هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ چهارشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷
#1
سلام!

1) اگه قرار باشه تا آخره عمر سه تا کتاب بخونید اون سه تا کتاب کدومان؟

2)چقدر به شانس و تقدیر معتقدید؟

3) اسم موبایلتون چیه؟مدلش چیه؟

4) بین موسیقی ها کدوم نوعشو بیشتر می پسندید و ماندگاری موسیقی پاپ رو چقدر می دونید؟

5) احساستونو در مورد اینا بگید:
ناظم _ ولنتاین _ آشپزی _ اصفهان _داماد سر خونه _ وطن _ احمدی نژاد _ غرور _عشق...

6)اصولا چه نوع کتابایی رو مطالعه می کنید؟

7) فکر می کنید هری پاتر تا چند سال دیگه ماندگاره؟ جادوگران چه طور؟

8) آیا تو زندگی واقعیتونم مدیر خوبی هستید؟ دیگران ازتون حساب می برن؟

9) به عنوان آدمی که حداقل حداقل حداقل حداقل..( کلی حداقل دیگه) 7 جلد کتاب خوندید وضعیت کنونی جامعه رو چه طور می بینید؟ از این وضع راضی هستید؟

10) پاریس رویاهاتون؟

11) تا حالا شده یه موضوع ذهنتون اونقدر مشغول کنه که کلافه بشید؟ مثلا چند ماهی ذهنتونو مشغول کنه.اگه دوست دارید بگید چی بود؟

12) خوانندگان عزیز به عدد نحس 13 نزدیک می شویم!

13) بدترین اتفاق زندگی تون؟

14)به چند درصد از رویاهاتون دست پیدا کردید؟ آیا از خودتون راضی هستید؟

15) ساز موسیقی مورد علاقه تون! و سازی که خودتون می زنید( البته اگر!)

16)زنها ضعیفه اند! زن ها وراج هستند! زنها بی کار هستند!زن ها خاله زنک هستند! جای زن از ابتدای تاریخ در آشپزخانه بوده....
این جمله ها واقعیت دارن؟ چقدر این جمله ها رو قبول دارید؟
هه! این نگاه جامعه ما!نه؟؟؟؟؟؟

16)یک معلم چقدر می تونه تو سرنوشت دانش آموزاش تاثیر بزاره؟ آیا اصلا با این مورد که معلم اثر گذاره موافقید؟

17) با آثار کدوم نویسنده بیشتر حال می کنید؟

خب همین دیگه... بقیه برا مهمونای بعدی!
من فعلا در درجه ای که بخوام موضوع بدم نیستم!.ولی پرسی موضوع که می خوای بدی نامه نگاری هم توش بزار! نامه ای به دوست.به طبیعت.به تاریخ.به معلم.به مدیر و ...

جبران خلیل جبران تیریپ روشنفکری با حالیه!قشر دانشجو بیشتر باهاش حال می کنن! تو دیگه کی هستی!

در مورد علاقه مندی ها هم از شیر مرغ تا جون آدمیزادو بپرس! از رنگ بگیر تا خواننده و شهر و اینا!


نقل قول:
من ازش می خوام داستان زندگی خودشو از جایی که یادش می یاد تو یک بند خلاصه وار بنویسه .


بهتر نبود می گفتی از اختراعات و اکتشافاتشم بگه !




Re: بهترین عضو تازه وارد
پیام زده شده در: ۲۲:۲۲ شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
#2
سلام!

منم به بلاتریکس.خیلی خوب می پسته! سعی کردم با انصاف بگم! ولی پیترم خیلی خوبه! با همه ی این اوصاف رای من:

بلاتریکس لسترنج!




Re: بهترین نویسنده در بحث های هری پاتری (غیر رول)
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
#3
سلام!

از اون جایی که منم بارها و بارها تو بحثا چشمم به آنتونین دالاهوف خورده و علاوه بر این نظرایی هم که میده خیلی کارسازه و مفیده! البته بلیز هم خیلی تو بحثا پیش قدمه ولب همیشه تو اولین پست حرف آخرو می زنه! بین این دو تا گزینه من آنتونینو انتخاب می کنم!

آنتونین دالاهوف!




Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ شنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۷
#4
سلام!

منم هر چی می خواستم بگم پرسی گفت!
خوب بود.خیلی خوب بود.!
فقط باید با گریفندوریا هم مصاحبه کنید!
چون نصف بچه های سایت گریفن!
حیف شد!
ای کاش از علاقه مندیاشم می پرسیدی!
و اوضاع تحصیلیش!
باید از اینا کار کشید!
من با جبران خلیل جبران حال کردم!
بهشون موضوع بدی درباره ش بنویسن عالی میشه!
استعداد نویسندگی خارج از سایت!
مرسی!




Re: چرا هری به مرگ دامبلدور شک نکرد؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۲ دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۸۷
#5
سلام!

تنها چیزی که میشه گفت اینه که هری به عنوان تنها شاهد اون جا بود و همه چیزو از اول تا آخر دید و هری با چشمای خودش مرگ دامبلدورو دید.وقتی اسنیپ به طرف دامبلدور چوبدستیشو میاره و میگه آوداکداورا دیگه جای شکی باقی نمیمونه و مهم تر از همه به نظر من یکی از زیبا ترین صحنه ها صحنه ای بود که رولینگ از قول دامبلدور می نویسه:

_ سیوروس...خواهش می کنم!

منم اگه بودم با صدای نرم دامبلدور که اینو گفت همه تنم می لرزید و دیگه جای فکری باقی نمی موند!

اما مهم تر از همه اینه که شما بپرسی:
آیا هری به فکر این نیفتاد که ممکنه دامبلدور زنده باشه؟
چون این بیشتر جای بحث داره!
موفق باشی




Re: اطلاعات در مورد کتاب
پیام زده شده در: ۱۶:۰۴ سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۸۷
#6
سلام.

نام کتاب: دختر شرق، خاطرات بی نظیر بوتو

مترجم علیرضا عیاری

نشر اطلاعات

قیمت 3200 تومان

پاورقی خاطرات بی نظیر بوتو در روزنامه ی اطلاعات حتی به نیمه هم نرسیده بود که او ترور شد! موسسه اطلاعات نیز بلافاصله دست به کار شد و خاطرات دختر شرق را به صورت کتاب منتشر کرد! کتابش ناقصه البته نه فقط بخاطر ترور بوتو بلکه بخاطر آنکه داستان کتاب از ترور ذوالفقار علی بوتو شروع میشه و نه از آغاز زندگی بی نظیر! نخست وزیر فقید پاکستان مقدمه کتاب را با این جمله آغاز کرده است که " من این زندگی را انتخاب نکردم بلکه این زندگی است که مرا انتخاب کرده است!" بی نظیر ادامه می ده " اما به جرات اعلام می کنم که هرگز جای خودم را با زن دیگری در این دنیا عوض نخواهم کرد".
کتابش پر از شعاره اما کلا کتاب خوش خوانی برای تعطیلات نوروز است!( جهت عقده ای کردن ملت که تعطیلات امروز آخرین روزش بوده)
کتاب با این جمله تموم میشه که :

انسانهای زیادی مرا تنها امید باقیمانده ی خود برای آزادی می دانند ...زنگی ما همان روزی به پایان میرسد که که ما در مقابل اتفاقاتی که در جلوی چشمانمان به وقوع می پیوندد ساکت بمانیم.با ایمان به پروردگار زندگی خود را در دستان مردمم می نهم.

و اینگونه بود که بینظیر ترور شد!

اگر این زن بزرگ یعنی بی نظیر بوتو رو نمی شناسید حتما این کتاب رو بخرید و بخونید! واقعا کتابش جذاب و خارق العاده!




Re: *مسابقات حذفی جادگران*
پیام زده شده در: ۱۰:۲۸ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۷
#7
نام فارسی : رز زلر
نام لاتین : roz zeler
علت : منم می خوام بدونم چقدر هری پاتریستم!




Re: اطلاعات در مورد کتاب
پیام زده شده در: ۱۰:۱۵ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۸۷
#8
سلام.

نام کتاب: کوتوله

نام نویسنده: پرلاگر کویست

ترجمه : حسین گلابیان

نام ناشر: چشمه

قیمت 30000 ریال


درباره ی کتاب:

رمان کوتوله نوشته ی پر لاگر کویست نویسنده ی سوئدی اثری خواندنی و تکان دهنده است! این رمان اولین اثر این نویسنده است که به فارسی ترجمه شده است و روایت آن به روزگار به یک دلقک درباری در سال های قرون وسطا بر می گردد! اهمیت این رمان در صراحت زبان و استفاده از ماجراهای متناقض نمایی است که طی آن مفاهیمی مانند ترس ، نفرت و دلهره های زیستی روایت شده اند!پر لاگر کویست که خود تجربه ی اروپای جنگ دیده نبرد بین الملل دوم را دارد ذهنیتی موحش و تاریک که از خشونت علیه دیگران دم می زند و جهانی را می آفریند که در آن روابط فاسد پایدار و برقرار است! درک این رمان که برای نویسنده اش جایزه ی " نوبل ادبیات" را در سال 1951 به همراه آورد می تواند مخاطب را با اثری انتقادی همراه با ریتم و ضرب آهنگی تند مواجه کند که با وجود درونمایه ی بی رحمانه اش به هیچ عنوان او را دلزده و خسته نمی کند.کوتوله روایتی است از ظهور نشانه های شر در جهان اروپایی ای که از نظر نویسنده ی فیلسوفش به آخر خط رسیده است! این رمان برای وجدانهای نا آرام پیشنهاد می شود!

به آنتونین: خب خیلیا مثل خود من میرن از رو اسم کتاب ،کتاب رو می خرن! یکی از اسم کتاب خوشش می یاد میره می خره! بر عکس ممکنه خیلیا از رو اسم نویسنده برن بخرن! ممکنه پیرو اون نویسنده باشن و برن بخرن!همین!




Re: آیا میشود ولدمورت زنده شود؟
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷
#9
سلام.

منم با پرسی ویزلی موافقم!


نقل قول:
کجای کتاب دقیقا از قول نویسنده گفته شده ولدمورت هفت تا جان پیچ داشته؟ دامبلدور از وجود هفت تا جان پیچ با خبر بوده دلیل نمیشه که فقط هفت تا بوده. آیا امکان نداشته که موقع کشتن گریندل والد یه جان پیچ درست کرده باشه یا حتی موقعی که فهید جان پیچ هاش از بین رفتن؟


اولا که همه چیز رو تو کتاب نمی نویسن! باید خودتون گیراییتون قوی باشه!
دوما که اسلاگهورن به تام ریدل تو اون شب گفت که عدد هفت قوی ترین عدد جادویی هست! پس اصلا امکان نداره که یه جان پیچ دیگه هم داشته باشه!
دوما که ما یادمون نم یاد که رولینگ گفته باشه ولدمورت گریندل والد رو کشته؟ در مورد از بین بردن جان پیچ ها و ساختن مجدد اونا ولدمورت وقتی نداشته که بخواد بسازه اونا رو! ضمن این که من اصلا فکر نمی کنم که جان پیچ ساختن ان قدر کشک باشه! یه وسیله مطمئن می خواد.... افسون ها و ورد های مطمئن و یه آدم واسه کشتن...


نقل قول:
در ضمن ، اگر چنین کاری میخواست بکنه رولینگ ، نوزده سال رو نمیاورد ! بعد از این همه سال که همه چیز درست شده هیچ وقت یه نویسنده نمیاد دوباره بدی رو پدید بیاره به این شکل



اولا که من اصلا نمی فهمم 19 سال این وسط چه ربطی داره؟ خب آورد که آورد! بعد از این که هری قدرت ولدمورت رو تا حدودی خنثی کرد ولدمورت بعد از 14 سال به جامعه ی جادوگری برگشت! خب اگر فرضو بر این بگیریم که می خواد برگرده 19 سال با 14 سال چه فرقی داره؟ 5 سال بیشتر!


در هر حال عمر و مرگ دست خداست! غیر ممکنه ولدمورت زنده باشه! پس به قول پرسی این موضوع هیچ بحثی نداره!

تنها راهی که می مونه اینه که ولدمورت ازدواج کرده باشه و زن گرفته باشه و بچه آورده باشه و بچه بخواد به باباش بره! که خیلی هم جور در میاد!




Re: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۰:۵۹ یکشنبه ۴ فروردین ۱۳۸۷
#10
بیست سال گذشت......آلبوس دامبلدور از یاد ها رفت!

یا سلام خدمت همه ی خوانندگان روزنامه ی محبوب پیام امروز!
با توجه به مشکلات اخیر عده ای از شهروندان جادوگر و ساحره ی ما شخصیت های بزرگ و محبوب قدیم جامعه ی جامعه ی جادوگری را از یاد بردند و فراموش کردند! به سراغ عده ای از این عزیزان می رویم و گزارش و مصاحبه ای را که با آنها کردیم با شما در میان می گذاریم!

نظر خود را در مورد شخصیت محبوب آلبوس دامبلدور صادقانه بگویید!



پدر بزرگی با نه نوه و یک نتیجه ی غیر مترقبه: پرفسور دامبلدور خیلی این ور و اون ور زد! چپ.راست! اشتباه هم کرد! مدیر خوبی هم بود! عاقبت به خیر شد!

پدر بزرگی با یک نوه: آقا به خدا حرف حساب می زد!

یک جوانک شوم: می خوای گلرت رو صدا کنم؟

یک پدر با 3 فرزند: سیبیل هاش جور خاصی بود! وزیر کار کابینه ی مرحوم فاج بود! شاعر بزرگی بود که قانون می نواخت!

یک خانوم متفکر: دامبلدور صرفا یک اسم مستعار بیش نیست! و نویسندگان بزرگ با استفاده از این اسم مطلب می نویسن! همین!

یک پدر با یک فرزند در ایران: مرحوم شهید ایثار گر آلبوس دامبلدور از شهیدان اهل قلم بود که در جبهه های حق علیه باطل به دست مزدوران کشته شد! خدایش بیامرزد!

یک مرد مجرد: حاج آقا دامبلدور یکی از مرگ خواران قدر گریند والد بود! کتاب خاطرات گل منگلی و با شهیدان حق رو نوشته! هم چنین منظومه بزرگ" گلرت کجایی؟ کجا؟"!

یک جوان 15 ساله: خیلی مشتی بود آقا! ماه بود! عمرا کسی مثل دامبی با بچه ها تا کرده باشه! مدیر مدرسه هم بود! بچه ها رو هم کتک نمی زد! خیلی آقا بود!

یک جوان 13 ساله: روح منی آلبوس الله.... بت شکنی آلبوس الله!

هرمیون گرنجر: دامبلدور همیشه به من می گفت نور چشمی شماره یکشم! جز من به هیچ کی توجه نمی کرد!

هری پاتر: من نوکر سر سپرده ی دامبلدورم!

جینی ویزلی: خطبه عقد من و هری رو دامبلدور خوند!

رون ویزلی: آلبوس.... مرد بزرگی بود! دشمن مرگ خوارا بود!
.
.
.
.
.
.
.
خوانندگان عزیز این بود گزارشی که خوندید! عده ای از شهروندان هم حتی اسم ایشان را نشنیدند و بعضی از ایشان به عنوان یک خواننده ی معروف قرون وسطا یاد کرده اند! بقیه نظرات هم بی شرمانه هستند! و به خاطر شرمندگی بیش از حد آنها را نمی نویسیم!

امضا : ستون پنجم!


ویرایش شده توسط رز زلر در تاریخ ۱۳۸۷/۱/۴ ۱۱:۰۷:۰۲







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.