نام:ادریان
خانوادگی:پیات
تاریخ تولد:7/6/1981
جنس:مرد
سال:ششم
رنگ چشم:قهوه ای
گروه :اسلارتین
مو:بور
ضاهر کلی:کمی قد بلند.زیاد هم لاغر نیست و چاق نیست
نام کامل:ادریان پاتر
دست جارو:مدل سال 2000
چوب جادو:چوب درخت گردو و دم تک شاخ افریقایی
علاقه ها:جادوی سیاه و کوییدویچ

اگه بخوام درباره شخصیتش بگم.می توانم بگم که او پسری باهوش است و مهاجم تیم کوییدویچ.البته جادوی سیاه را خیلی دوست داره و می خواد روزی قدم در راه ولدمورت بزارد.ولی نه اینکه جزو مرگخوارن بشود دوست دارد مستقل عمل کند.
این شخصیت را خودم ساختم..

این شخصیت تو کتاب بود!؟ لطفا نام کتاب و نام فصل رو بگید. در غیر اینصورت یه شخصیت هری پاتری از لیست شخصیتها انتخاب کنید. موفق باشی

من اصلا نمی خواستم به هنر نوسندگی توهین کرده باشم یا انرا هنر را کوچیک شمرده باشم و بلکه می خواستم بگم همه نویسنده ها و همه کتابها حتما نقطه ضعیفی دارند.
اما در مورد اینکه برخی مرگها و پیروزی ها منم با نظر شما هم عقیدم .منم در پست قبلی ام گفتم که در برخی موارد(البته گفتم بیشتر موارد.)
اما اینکه می گید رولینگ هیچ ضعفی در نوشتن ندارد من قبول ندارم.رولینگ ضعف هایی داره.اما اینو قبول دارم که کتاب مخاطبان را جذب می کرد ولی هیچ دلیلی نمی بینم که به خاطر جذب کدن خواننده کتاب هیچ گونه نقصی ندارد.در مورد کتاب های قبلی هم که نوشته می شه اسمش را بگید ما هم بدانیم..مطئن هستید منظورتون از کتاب انشاهایی نیست که در دوره دبیرستان نوشته(کتا های قبل از هری را می گم .)

نوع معجون:جدید
شکل معجون:_جامد _مایع
مزه معجون:بسیار شیرین
نام معجون:اپلیکالا
مواد تشکیل دهنده:خزه دریایی.سیر.پیاز.ترشی هلو.مقدار کمی اب پرتقال.نمک.اب سنگین.(اینو اگه گیر نیاوردین اشکالی نداره می توانید با اب معمولی درست کنید ولی یادتون باشه باید یک دیگ اب بریزید تا به اندازه قبلی سنگین بشه)
شرح کار:در ابتدا خزه دریایی را بسیار کوچیک رنده کرده و سپس سرخش کنید.سیر و پیاز همرنده کرده و با هم مخلط کنید و بگذارید 24 ساعت در اب پرتقال بماند.بعد 24 ساعت نمک را بهش اضافه کنید و خوب هم بزنید.سپس خزه دریایی را بهش اضافه کنید.حالاخوب همه چیز را بکوبید تا له شود.با گوشکوب بکوبید.حالا در دیگ بریزید و اب را بهش اضافه کنید و بگذارید 10 ساعت با دمای 100 درجه فارنهایت بسوزد.سپس ترشی را اضافه کرده و بعد از 2 ساعت معجون شما امادس.البته به صورت جامد.اگر می خواهید مایعش کنید بزارید در اب 10 سال بماند.
ویزگی:این معجون برای ندیدن خواب های بد و دیدن خوابهای شیرین در است.100% هم تضمینی است.

به نظر جواب این سوال را باید هرکسی برای خودش بده.و مربوط می شه به اینکه ما چگونه درباره مرگ فکر کنیم.یعنی وقتی من از مرگ نترسم و حاضر باشم انرا در اغوش بگیرم خوب حتما چیزهایی بدتری در دنیا برام به وجود می اید که از ان بدتر است.
خوب اگه از بپرسید می گم شاید ترس از مرگ از خود مرگ بدتر باشه.اینکه انسان فکر هر لحظه بمیره خیلی وحشتناکه.صد در صد ما باید به مرگ هم فکر کنیم و تا حد ازش بترسیم ولی نه اینکه همه کاری کنیم تا یک لحظه بیشتر زندگی کنیم

خوب من هم فکر می کنم تا حد زیادی این کتاب بوده که به فیلم کمک کرده.تقریبا کسانی که من می شناسم از فیلم های هری متنفرم حالا چه از بازیگر ها چه از کاگردان یا هر مسئول دیگه.اما کتاب در فروش قیلم خیلی مهم بوده.همه می خواستن بدونن کتابی که خواندن چگون به تصویر کشیده شده.خوب البته فیلم هم طرفدارانی داشته اما نه به اندازه کتاب.کلا من کتاب را به تمام فیلم های هری ترجیح می دم و ان را سر تر می دانم.

به نظر من اینکه این سوتی ها را در کتاب می بینیم به دو دلیل می توانه باشه:
خوب همه می دانن رولینگ زیاد تجربه نوشتن نداره.البته حتما با نوشتن این کتابها پیشرفت کرده اما به خاطر ضعف های زیادش در نوشتن به مسایل مهم توجه نکرده.مثلا همین ذهن خوانی ولدمورت که من هم نفهمیدم این کی می توانه ذهن را بخوانه کی نمی توانه ذهن را بخوانه.
دلیل دومش شاید این باشه که بیشتر قهرمان پیروزیشان را مدیون اشتباهات دشمنانشان هستند.و هری هم از این دایره بیرون نیست.
اما در کل تقریبا همه کتابها مشکلاتی دارند که با کمی توجه می شود انها را پیدا کرد.خوب هری پاتر یک کتاب.

بار دیگر هری تنها در خوابگاهش نشسته بود.به تمام دوستانی که از دست داده بود می اندیشید و همینطوری فکر می کرد که چگونه کس دیگری قربانی این قصه تلخ نشوند.در سالن بزرگ دقیقا زیر پای هری جشن بزرگی در حال برگزاری بود.
در همین حال رون از در وارد خوابگاه شد و بههری گفت که بدون او پایین نمی رود.بالاخره رون توانست هری را به سالن اصلی ببرد.هری بعد از مدتی از ان حال و هوا بیرون امد.و کم کم او هم وارد جشن شد.اینقدر خوشحال شده بود که تمام افکاری که در چند ساعت پیش در ذهنش بود رفته بود و جای خودش را به شادی داده بود.هری می خواست از تمام جشن استفاده کند.شاید که این اخرین جشن عمرش باشد.او تا ساعت 2 هم همچنان در سالن بود.مثل هاگرید که او هم به دلایلی بسیار خوشحال به نظر می رسید.
تا اخر سر اینبار با زور او را به خوابگاه برد.و هری بالخره توانست خوابی رحت داشته باشد.

تایید شد!
لطفا برای انتخاب گروه (در صورتیکه شخصیت انتخابی در کتاب گروه مشخصی نداره) به انجمن ایستگاه کینگزکراس، تاپیک راهنمای انتخاب گروه برو. موفق باشی

دوباره خانواده ویزلی برای خریدن نیازهای روزانشون به فروشگاه رفتند.خریدهای زیادی که انجام می دادند انها را معرف همه فروشندگان کرده بود.همهگی باهم پا به سالن اصلی فروشگاه گذاشتند و در همان حال جن خانگی تعظیم کنان برای راهنمایی انها به سویشآن می رفت.دو پسر در ان طرف سالن داشتند با موشی شوخی می کردند.که در این حال موش به ظرفی برخورد و ان شکست.جادوگر مسنی که مسئول فروشگاه بود با چهر ای عصبانی به سوی انها می رفت و چند ثانیه بعد توانست ان دو پسر را بگیرد و مجازات انها را تحقق بخشد.
موش - ثانیه - فروشگاه - تحقق - ویزلی - تعظیم - شکست - عصبانی - سالن - شوخی

تایید شد!

نام:ادریان
خانوادگی:پیات
تاریخ تولد:7/6/1981
جنس:مرد
سال:ششم
رنگ چشم:قهوه ای
گروه :اسلارتین
مو:بور
ضاهر کلی:کمی قد بلند.زیاد هم لاغر نیست و چاق نیست
نام کامل:ادریان پاتر
دست جارو:مدل سال 2000
چوب جادو:چوب درخت گردو و دم تک شاخ افریقایی
علاقه ها:جادوی سیاه و کوییدویچ

اگه بخوام درباره شخصیتش بگم.می توانم بگم که او پسری باهوش است و مهاجم تیم کوییدویچ.البته جادوی سیاه را خیلی دوست داره و می خواد روزی قدم در راه ولدمورت بزارد.ولی نه اینکه جزو مرگخوارن بشود دوست دارد مستقل عمل کند.

قوانین ایفای نقش رو بخون:
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... ic.php?topic_id=5&forum=7