زنده باد محفل ققنوس لرد(همون دامبل خودمون) با سرعت تمام به سمت جلوترین صندلی حاضر به سکوی اجرا رفت و به عباس قادری گفت که آهنگش رو اجرا کند .
- اجرا کن عباس .
عباس قادری جیگروفون(نوع جادوگری میکروفون) رو برداشت و گفت :
- این آهنگی که الآن می خوام بخونم سلکشنی هس از یه سری آهنگام که می خوام به صورت میکس بخونم .
لرد دامبی :

بخون جیگر
افراد حاضر در سالن که از این حرکات لرد تعجب کرده بودند به پچ پچ با هم پرداختند .
عباس قادری چین آغاز نمود :
چشمامو رو هم می ذارمو ***لرد رو به یادم می یارمو ووو
کم میارم آخه اونو ****خیلی دوست می دارمووووو
تنگ غروب هوای تو ، تنگ غروب صدای تو تنگ غروب ،(ریتم آروم می شود)ساعت ، دیوار چشمات قلبم ، آلبوم ، گریه ، برگرد برگرد ،امروز لرد رو یه دقیقه و 3 ثانیه و 10 صدم ثانیه هس که دیدمش ....
فراسوی جلسه
محل پرافتخار زندگی محفلیان : میدان گریمولد کمک داور به داور اعلام می کند که بازیکن مصدوم مرگ خواران بدن محفلی قصد برگشت به زمین داره .
بلیزمری در حالی که نقشه ای را نگاه می کند رو به لرد می گوید :
- ارباب من فکر کنم که محفل یه کتابخونه ی قدیمی داشت که قدمتش زیاد بود . به نظرم میاد توی یکی از دعواها چند ماه پیش ما با محفل کار داستان به اوجا باز شد و منم چون حافظه و ضریب هوشی بالایی دارم یادم هس .
لرد :

کروشیو . بی تربیت خلاصه کن حرفت رو بفهمم چه میگی ! کروشیو توو .
- یا لرد میگم ما اگه بتونیم یکی از این محفلی ها رو گیر بیاریم و به کمک اون داخل بشیم فکر کنم جواب سوالمون رو اونجا بگیریم .
- احمق ، کروشیو ، یادت رفت ما الآن یه جورایی محفلی هستیم ؟
-آره قربان ولی این محفلیای بی شرف یه دستگاه امنیتی گذاشتند که اگه طرف قلبش سفید نباشه نمی تونه بره داخل .
- کروشیو به این سفیدی ، حالا ما یه محفلی از کجا گیر بیاریم ؟(در همین لحظه دیسک 6 و 8 بدن دامبل بیرون می زنهو لرد روی زمین میافته )
- قربان من یه محفلی سفید سراغ دارم که الان هم دم دسته .
- کروشیو ، مگه نمی بینی وضعم خرابه تا بدتر نشدم بگو اون کیه .
-فربان اون هوگ...
مورفی نجیمزی در حالی که یویوی صورتی جیمز به دست راستش گیر کرده در اتاق رو بازکرد و داخل شد .
- ارباب ژون ، دو تا محفلی دارن میان نژدیک خونه .
- اونا کیان ؟ نباید کسی بفهمه که ما ها اینجوری شدیم .
- ارباب ، اونا هوگو ویزلی و مادربزرگش مالی ویزلی هستن .
بلیز : آخ جون ، جنسم جور شد
