ببخشید اما من یه انتقاد داشتم به نظر من این درست نیست که هر کس از جاش بلند میشه بیاد و تو همه کار دخالت کنه این وظیفه شماست نه کسای دیگه که کارشون تو سایت فقط شده کل کل کردن با همه

هری توی اتاق خوابش نشسته بود و تلویزیون در سالن با صدای بلندی واق واق میکرد گزارشگر اخباری را گزارش میکرد : و امروز صدها قورباغه کوچک به اندازه مورچه و بزرگ به اندازه فیلها در خیابانهای شهر آزادانه حرکت میکردند و با هم راجع به جادوگری قدرت مند بحث می کردند یک دفعه هری مثل فنر از جای خود پرید و طرف سالن دوید و دید که همه به صندلیهای خود چسبیده اند و مبهوت نگاه میکنند گزارشگر ادامه داد : با این وجود صدر اعظم ناتوانی خود را با قاطعیت اعلام کرد و پیشنهاد شخصی ناشناس را برای اصتعفا از مقام وزارت قبول کرد و چمدان خود را جمع کرد و از شهر عجیب پا به فرار گزاشت

تایید شد!!!(پادمور)

به نظر منم ترجمه ویدا از همش بهتره ولی در کل هیچ کدوم خوب نیستن چون کتابو خیلی سانسور میکنن

نام: سپیده
لقب:سپیکس
نام خوانوادگی: پاتر
سن: 17
گروه: گریفندور
جنسیت: زن
شغل: فعلا محصل اما دوست دارم کاراگاه بشم
مدرسه: هاگوارتز
جارو: آزرخش
رنگ مو: مشکی
رنگ چشم: سبز
نسبت: دختر عمو هری
توضیحات: 6 سال که با هری زندگی میکنم یعنی عاشقشم
علاقمندی ها: عاشق کوییدیچ و هاگوارتز و و و وو وو



شما باید اول در تاپیک بازی با کلمات و کارگاه نمایشنامه نویسی تایید بشید و بعد خودتون رو معرفی کنید.البته شخصیتهای ساختگی تایید نمیشن.موفق باشی

سپر مدافع من دوست دارم شبیه ببر باشه

معلومه كه منظور خاصي داشته است به نظر من دامبلدور مي خواسته كه با اين كار نشون بده كه تا اين حد به اسنيپ اطمينان دارد كه حتي اين شغل را بهش سپرده است. و دليل ديگرش اينه كه مي خواسته مثلا به عنوان كاري كه اسنيپ برايش انجام ميده هديه اي داده باشه و شغل مورد علاقه اش رو بهش داد.




فارسي شد! لطفا انگليسي در انجمن هاي فارسي زبان تايپ نكنيد.