده بودن گذشته بود و آن دو نیز بار دیگر به جمع بازیکنان افسرده تیم پیوسته بودند که ناگهان فیلی دوباره شروع به حرف زدن کرد:آهان یادم اومد...ببینید من یه دارویی رو چند روزه پیش کشف کردم که میتونه کمکمون کنه.
دکی ادامه میده:در ضمن بهتون اطمینان میدم این دارو چون توی هیچ جایی ثبت نشده قابل شناسایی هم نیست و ما به راحتی از تست دوپینگ عبور خواهیم کرد.شما مخالفتی ندارید؟
بازیکنان تیم ریونکلا که به هرگونه قانون شکنی علاقه مند بودند خیلی سریع با مسئله کنار اومدند.
رختکن کوییدیچدکی یه شیشه از جیبش در میاره و دست به دست بین بچه ها میچرخونه تا همه از مایع قرمز رنگه درونش که مزش مثل توت فرنگی میمونه بخورن.
کورن:من حس میکنم خیلی قوی شدم.
آوریل:منم حس میکنم میتونم با دوبرابر سرعت پرواز کنم.
چو:خب بچه ها زیاد وقت نداریم من مطمئنم با قدرت الانمون میتونیم خیلی راحت گریفندور رو شکست بدیم.
زمین کوییدیچبازیکنان دو تیم با آرایش مخصوص خودشون وارد زمین میشن و کاپیتانهای دو تیم با همدیگه دست میدن و با سوت داور بازی شروع میشه.
توپ توی دستان هدویگ قرار میگیره و به سمت دروازه ی ریونکلا به راه میافته.توپ رو پاس میده به لارتن و لارتن با یه جاخالی زیبا باعث میشه توپ برخلاف پیش بینی بازیکنان ریون در دستان جسیکا جا بگیره.جسیکا با اطمینان تمام ضربه ی قدرتمندی رو به سمت دروازه ی ریون روانه میکنه ولی باتیلدا با یه دست با لبخندی بر لب و بسیار خونسرد توپ رو میگیره و پاس میده به کورن..کورن با سرعتی باورنکردنی یک تنه به سمت دروازه ی گریفندور به پیش میره و بازدارنده ای رو که استرجس به طرفش فرستادرو به راحتی جا میگذاره و پاس میده به دکتر ولی دکتر نمیتونه توپ رو بگیره و توپ ازاد در هوا به حرکت در میاد.لارتن به سمت توپ میره تا اونو بگیره ولی آوریل با سرعتی باورنکردنی قبل از اون به توپ میرسه و در مقابل چشمان متعجب تماشاچیان و دامبلدور توپ رو وارد دروازه میکنه.
البوس بازی رو شروع میکنه و پاس میده به جسیکا جسیکا دست به توپ جلو میره که یکی از بازدارنده های لونا بهش برخورد میکنه...جسی کمی از مسیرش منحرف میشه ولی به راهش ادامه میده که بازدارنده ی دوم نیز به سمتش میاد.. به سرعت توپ رو به سمت لارتن میفرسته ولی در بین راه فیلی اون رو تصاحب میکنه و بار دیگه به سمت دروازه به راه میافته...
ورنون همچنان در حال گشت زدن در اطراف زمینه. از مقابل بازدارنده هایی که سینیسترا و استرجس به سمتش میفرستن جاخالی میده ...بعد از خوردن اون معجون حس میکنه که دید چشماش ده برابر قویتر شده.تمام حواسش رو جمع میکنه تا بلکه برق طلایی رنگ گوی زرین رو ببینه و بالاخره اون رو میبینه...در چند قدمی مریدانوس ولی مریدانوس از دیدن اون غافل مونده.ورنون که حس میکنه با خوردن اون معجون ذهنشم قویتر شده در جهتی خلاف جهتی که گوی رو دیده به سرعت به حرکت میافته و مریدانوس نیز به دنبالش به راه میافته ولی در میانه های راه ورنون به سرعت تغیر جهت میده و به سمت جایگاه اصلی گوی به راه میافته و چند ثانیه بیشتر طول نمیکشه که سوت پایان بازی به صدا درمیاد.
ریونکلا با نتیجه 160 بر صفر برنده ی این بازی میشه و این امر باعث خوشحالی تماشاچیان آبی پوش ورزشگاه میشه.
چو:بچه ها کارتون عالی بود.
و نگاهی به دکتر میندازه و در گوشش میگه:معجون تو هم فوق العاده بود.
دکتر لبخند شیرینی میزنه و رو به بچه ها میکنه:اون معجون چیزی نبود جز شربت توت فرنگی... هرکاری که امروز کردید فقط تواناییهای خودتون بود.
بچه های ریون که از شنیدن این مسئله بیشتر از قبل خوشحال شده بودند به سمت رختکن به راه افتادند.