اسلايترين vs گريفبدون شرح.!تالار اسلي سرد و ساكت و خلوت و بسيار شلوغ و همچنين پر سروصداست و خورشيد به روشني در آسمان تاريك شب مي درخشد و فضا خيلي باحال و ايناست. فردي با كله ي كچل در حال ديدن تلويزيون است اما به دلايل عديده اي فرت و فرت كانال رو عوض مي كنه!
شبكه يك: دي ري ري رين ديري ري رين...(نواي انقلابي..!)
شبكه دو: الله اكبر ..درررن رن...( همون نوا..!)
شبكه سه: مستند روح المرلين.. به زودي از شبكه ي سوم و اينا!
شبكه ي چهارم: ديو چو بيرون رود فرشته درآيد... لرد چو بيرون رود آلبوس در آيد و ...
شبكه ي پنجم: رنگين كمونه ....رنگين كمونه:hammer
شبكه ي خبر: سازمان هواشناسي طبق اطلاعيه اي اعلام كرد كه بارش هرگونه برف را در روزهاي آينده تكذيب مي كند و مي گويد بوق بر آنها كه مي گويند برف مي آيد.. هواي نواحي هاگوارتز و هاگزميد و كوي شهيد دامبل فردا آفتابي است و دما 26 درجه بالاي صفر خواهد بود مسافران شركت جواپيمايي( جارو هواپيمايي) قبل از پرواز با اطلاعات پرواز تماس بگيرند: 77777777 ...
شخص كچل لحظاتي چند به صفحه ي تلويزيون كه تركيبي از چند تخته پاره، ريش مرلين و شيشه ي عينك هري بود نگاه مي كنه و لحظاتي چند به پنجره ي دخمه كه پوشيده از برف بود نگاه مي اندازه و بعد دستمال دماسج اسكي رو نگاه مي كنه كه دماي -66 درجه رو نشون مي ده(!!!!). شخص كچل مدتي در بحر تعجب مستغرق مي شه و به قله هاي رفيعي كه علم هواشناسي هاگوارتز به آن رسيده فكر مي كنه و ....... شپلخ....بوووووووم!!
- بوق به اين تلويزيون كلنگ... رودولف كجايي.. كروسيو كروسيو كروسيو.... آواداكداورا.. آخيش..!
پس از منفجر كردن دستگاه كلنگي به نام تي وي فرد كچل به سمت ميز غذا حركت مي كنه كه غذاهاي فوق العاده خوشمزه ي آني موني بر روي آن قرار داره به يك سخنراني مهيج و انقلابي مي پردازه :
- نصر و من المرلين و فتح قريب.... حزب الاسلي هم الغالبون و اينا.. سخنراني تموم شد ..ولي فقط اينو بدونيد كه اگه فردا ببازيد به شدت بوقتون مي كنم...
ميز غذا خيس شد و در اثر رطوبت زياد پوكيد..!
صبح روز بعد ..هاگزميد ..هاگزهدپزي!! تعدادي چند از اشخاص مجهول الحال در مقابل هدپزي يخ بسته اي وايستاده اند و با آرامش كامل مشغول انجام دادن وردهاي رده ي سني الف و بي خطر و خيلي بي خطر مثل جريوس ماكزيمم هستند و قيافشون كاملا به افراد متشخص و اصيل مي خوره!
- بروبچ درخور خون اصيل و شخصيت اسليتون رفتار كنيد و با آرامش كامل وارد شيد تا اين صبحونه ي مقوي رو كه لرد لطف كرده براي تقويت شما داده بخوريد و بريم زمين بازي...
بووووووم....تيش... آآآآآآآييييي( نوايي ناشي از وارد شدن و ورد جريوس ماكزيمم)
سامانتا در حالي كه متن مصاحبه ي جديدشو تنظيم مي كنه و با دستي ديگر مشغول اجراي طلسم خفيف جريوس مي نيمم هست وارد مي شه پشت سرش سوروس اسنيپ در حالي كه در حال تقرير وظايف كم كردن امتيازش هست وارد مي شه ؛ پشت سرش..هان؟ دامبل؟ نهههههه!! پشت سرش توبي در حالي كه سعي داره از پسرش كم نياره و به طرزي خفن موهاشو روغن زده وارد مي شه..آني موي مشغول گرفتن دستور العمل پخت هدپاچه از صاحاب مغازه است ... بارتي هم اصلا مهم نيست!
پس از جايگزيني افراد گشنه بر روي صندلي ها و ادامه ي مراسم جريوس بازي ايني براي دادن اردر(!order) به سمت صاحاب مغازه كه بسي سگ سبيل تشريف داره مي ره ..!
- سليم! .. مي خواستم سفارش غذا بدم..!
- بفرماييد و اينا..!
- هين؟!.. شما منو ياد كسي مي ندازيد.. شما هوريس سگ سبيل نيستيد؟..هين!؟
- نه نيستم من بلاكي ام... سفارشتو بده برو تا بوقت نكردم....(
اداره ي استفاده از شكلك هاي بدرد نخور!)
-
.. شيش تا بنا گوش ..ده تا مغز ..بيستا زبون .سه تا چشم و اينا بده...!
- آبشو چي كار كنم؟
-
رختكن!دوربين دشتي بي آب و علف را نشان مي دهد. آفتاب سوزان است و شدت گرما هر لحظه رو به افزايش است. يك بوته ي خار توسط دستان باد از گوشه اي از تصوير به گوشه ي ديگر مي رود و حال و هواي فيلم هاي وسترن را تداعي مي كند ولي بوق بر وسترن!
تني چند بر روي خاك داغ صحرا افتاده اند و ناله هاي آب آب سر مي دهند..!
- آب ...من آب مي خوام... بوقي آب..!
- " " " " " "...!
- " " " " " "..!
- " " " " " " ...!
-
تشنگان همينطور بر كف رختكن افتاده اند و ناله سر مي دهند البته قبل از به خاك افتادن از عدم حضور آلبوس مطمئن شده بودند! و امتياز بود كه از گريف كم مي شد به دليل اين صحنه ي اسف بار ! (قدرت زياده ديگه
)
سقف رختكن در اثر وجود برف زياد فرو مي ريزد...!
زمين كوئيديچ.!مقدار كمي برف بر روي زمين كوئيديچ نشسته است در حد برف استاديوم تختي بندر انزلي در حد قد گراپ در حد مانتيمورت لسترنج! بازيكنان گريفيندور با بي كلاسي زيادي كه در خور شان گريفيشان هست وارد زمين مي شوند و تماشاگران پررو كه روي برف ها نشسته اند هو مي كنن در نتيجه ده امتياز از گريف كم مي شود! و ديگر هيچ اتفاق مهمي رخ نمي دهد چون در زيق وقتيم!
بازيكنان اسلي با وقار و متانت بسيار در حالي كه همچنان وردهاي كم خطر رده ي سني الف را روي اطرافيان اجرا مي كنند وارد زمين مي شن و سر پستهاشون قرار مي گيرن و به مادام هوچ كه دو تيم رو به فير پلي و فير پلي دعوت مي كنه محل فنگ هم نمي ذارن و به اجراي وردهاي رده ي سني الف روي گريفي ها ادامه مي دن! لي جردن هم اين وسط براي خودش گزارش مي كنه تا حداقل اسم بازيكنان تيم مقابل رو هم گفته باشيم
- گريفي هام وارد شدن اونا خيلي خوبن ولي خب نويسنده به من اجازه نمي ده كه از طرف خودم حرف بزنم و مي گه پس از نثار بوق هايي به روح گودريك و آلبوس اسامي تيم گريف رو بخونم: دروازه بان: جسیکا پاتر، مدافعان: کاپیتان استرجس پادمور و پروفسور سینیسترا، مهاجمین: لارتن کرپسلی، لی لی اوانز، سیریوس بلک و جستجوگر هم ریموس لوپین. ولي خب تيم اسلايترين بهتره و خيلي قوي ..من هم تكذيب مي كنم كه لي جردن هستم و اين حرفا رو من زدم تف به روح سالازار..
مادام هوچ از كاپيتانها مي خواد كه باهم دست بدن . ايني به سمت استرس حركت مي كنه و نيشش رو هم تا غده ي هيپوفيزش باز كرده. دو كاپيتان با هم دست مي دنو ايني سوار بر جارو به محل پست خودش پرواز مي كنه. پس از گذشت لحظاتي چند استرس منفجر مي شه و تيكه هايي از بدنش به دوربين مي چسبه ..حالا درست نيست كه بگيم كدوم تيكه مي چسبه ولي شما بدونيد كه مي چسبه اون چيزي كه نبايد بچسبه و اون چيزي كه بايد بچسبه حتما با چسب رازي مي چسبه
گريف كاپيتان خودش رو از دست مي ده اما روحيه اشو از دست نمي ده بازكينان گريف با سرعت بسيار به سمت دروازه ي اسلي حركت مي كنن لازم نيست كه صحنه ها توضيح داده بشه فقط بدونيد كه نزديك دروازه مي رسن..شوت مي كنه بله سيني بود كه شوت كرد. توپ از دستان چرب اسنيپ عبور مي كنه و وارد حلقه مي شه!
فلش اونور تر..!در انتهاي سرسراي بزرگ چهار قوطي وجود داره كه مقداري ياقوت پاقوت توشه... دوربين روي قوطي قرمز رنگ زوم مي كنه؛ چند ياقوت سرخ به بالا برمي گرده
فلش اينور تر..!سوروس اسنيپ توپ رو شوت مي كنه به توبياس مي رسه غافل از اينكه توبي جو زده از سوروس چرب تر توپ ليز مي خوره و با سرعت به سمت صورت لارتن حركت مي كنه و با ملايمت به لارتن برخورد مي كنه و پس از ريختن تمامي دندانهاي لارتن به سمت ليلي كمانه مي كنهو سرنوشتي شبيه به لارتن براي ليلي هم رقم مي خوره. به دليل مرگ ليلي اسنيپ ورد سكتوم سمپرا ماكزيمم رو روي بلك اجرا مي كنه..بلك فرياد مي زنه و تلپي روي جسيكا فرود مياد( به دليل رعايت مسائل آسلاميك جسيكا قبل از قوط بلك با رمزتاز به قله ي پربرف سركاري منتقل مي شه
)
سرخگون پس از حركات انتقالي بسيار توي دستهاي سيني ميوفته..دوستان اشاره مي كنن كه سيني دست نداره به همين دليل بايد به اين نكته توجه كنن كه اين سيني نه اون سيني . سيني با شادماني به سمت دروازه ي اسلي حركت مي كنهسوروس مشغول كم كردن امتياز از تماشاگرنماهاي حاضر در صحنه است. سيني همچنا جلو مياد تنها مدافع روبه روش سامانتاست. سامي يك حركت خفن انجام مي ده تا از خواهرش تو خفانت كم نياره . طي يك حركت يك شي دراز رو از جيب مخفي دامنش در مي ياره (بوق بر فكر منحرف
) كارشناسان تصديق مي كنن كه اين ميكروفونه
- خب پرفسور سينيسترا .. برنده ي رنگ بهترين نويسنده ي ماه قبل..
- اوا.. با مني ..موهام خوبه.؟! .. دادم رنگ موهام ليلي زال كنه باكلاس بشه.. خوشگلم؟!:bigane:
- ما كتبي مصاحبه مي كنيم..
- آرهههه؟!..
- سيني جون رمز موفقيتت چيه؟!
- 6546546576985465487458564654657 ياد داشت كن يادت نره
-
- اِ اين توپ چيه دست من؟...سووووووووت..! ( توپ سوت شد گير نده!)
گل گل براي گريف ..گل دوم..چه صحنه ي انتحاري اي!!
به دليل زيق شديد وقت اسنيچ به دست ريموس ميوفته و گريفي ها كلي ارزشي بازي در ميارن و نعره مي كشن به دليل اين برد و اسلايتريني ها در شادي آنها وردهاي اكسترمم نسبي جريوس رو در بين جماعت به عنوان حلوا پخش مي كنن..
لرد امشب در انتظار اعضاي تيم است..