دوربين از کنار لوکيشن وارد ميشود و مجري را نشان ميدهد که تا خرخره لباس پوشيده وقنديل هايي که از کلاه و بيني و ديگر نقاط لباس هايش آويزان است نشانگر اين است که تازه به استوديو رسيده.وي که از شدت سرما دماغش به رنگ گوجه فرنگي درآمده است رو به دوربين ميگويد:
با سلام به بينندگان عزيزوعذرخواهي به علت تاخير در اجراي برنامه آن!!!!البته تاخير ما موجه است!چون به علت سرماويخبندان وبارش برف وحشيانه اصلا فکر سفر با جارو را هم نميشه کرد و شبکه ي پرواز هم به علت بارش برف دچار اشکال شده و ظاهرا شعله ها درست کار نکرده اند که گزارشات زيادي مبني بر اينکه
مسافران به جاي مقاصده خود به مکانهاي ناشناخته وارد شده وبستگان آنها در پي آنها ميگردند!!اسامي اين عزيزان در آخر برنامه ذکر خواهد شد.وزارت نيز به دنبال اين وضع فجيح درخواست کرده جادوگران عزيز به روش هاي ماگلي اکتفا کنند و از روش هاي خودمان استفاده نکنند!!
هم اکنون گزارشاتي از بخش معجون سازي سنت مانگو به دست ما رسيده که نشانگر بروز اختلالاتي بر اثر سرما در معجون ها است براي مثال معجون روياننده ي استخوان بجاي ترميم استخوان هاي شکسته سبب رويش استخوان هاي اضافي از نواحي جمجمه و دنبالچه و ....گرديده است و ديگري معجون مهرگياه است که به جاي درآوردن بيماران از حالت خشکي سبب بادکردن و بالارفتن افراد مي شود به طوري که اکثربيماران بخش آسيب هاي جادويي با تناب به تخت هايشان بسته شده و در هوا شناور هستند.
اين گوشه ي کوچکي از مصائب ناشي از سرماي وحشتناک اين چند روزه است و اگر بخواهيم موارد ديگر را بگوييم بي شک در اين شبکه توسط وزارت تخته خواهد شد.
به ادامه ي خبرها ميرسيم وتوجه شما را به خبر فوري که اول برنامه به دست ما رسيده بود و پس از آن نيز گم شد جلب وميکنم:
عابري که معلوم نيست در اين موقع شب چرا در کوچه ي ناکترون قدم ميزده به علت يخبندان ليز خورده و با فرق سر با يکي از مغازه های مخوف اين کوچه(که همه آن را مي شناسيم)برخورد کرده و اجسام نفرين شده به بيرون مغازه ريخته است و از آنجا که برف رساناي قوي نفرين مي باشد
طلسم هاي شوم در حال پخش شدن است و از اهالي اطراف ناکترون و دياگون درخواست شده به هيچ وجه من الوجوه به هيچ چيز يخ زده دست نزنند و اقدامات امنيتي را رعايت کنند...(اميدوارم اون عابر کور بوده باشه چون در غير اين صورت 10/15 سال ازکابان رو شاخشه).
در همين لحظه چکه اي بر سر مجري ميريزد و مجري که اين
ريختي ميشودو ميگويد:بينندگان عزيز همين جور که ميبينيد برف سبب شکستن سقف ما نيز شده و..و..و..و..
هي تام ما هم در منطقه ي دياگون هستيم !!هي اينجا چه خبره؟؟؟بينندگان عزيز تمام همکارانم گم شدندو اوه نه لطفا نگيد که.که.که...
همانطور که مجري گفت ناگهان تمامي تمامي عوامل پشت صحنه ناپديد ميشوند و سپس چکه ي ديگري از سقف ميچکد و مجري تبديل به آخوندک مي شود وناگهان صفحه ي تلويزيون برفکي ميگردد!!
بعضی ها زندگی میکنند چون مجبورند.
بعضی ها �