هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: آیا دامبلدور مرحوم شده؟یا همش یه کلکه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۵۱ جمعه ۱۸ شهریور ۱۳۸۴
#1
هووومک
من یه نظریه میدم البته ممکنه که درس نباشه
رولینگ یه جایی میگه که عاشق ما جراهای نارنیا س
خوب کسانی که این مجموعه داستان رو خونده باشن
میدونن که شیر که مظهر قدرت و پاکی هس در یه جایی با جادوگر
درگیر میشه و جادوگر یه جایی با خیانت یا یه همچین چیزی موفق میشه که شیر رو که نقش مثب هس و قدرتمند هم هس و لی نقش اصلی نیس اما تمامی داستان با دستورات اون میچرخه مثه دامبی با خاری و ذلت بکشه
اما اون با استفاده از یه قانون از پیش تعیین شده و یه طلسم برگرده
و انتقام رو میگیره
البته من فک نمیکنم که رولینگ یه همچین قصدی داشته باشه


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: اشعار جادویی
پیام زده شده در: ۱۳:۵۶ یکشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۴
#2
ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم
ماتقاص عشق را پس داده ايم
ما همان ايليم.ايل سربدار
ما همان قوميم .قوم مرگ خوار
سينه پر اهيم اما اهنيم
نسل يوسف هاي بي پيراهنيم
ما از اين بحريم .پاروها كجاست؟
اين نشان.پس نوشداروهاكجاست؟
-----------------------------------------------------------------
اي غروب خاك را اموخته
چوب ها.اي چوبدستي هاي سوخته
اي زمين.اي رمل.اي ماسه ها
اي تگرگ.تق تق تلماسه ها
جمعي از ما بارها سر داده ايم
جمعي از ما برادر داده ايم
ما همان مردان افسون خورده ايم
مرگ را خورديم. اما زنده ايم
دارك لرد را بندگي كرديم ما
مرگ ها را زندگي كرديم ما
من هبوط ارزو را ديده ام
من تمام مرگ را چرخيده ام
انكه اينجا چشم درچشم شماست
روزگاري خويشتن را مينواخت
من غرور اخرين پروانه ام
با تمام درد ها هم خانه ام
بال هاي پر پرم را بشنويد
لحظه اي خاكسترم را بشنويد
در كوير مرگ شرجي مانده ام
اي جماعت. من مرگخوار مانده ام
------------------------------------------------------------------
قطعه اي از يك شعر بلند..........اهاي بر و بچز اين امضاي اصلي منه كه فقط يه قسمتش تو سايت قرار گرفت.


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: دین جادوگرا چیه؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۳
#3
به نظر من باید یک دین خاص خودشون رو داشته باشن.........
و در جواب به اینکه همه ی مراسم ها رو اجرا می کنن باید بگم که کسانیی که هیچ دینی ندارند یا به اصطلاح خودمون لاییک هستن و در کشور های غربی زندگی می کنن این مراسم رو به پا می دارند و کاری به دین ندارند و رولینگ برای این این مطالب رو اورده که خوانندگان غربی خودشون رو بیشتر در محیط کتاب ببینند خصوصا در لندن...

و مثلا اگر یک نویسنده ایرانی بخواهد یک کتاب مثل هری پاتر ولی ایرانی بنویسد مطمئنا مراسم با شکوه چهارشنبه سوری رو هم میاره ول این دلیل نمیشه که ما هم زرتشتی باشیم ولی در صورتی که زرتشتی ها هم این مراسم رو دارن ولی با شکوه تر.......
پس این دیگه فقط مال یک دین نیست بلکه مال یک ملت هست در صورتی خیلی ها هم نه تنها به این دین بلکه به هیچ دینی پایبند نیستند ولی همچنان در این مراسم شرکت می کنن و جنبه ی مذهبی هم به ان نمی دن و ان رو به عنوان یک جشن ملی میشناسن
و این دیدگاه خانم رولینگ رو از بابت اوردن این مراسم ها توجیه میکنه

------------------------------------------------------------------------------
و اما اسلام..........

من به شخصه دید گاه این کالفر رو در کتاب ارتمیس فاول ترجیه می دم چون اونا هم یه خدایی دارن و نیروشون در صورتی تقویت میشه که مراسم مذهبی شون رو بدستبیارن

---------------------------------------------------------------------

اسلام میگوید که دین و مذهب برای این اورده شده که انسانها -جادووگر ها هم انسانند- به خدا از نظر معنوی نزدیک بشن
و این رو هم خودمون می دونیم که خدا برای کسانی که به فرمانش عمل کنن پاداش میده و پیامبر ها و امان هم نیروشون رو از همین راه اوردن یا به عباتی پیامبر پاداش گرفت و امامان هم از او نیرویشان را ارث بردن.....................

پس اگر ما اینگونه به موضوع نگاه کنیم که مرلین---همونی که بهش قسم می خورن---واقعا یه پیامبر بوده و یا کسی که به خدا نزدیک شده باشه-باشه
خدا پاداشش را اینگونه داده که نسلش از بقیه نسلها با نیروی خاصی متمایز باشه واین تمایز همان قدرت خاق العاده ---و یا همان جادوگریه--و این به جادوگران مثل امامان ارث رسیده واین قضیه اصیل گرایی و خانواده های باستانی از اوونجا شروع میشه
---------------------------------------------------
و اما مشنگ زاده ها...

به این موضوع این گونه میتوان نگاه کرد که والدین انها کاری نیک و یا خوب برای یک فرد یا یک جادوگر انجام داده و پاداشش را اینگونه از خداوند گرفته.......مثل پدر و مادر هرماینی که پزشکند و ممکن است به یک فرد یا جادوگر از طریق پزشکی کمک کردند--------------کما انکه تعداد انها روز به روز بیشتر هم میشود


---------------------------------------------------------
و اما دین.......

به نظر من نباید در اثار رولینگ به دنبال ردپای دین و دین گرایی گشت چون:


1 رولینگ هر دینی را که انتخاب کند خواه ناخاه مخالفانی دارد و خوانندگانش را از دست می دهد پس مجبور است یک دین از خودش در بیاورد که دیکر جنبه ی حقیقی و استدلال پذیر ندارد

2 و دیگر اینکه به گفته ی خود خانم رولینگ او اثارش را در فقر مطلق نوشته و به گفته ی حدیثی از یکی از معصومان کسی که دارای شکمی گرسنه است نمی تواند خدا را با ارامش یاد کند یا حداقل برداشت من از اوون این بوده درست یادم نیست

------------------------------------------------------------------------------

هر کس می تواند به سبک خود از این مطلب عقیده ای برداشت کند

اما انچه که حقیقی و انکار ناپذیر است این ایست که دنیای هری پاتر خانم رولینگ دنیایی مجازیی است و این مطلب دین هم یکی از دلایا اثبات ان البته اگر بعدا در کتاب های بعدی اصلاح نشود
و اگر نه چرا یک سری مراسم خاص خود را رولینگ نیاورد.......

-------------------------------------------------------------
اگر غلط داشت به حساب جوادیسم بگذارید









ویرایش شده توسط سام نجينی در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۹ ۱۵:۲۱:۵۰

ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: والدین هاگرید چگونه با هم زندگی می کردند ؟
پیام زده شده در: ۱۵:۱۴ جمعه ۷ اسفند ۱۳۸۳
#4
منم همون قضیه ی نردبون رو بهش فکر می کردم اما باید سایز ها رو هم در نظر گرفت اخه پدر هاگرید تازه با نردبون هم چطوری می تونسته تنفس مصنوعی بده؟
از قبل از این هم این مضوع ذهن منو مشغول کرده بود و فکر می کنم باز هم نتونین اینجا به نتیجه اصلی برسیم مگر اینکه با یک غول ازدواج کنین
تازه اگر هم کسی خواست منظور این قسمت رو بفهمه باید کتاب تنفس مصنوعی از ادمی زاد با غول ها رو یا کتاب 100 روز در یک اتاق با یک غول مونث بخونه تا بهتر متوجه بشه

------------------------------------------------------------------------------------


ویرایش شده توسط ويكتور كرام در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۸ ۸:۰۴:۵۰

ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: معرفی کتاب در زمینه جادو و جادوگری
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۳
#5
كتاب ارتميس فاول رو حتمان يه جوري گيرش بياريد
تو سايت تا بخش 6 رو گذاشتن ولي بقيه اش رو يه 4 ماه مي شه نگذاشتن انتشارات افق كه البته 3 جلده من 1 جلدش رو تونستم پيدا كنم

اگه بخواهين برين تو قسمت كتاب هاي غير هري پاتري

يه كتاب 7 جلدي هستش كه سي.اس.لوييس نوشته هموني كه رولينگ مي گفت وقتي بچه بوده مي خونده
از انتشارات كيميا
كتاب گروشام گرينچ و جام نحس كه من خوندمش پشت كتاب نوشته كه شايد اين كتاب الهام بخش رولينگ بوده اما من مخالفم دليلش هم بماند از انتشارات لوك كه وابسته به انتشارات كاروان هستش
كتاب فلسفي هم اگه كسي دنبالش هست من دنياي سوفي رو پيشنهاد مي كنم نوشته يوستين گردير

از پائولوكوئيلو هم كتاب كيمياگر و مكتوب رو توصيه ميكنم
من كتاب ورونيكا تصميم ميگيرد بميرد و شيطان و دوشيزه پريم رو توصيه ميكنم اما ترجمه ارش حجازي خوب نيست اما چون اون نمايندو انحصاري پائولوكوئيلو هستش به نظر من براي احترام به اون با توجه به قيمت زيادش بازم اونو بخرين يه كتاب جديد هم ديروز تو سايت انتشارات كاروان ديدم به نام رازگشاي كيمياگر كه در رابطه با كتاب كيمياگر هستش البته فكر نكنم هنوز تو بازار اومده باشه
دنيس جان خوشحال باش كه اين ها رو فاراينگليش ننوشتم
و گرنه مجبور بودي 1 ساعت فارسيش كني


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: انتخاب جادوگر ماه ( قابل توجه مدیران سایت )
پیام زده شده در: ۱۴:۰۲ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۳
#6
فكر خوبيه ....


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: لطفا حتما بخونيد
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۳
#7
be nazre man yahoo behtare chon adam hash nemitoone biyad too tite va bereh va dar zemn in refrash ham ajab moshkeleeyeh :banana:


ما ز جمع تيغ و اتش زاده ايم--


Re: معرفی شخصیت
پیام زده شده در: ۱۹:۳۲ سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۳
#8
:1نام:سام نجيني
2:سن:50 يا بيشتر تقريبا همسن ولدمورت
3:جنس:مرد
4:تحصيلات:در حد دكترا
5:رنگ جشم:نارنجي
6:گروه:اسليترين
7:مو:مشكي
8:گروه:اسليترين
9:جارو:ماه گرد
10:علاقه:بر گشتن به ظاهر اصلي خودم
11:توانمندیها:هر كاري ولدمورت ميتونه بكنه چون همشو خودم بهش ياد دادم

12:کوییدیچ:من مدافع بودم
13:نام مستعار:نجيني
14:ظاهر کلی:زياد خوشگل نبودم
معرفي كوتاه:من و تام از بچگي با هم بوديم ولي من هميشه از اون سر بودم تا اينكه من سال 6 مدرسه رو رها كردم چون مادر و پدرم وقتي داشتن خودشون رو غيب ميكردن اشتباه ميكنن و نصفي از بدنشون رو نمي برند وچون اون موقع امكانات نبوده اونا ميميرند و من مجبور شدم پيش دايي الفردم تو الباني نزديك يه جنگل زندگي كنيم من اونجا از داييم كه يكي از بهترين مدافعان جادوي سياه بود جادوي سياه رو ياد گرفتم تا اينكه يه روز تام اومد به ملاقات من اكثر وقتا ميومد ام من هيچ اؤ توناييام براش نگفتم تا اينكه اون روز همه چيز رو براش گفتم من كه نميدونستم ميخواهد چه كار كند داشتم به خونه ميرفتم كه يهو .............. بقيه اش رو خودتون حدس بزنيد اون منو تغيير شكل داد و به شكل يه افعي در اورد و براي اين منو نكشت كه هر وقت مي خواهد از من استفاىه بكنه .................



تایید شد! (مک گونگال)


.


ویرایش شده توسط مک گونگال در تاریخ ۱۳۸۳/۱۰/۱۶ ۶:۲۶:۲۱






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.