هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲:۳۷ جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۸۶
#1
نام:سیرس
نام مستعار:ندارم
سن:16
گروه مدرسه:گریفیندور
نوع چوبدستی:34 سانتیمتری_از چوب درخت بلوط_از موی تک شاخ_نرم و قابل انعطاف
نوع جارو:نیمبوس 2001
قد:170 سانتیمتر
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:مشکی
ظاهر:قد بلند_یه ذره لاغر_مو بلند_...
خصوصیات درونی:همیشه شاد و دنبال مهمونی!_صاف و ساده_دوست همه و دشمن هیچ کس_...
محل زندگی:هاگوارتز و تعطیلات منزل مسکونی!!!!
گروههایی که شرکت کرده:تیم کوویدیج گریفیندور_ارتش دامبلدور_...
موسیقی مورد علاقه:rock_metall_pop_spanish
غذای مورد علاقه:هر چی باشه!!!!!!!
تفریحات و سر گرمی ها:فیلم و کتاب های هری_گردش با دوستان_گیم نت_چت_......
علاقمندی ها:عاشق هاگوارتز_شاگرد هاش_هری و دوستاش_استاداش_....
ارزو:اسیب رسوندن هر چه بیشتر به ولدرمورت و مرگ خوارها_
توضیحات اضافه:راستش همه چیز گفته شد!!!!!


(ببخشید این شخصییت سیریوس بلک نیست و در لیست شخصییت های سایت وجود دارد)

تایید شد!


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۶ ۱۲:۴۴:۰۰

dead.eos09


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۲ سه شنبه ۲۳ مرداد ۱۳۸۶
#2
نام:سیرس
نام مستعار:ندارم
سن:16
گروه مدرسه:گریفیندور
نوع چوبدستی:34 سانتیمتری_از چوب درخت بلوط_از موی تک شاخ_نرم و قابل انعطاف
نوع جارو:نیمبوس 2001
قد:170 سانتیمتر
رنگ چشم:قهوه ای
رنگ مو:مشکی
ظاهر:قد بلند_یه ذره لاغر_مو بلند_...
خصوصیات درونی:همیشه شاد و دنبال مهمونی!_صاف و ساده_دوست همه و دشمن هیچ کس_...
محل زندگی:هاگوارتز و تعطیلات منزل مسکونی!!!!
گروههایی که شرکت کرده:تیم کوویدیج گریفیندور_ارتش دامبلدور_...
موسیقی مورد علاقه:rock_metall_pop_spanish
غذای مورد علاقه:هر چی باشه!!!!!!!
تفریحات و سر گرمی ها:فیلم و کتاب های هری_گردش با دوستان_گیم نت_چت_......
علاقمندی ها:عاشق هاگوارتز_شاگرد هاش_هری و دوستاش_استاداش_....
ارزو:اسیب رسوندن هر چه بیشتر به ولدرمورت و مرگ خوارها_
توضیحات اضافه:راستش همه چیز گفته شد!!!!!


سیرس!؟ اگه منظورتون سیریوس بلک هست این شخصیت گرفته شده.


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۵/۲۴ ۱۷:۲۸:۰۶

dead.eos09


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۳۹ سه شنبه ۱۲ تیر ۱۳۸۶
#3
نام:آگریپا
گروه مدرسه:گریفیندور
چوبدستی:33 سانتی متری-موی تک شاخ
رنگ مو:مشکی
رنگ چشم:قهوه ی روشن
شغل:کارا گاه
گروه هایی که در آن ها فعالیت کرده:تیم کوییدیچ گریفندور-الف دال
ظاهر:قد بلند با موهای بلند-شوخ و اهل خنده
توضیحات:منتنفر از ولدرمورت و مرگ خوار ها-عاشق هاگوارتز

معرفیت کوتاهه.لطفا کامل خودت رو معرفی کن.حتما لزومی نداره از داخل کتاب باشه از تخیلت کمک بگیر.موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۳ ۱۲:۳۱:۰۷
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۳ ۱۲:۳۱:۳۱

dead.eos09


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۰۶ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
#4
لینک عکس


ساعت 12:00 شب بود جز صدای قطره های بارانی که به شیشه های پنجره می خورد صدای دیگری به گوش نمی رسید.هری در کنار پنجره ی اتاق خوابش در خانه ی دورسلی ها نشسته بود و مدام بالا و پایین خیابان پریوت درایو را از پنجره ی باران شسته ی اتاقش نگاه می کرد.تنها روشنایی خیابان تیر چراغ برغ کهنه ای بود که با سو سوی ضعیف خود اندکی آنجا را روشن کرده بود.
چند دقیقه ای گذشت و هری احساس خواب آلودگی زیادی کرد.صورتش بر روی شیشه ی پنجره کمی سر خورده و عینکش کمی کج شد و نا خود آگاه به خواب عمیقی فرو رفت.
چند لحظه بعد بود که ناگهان زنگ خانه به صدا در آمد.هری با حالتی عصبی از خواب پرید عینکش را ساف کرد و به خیابان نگاه کرد.در همان حال عمو ورنون با عصبانیت از اتاقش بیرون آمد و فریاد زد:کدوم احمقیه که این موقه شب امده؟
هری دوان دوان از پله های اتاقش پایین آمد وبه عمو ورنون نگاه کرد که در را باز کرده بود و به مردی که در مقابلش بود نگاه می کرد.
دامبلدور کخ در آستانه ی در ایستاده بود گفت:شب به خیر.شما باید آقای دورسلی باشید.من دامبلدور هستم.امشب آمدم تا ...
در همان لحظه هری جلو آمد و دامبلدور گفت:سلام هری خوشحالم که دوباره می بینامت.
عمو ورنون نگاه تحتیر آمیزی به هری انداخت و با غصبانیت دوباره به دامبلدور خیره ماند.از آنجایی که عمو ورنون هیچ نشانه ای برای دوت او به داخل منزل از خود نشان نداد دامبلدور خود از کنار او گذشت و به هری گفت:دوستانت رون و هرمیون از تو دعوت کردند تا بقیه ی تعطیلات را در پناهگاه بگزرانی و من امشب تو را به آنجا می رسانم.
هری به سرعت برگشت و از طبقه ی بالا چمدانش را که آماده کرده بود کشان کشان پایین آورد وبه دامبلدور گفت:من آماده ام.
دامبلدور با خوشحالی گفت:پس خوبه قبل از رفتن یه تسکر هم از مهمان نوازیه آقای دورسلی داشته باشیم.
دامبلدور لبخندی به عمو ورنون زد و از در خارج شد.هری به سرعت به دنبال او رفت و همین که هری خارج شد عمو در را کوبید و فریاد زد:مردک دیوانه.
دامبلدور لبخند دیگری زد وهر دوبه خیابان خیس قدم گذاشتند.


مرسی خوب بود.... فقط اگه میشه دیالوگ هات رو به زبون گفتاری بنویس...ملموس تره! مثلا به جای این:
دوستانت رون و هرمیون از تو دعوت کردند تا بقیه ی تعطیلات را در پناهگاه بگزرانی و من امشب تو را به آنجا می رسانم.
بنویسی:
دوستانت رون و هرمیون از تو دعوت کردند تا بقیه ی تعطیلات رو در پناهگاه بگذرونی و من امشب تو رو به اونجا می رسونم.

درسته که حرفای دامبلدور باید خیلی بزرگ منشانه(!) باشه ولی میشه با دیالوگ گفتاری هم این حالت رو درست کرد!

اندازه پستت خیلی خوب بود...سعی کن همیشه همینقدری بنویسی!

یه چیز دیگه هم اینکه سعی کن غلط املایی نداشته باشی...کیفیت پستتو پایین میاره!

تایید شد!


ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۱۱:۲۶:۴۵

dead.eos09


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۴:۳۲ دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۸۶
#5
هری در کنار پنجره ی اتاقش در خانه ی دورسلی ها نشسته بود و منتظر آمدن دامبلدور بود که با نامه ای به او اطلاع داده بود که ساعت 10:00 شب یکشنبه به سراغش می آید.بعد از این که یکی دو بار به بالا و پایین خیابان نگاه کرد برگشت و به سراغ (چمدانش) رفت و از آن روزنامه ی پیام امروزی را در آورد که هنوز وقت نکرده بود آن را بخواند.هری تای روزنامه را باز کرد و بلافاصله چشمش به تصویر متحرک مردی افتاد که با (قاطعیت) به اطرافش نگاه می کرد.هری چند ثانیه مات و (مبهوت) به این تصویر نگاه کرد و بعد به سرعت (گزارش) مربوط به این خبر را خواند که اعلام می کرد با (پیشنهادات) و نظرات بسیاری از کارکنان (وزارت) سحر و جادو و انتقاد بسیاری از مردم از فاج روفس اسکریم جیور که رییس اداره ی کاراکاه ها بود به (مقام) وزارت سحر و جادو نایل گردید...
هری هنوز خبر را کامل نخوانده بود که زنگ در به صدا در آمد ...

مرسی...تایید شد!


ویرایش شده توسط SonicAa در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۵:۲۴:۴۷
ویرایش شده توسط چو چانگ در تاریخ ۱۳۸۶/۴/۱۱ ۱۰:۳۳:۳۳

dead.eos09






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.