هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: خانه شماره دوازده گریمالد(محفل ققنوس)
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۸۷
#1
لرد بار دیگر از خواب بیدار شد ، به امید این که هرچی دیده باشد خوابی بیش نباشید که
-
اتاق و اسباب های لرد ساه جای خود را به سماور و قوری داده بودند . لباس خواب صورتی لرد با طرح مرگخواریت نیز جای نشین دیگری که یه دست جلیقه و شلوار و یه کلاه نمدی بود داده بودند .

مکان دیگر

- خوبه ، ما تونستیم اکثر جاهای خانه ریدل رو تحت طرح تحول سفیدی قرار بدیم ، فقط مونده خرپشتک و زیر زمین .
- آفرین جیمز ، من میگم تدی بره اینارو انجام بده تا من یه کم ...
محفلیون :
- بی خیال خودم می رم ، نا سلامتی من دامبلدور این جمعم .

زیر زمین
دامبلدور پیر درحالی که داشت چند طلسم ناقابل باور کنید ناقابل بود ، (فقط یه کمی زیر زمین بزرگت شد ، سفید شد ، ریش دامبلی شد و...) متوجه وجود صندوق کوچکی در پشت یه سری آت و آشغال شد .
روی صندوق سبز یشمی با نگین های سبز چمنی نوشته شده بود :
تام . م. ریدل

- فکر کنم واسه تام باشه ، به گمونم چیزای خوبی توش باشه .

زیرشیروونی

جیمز بادی دیگر به شنل صورتیبش داد و فرمان داد :
- حمله به سوی صندوق

میدونی که میتونس بهتر از اینا باشه هوگو، خب البته برای شکار کردن یه معتاد! انتظار بیشتر از اینا هم نمیره!
3 از 15


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۲۶ ۱۹:۴۳:۵۰

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
#2
نام : آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور
ملقب به : آلبوس دامبلدور
گروه : گریفندور
سن : حدود 55تا 60 سال

ویژگی های ظاهری :
داری قدی متوسط ، چشم های آبی نافذ، موهای نقره ای مانند ، عینکی نیم دایره

اطلاعات اضافی :
جنسیت: مذکر
چوب دستی : ابر چوب دستی یا یاس کبود
محل اقامت: دفتر مدیریت هاگوارتز
گروه: گریفیندور
نژاد: اصیل‌زاده
صاحب: محفل ققنوس
قدرت‌های ویژه: قدرت جادویی بالا - آشنایی با طلسم های مدرن
عضویت در: دیوان عالی قضایی جادوگران ویزنگاموت و محفل ققنوس

دامبلدور شخصیتی پیرمانند و خردمند است که تنها جادوگری است که ولدرموت (جادوگر شر دنیای هری پاتر) از او می ترسد . دامبلدور یک سری مشکلات خاص زندگی خود ر دارد ولی در هرحال او یکی از مهم ترین شخصیت های قصه های رولینگ بوده است .
دامبلدور در کتاب ششم, هری پاتر و شاهزاده دورگه, به دست سیوروس اسنیپ و با طلسم "آودا کداورا" به شیوه‌ای تراژیک کشته می‌شود و از بالای برجی به پایین پرتاب می شود. برای او (در یکی از آخرین فصل های کتاب هری پاتر و شاهزاده دورگه) تشیع جنازه باشکوهی به پا می کنند و او را در مقبره ای سفید به خاک می سپارند. در کتاب هفتم مشخص می شود که این کار با نقشه خود دامبلدور بوده تا ابر چوب جادو دست ولد مورت نیافتد ریتا اسکیتر، خبرنگار بدنام، کتاب به نام "زندگی و نیرنگ‌های آلبوس دامبلدور"‌ در مورد زندگی او تالیف کرده است.

اخیرا جی.کی.رولینگ نویسنده این سری کتاب ها، در مصاحبه ای اعلام کرد که این شخصیت همجنس گرا است و عاشق گریندل والد بوده است ولی من تکذیب می کنم



اگه بخوايد شخصيت جديد بگيريد، بايد يه شناسه جديد بگيريد. در ضمن اين شخصيت به شما داده نميشه. موفق باشيد.


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۸ ۱۹:۵۴:۳۴
ویرایش شده توسط آنیتا دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۸ ۲۰:۱۳:۲۵

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: انبار وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
#3
فلش بک

راهرو ها بسیار تاریک بودند ، تنها منبع نوری ،چوب دستی پرسیمرغ هوگو بود . هرچه جلو تر می رفت هوا سرد تر می شد و ترس او بیش از بیش افزون می گشت .
- می گم تدی به نظرت صدای جیغ جیمز از این طرف می یومد ؟ تدی ...تدی ...؟

نویسنده :(تریلانی گویا در ادامه ی پست من یادش رفته بود که تدی همراه هوگو برای پیدا کردن جیمزی رفته بودند که تدی در پست جا ماند و جیمز هم آخر داستان خودش خودش را ازاد گردانید )

پایان فلش بک

محفلیون تسترال مانند که هنوز در حال فکر کردن بودند متوجه شدن که چند دست مکانیکی با همراه داشتن چوبی جادویی به سمت آنها نشانه رفته بود . در آن اتاق همین جوری فضا برای خود محفلیون کم بود چه برسد دست ها از سقف و زمین نیز بیرون بیایند.
مالی که به زور خودشو از زیر دست و پا و یویوی جیمز و گرابلی نجات داده بود گفت :
- دمش گرم ، هیچ وقت فکر نمی کردن اسمشو نبر این قدر خوب باشه ، دستها رو فرستاده تا واسمون آبی ، خوراکی چیزی خواستیم بدن .
دامبل دستی به ریشهای پرپشتش که هرکسی آرزوی داشتنش رو می کرد برد و نگاه متفکرانه ای به دست ها انداخت .
- فکر نکنم مالی ، یادمه در کتاب طلسم ها و جادوی های باستان ایران قدیم در کلاس 1/5 دانشگاه یه همچین چیزی داشتیم ، از اون درسهای قدیمی هس ف فکر کنم مردم خودمختار ایران برای شستشوی مغزی ازش استفاده می کردند مالی...من ...شما ها چرا خشکیدید؟
-

بازم فلش بک
- اینجا چه قدر روشنه ، خوب شد مسیر رفته رو بازگشتم ، اِ اون لرد سیاه هس ، بچه های ما چرا دارن میرن اون اتاق ؟

لرد رو به هوکی : دیرمون شده جن! به زودی مسابقه حذفی کوییدیچ شروع میشه و بدون حضور لرد سیاه کسی اجازه ی افتتاح بازی رو نداره. ما میریم و خودت وقتی محفلیا حافظه شون پاک شد راهیشون کن برن پی کارشون.

هوکی:
- اطاعت شد سرورم
لرد وردی خواند و بی استفاده از جارو در هوا معلق ماند و تقریباً به پرواز در آمد . سپس رو به ممدها ، کورممد ها و نور ممدها گفت :
- بیاد بریم
هوکی که ترسش دوچندان شده بود گفت : ارباب من باید دست تنها بمونم ؟
- ایرادی داره یا بزنم نفله ات کن جن مفلوک
- نه هیچ ایرادی نداره

پایان فلش بک

هوکی درحالی که جلوی در اتاق در حال راه رفتن است و زیر لب چیزهایی زمزمه می کند :
- فکر کنم کار دستگاه شروع شده باشه ، آخ چرا منو دستشویی گرفت؟ من باید برم مرلینگاه ، یکی هم اینجا نیس جای خودم بزارم نگهبانی بده اگه یکی بود ...
درهمان موقع چشمش به هوگو افتاد و اورا صداش کرد :
- پسر جون اینجا چکاره ای ؟
- بیکار ،بی عار می گردیم ، می چرخیم
- بیا این گالیون ها رو بگیر بیست دقیقه جای من نگهبانی بده جلوی در تا برگردم . وایسی ها من رفتم .

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-
دوستان فضای رول نویسی به شدت آماده است ، لطفاً داستان رو به طرز زیبا پیش ببرید ، سوژه کمی از هدف دور شده است ،لطفاً برگردد به داستان اصلی یعنی همون نقشه ی شیطانمی لرد برای مشنگ ها
ممنون


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۸ ۱۹:۲۵:۵۹
ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۸ ۱۹:۲۹:۲۰

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: دسته اوباش هاگزمید!
پیام زده شده در: ۱۱:۰۵ یکشنبه ۸ دی ۱۳۸۷
#4
نام : Hugo
نام خانوادگی:Weasley
چه سبک رولی رو دوست دارید ؟ طنز
یکم قدیمی هس ولی تایید کنید

به فرمایش پیوز،
تایید شد.


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۹ ۱۸:۱۱:۲۷

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: انبار وزارت سحر و جادو
پیام زده شده در: ۱۹:۴۰ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۸۷
#5
لرد ولدرموت که از عصبانیت نزدیک بود موهای نداشته خود را بکند لگدی به قوطی های فلزی انداخت و در انبار مشغول قدم زدن شد .
- چرا هر دست و پا چلفتی گیر من میوفته ، منو باش دلم خوش بود بلیز یه چیزی حالیشه که اونم بوقی از آب در اومد .


درپشت درها

ملت محفلی در حالی که هرکدام یکی از گوشی ها رو به زور در گوشش چپونده بود مشغول گوش کردن حرف های لرد بودند که ناگهان صدای قدم های کسی جاسوسی اشان را متوقف کرد .
دامبل در حالی که ریش هایش رو از ترس به می بافت رو به محفلیون گفت :
- یعنی کی می تونه باشه این موقع شب ؟
محفلیون : هیییییییییییییس
پیکره ی سیاه در حال نزدیک شدن به اون بود ، گویی او نیز ترسیده بود و با صدایی آغشته به ترس پرسید : سیاهان کیستید ؟
تدی بادی به غب غب انداخت و رو به محفلیون گفت : من حلش می کنم .
- گفتم کی اونجاس ؟
تدی : کسی خونه نیس ، بعداً بیا
محفلیون :
پیکره ی سیاه کمی نزدیک تر شد و درحالی که به سمت صدای تدی می امد پرسید ؟
- تدی ؟؟؟
- هوگو !! تو اینجا چکار می کنی ؟
- من اومده بودم که امتحان ورودی کارآگاهی رو بدم که صدای جیغ جیمز رو شنیدم ، راستی جیمز کوش؟
ملت محفلی تازه یادشون اومد که جیمز بدبخت هنوز در جایی که آنها نمی دانستند کجا ولی خود جیمز می دانست کجا قرار داشت و آنها باید هرچه سریع تر او را نجات می دادند ف به هر حال او نیز یکی از رییسان محفل ققنوس بود .
تدی : راستی هوگو تو چطوری سدای جیمز رو شنیدی ؟
- راستش توی یکی از سوژه های تالار گریف خودت منو گاز گرفتی .!!


فراسوی درها ، محل جلسه

مورفین در حالی که ته سیگار باقی مانده ی خودش رو می کشید رو ه لرد گفت :
- قربون برم عژیژ دلم خودت رو ناراحت نکن ، نجینی رو بده من تا بهش یه خورده مورفین بدم .
- خفه شو وبقی ف کروشیو ف حالا دیگه جرات کردی نجینی من رو هم معتاد کنی ؟
هوکی قوطی رو برداشت و شروع کرد به زدن خودش .
- هوکی بد ....هوکی احمق .....این چجور پاسخ دادن به خوبی های لرده....یا لرد منو ببخشید ....یا لرد یادم رفته بود مغز یکی از جاسم ها رو که واسه نجینی آورده بودم بهش بدم ....جن دیوونه ...
بلیزکه در حال تماشای ریخت اشکهای هوکی در داخل سوراخ کوچک میز بود فکری به ذهنش خطور کرد .
- یافتم ، یافتم یا لرد .
- بگو ببینم ، شانس بیار که مثل اون طرح واکسینه ات نباشه !!
- نه قربان ، قبلاً جواب داده ، تنها راه کشتن مشنگ ها آلوده کردن منابع آبی شون هس ، برای امتحان هم من سد کرج تهران رو پیشنهاد می کنم .
- خوبه من موافقم ، آفرین بلیز ، آفرین دستیار خوب من
و لرد مانند شخصیت بد داستان های میتی کامون حنده ای شیطانی سر داد :
هههه هههه هههه هههه هههه هههه هههه هههه


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۵ ۲۰:۱۸:۲۶

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: دفتر ناظرین شهر لندن
پیام زده شده در: ۸:۱۲ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۸۷
#6
با عرض سلام خدمت ناظرین محترم شهر لندن


ضمن خسته نباشید اینجانب تقاضای بازگشایی تاپیکی با عنوان کارآگاه خصوصی هوگو ویزلی یا عنوان دیگری که برایش انتخاب نمودم خانه ی شماره ی 221 بی خیابان بیکر است .
این تاپیک کمابیش حالت داستان ها و رول های جنایی دارد که می توان در هر سری از داستان پای یکی از سران و افراد مهم گروهها و گروهک ها را وسط کشید .
مثلاً در یک داستان راز قتل خواهر آلبوس دامبلدور توسط شخصیت اصلی داستان هوگو ویزلی و دستیارش دکتر فعلاً معلوم نیس کشف شده ، و یا یکی از داستان ها را می توان به دستکاری رای گیری انتخابات وزارت سحر و جادو اختصاص داد .
در هر حال به نظر من تاپیک خوبی از آب در می آید و دوستان عزیز و هم سایتی می توانند نهایت استفاده را از این تاپیک به عمل در آورند .
با تشکر
کارآگاه ویزلی

هوگوی عزیز قبل از هر چیز باید توجه داشته باشید اینجا شهر لندنه و تمام زمین هاش متعلق به دولته. امکان زدن هیچ تاپیک خصوصی نیست حالا چه کارآگاه ویزلی چه خانه شماره فلان یا هر چیز دیگه!
سوژه ها و رول های جنایی سبک جذابیه ولی متاسفانه جایی در دنیای فانتزی نداره. همچنین با توجه به اینکه نمونه های زیادی از دفاتر کارآگاهی و ارتش و گروهک های مختلف در سایت هست شما میتونید سوژه هاتون رو در حیطه دنیای هری پاتر در اون تاپیک ها بدید. تایید نشد!


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۵ ۸:۱۶:۵۶
ویرایش شده توسط آلبوس سوروس پاتر در تاریخ ۱۳۸۷/۱۰/۵ ۲۰:۱۷:۰۹

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: محفل به روایت فتح
پیام زده شده در: ۱۰:۴۲ جمعه ۲۹ آذر ۱۳۸۷
#7
- آخه ارباب ، قربون اون کله ی زیباتون بشم اون یویوی صورتی رنگ یه محفلی ارزشی چه درد ارباب عزیز ما می خوره .
- کروشیو ، به تو هیچ ربطی نداره ، من خودم می دونم که چه دردم می خوره . بازم کروشیو ، تو خجالت نمی کشی که از دستور من سرپیچی می کنی ؟ حالا زود برو و اون یویو رو واسه من بیار .


ده دقیقه بعد

در اتاقی سرد و تاریک ، در بالاترین جای بلند ترین برج خانه ی ریدل ، درمیان نور سبز رنگ اتاق بلیز بیچاره تنها نشسته بود تا شاید راهی پیدا کند برای ورود به محفل ققی . و سرانجام
- ، شناسه ی دوم

فراسوی ماورا ، دفتر مدیران
پرفسور کویرل در حالی که به بررسی پست های درخواست ایفای نقش می پردازه به نکته ی مبهمی برخورد می کنه .
- عله بیا اینجا
- هان چیه ؟ نمی بینی دارم غذا می خورم
-بیا اینو ببین
- چی هس ؟
- ببین یارو اسمش هیچکس هس و تازه اومده در خواست داده توی ایفای نقش برای شناسه مادام کوری ولی سبک رول نویسیش عجیب شبیه مرگ خواراس .
-بی خیال ، شاید یکی از اعضای قدیمی هستش ، فکر کنم بشناسمش ،ببین دسترسی کدوم گروه رو می خواد بهش بدی ؟
- یعنی چی ؟
- یعنی این که می خواد محفلی باشه یا مرگ خوری بهش بده
- چی می گی تو ، واسه چی ؟
- بابا ما باید سایتمون ... چمی دونم هویجوری بده بره ، مسئولیتش با من



خانه ی گریمالد

تق تق تق
هوگو در حالی که با حالت خواب آلودگی به سمت در می رفت گفت کیه ؟
- منم مادام کوری


چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: روان خانه سیاه - سفید !!!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۷
#8
زنده باد محفل ققنوس


لرد(همون دامبل خودمون) با سرعت تمام به سمت جلوترین صندلی حاضر به سکوی اجرا رفت و به عباس قادری گفت که آهنگش رو اجرا کند .
- اجرا کن عباس .
عباس قادری جیگروفون(نوع جادوگری میکروفون) رو برداشت و گفت :
- این آهنگی که الآن می خوام بخونم سلکشنی هس از یه سری آهنگام که می خوام به صورت میکس بخونم .
لرد دامبی : بخون جیگر

افراد حاضر در سالن که از این حرکات لرد تعجب کرده بودند به پچ پچ با هم پرداختند .
عباس قادری چین آغاز نمود :
چشمامو رو هم می ذارمو ***لرد رو به یادم می یارمو ووو
کم میارم آخه اونو ****خیلی دوست می دارمووووو
تنگ غروب هوای تو ، تنگ غروب صدای تو تنگ غروب ،(ریتم آروم می شود)ساعت ، دیوار چشمات قلبم ، آلبوم ، گریه ، برگرد برگرد ،امروز لرد رو یه دقیقه و 3 ثانیه و 10 صدم ثانیه هس که دیدمش ....

فراسوی جلسه
محل پرافتخار زندگی محفلیان : میدان گریمولد


کمک داور به داور اعلام می کند که بازیکن مصدوم مرگ خواران بدن محفلی قصد برگشت به زمین داره .
بلیزمری در حالی که نقشه ای را نگاه می کند رو به لرد می گوید :
- ارباب من فکر کنم که محفل یه کتابخونه ی قدیمی داشت که قدمتش زیاد بود . به نظرم میاد توی یکی از دعواها چند ماه پیش ما با محفل کار داستان به اوجا باز شد و منم چون حافظه و ضریب هوشی بالایی دارم یادم هس .
لرد : کروشیو . بی تربیت خلاصه کن حرفت رو بفهمم چه میگی ! کروشیو توو .
- یا لرد میگم ما اگه بتونیم یکی از این محفلی ها رو گیر بیاریم و به کمک اون داخل بشیم فکر کنم جواب سوالمون رو اونجا بگیریم .
- احمق ، کروشیو ، یادت رفت ما الآن یه جورایی محفلی هستیم ؟
-آره قربان ولی این محفلیای بی شرف یه دستگاه امنیتی گذاشتند که اگه طرف قلبش سفید نباشه نمی تونه بره داخل .
- کروشیو به این سفیدی ، حالا ما یه محفلی از کجا گیر بیاریم ؟(در همین لحظه دیسک 6 و 8 بدن دامبل بیرون می زنهو لرد روی زمین میافته )
- قربان من یه محفلی سفید سراغ دارم که الان هم دم دسته .
- کروشیو ، مگه نمی بینی وضعم خرابه تا بدتر نشدم بگو اون کیه .
-فربان اون هوگ...
مورفی نجیمزی در حالی که یویوی صورتی جیمز به دست راستش گیر کرده در اتاق رو بازکرد و داخل شد .
- ارباب ژون ، دو تا محفلی دارن میان نژدیک خونه .
- اونا کیان ؟ نباید کسی بفهمه که ما ها اینجوری شدیم .
- ارباب ، اونا هوگو ویزلی و مادربزرگش مالی ویزلی هستن .
بلیز : آخ جون ، جنسم جور شد


ویرایش شده توسط هوگو ویزلی در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۲۸ ۱۹:۰۸:۳۴

چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: ستاد تبلیغاتی پیوز
پیام زده شده در: ۱۷:۴۰ چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷
#9
سلام

نقل قول:
برای مثال اگر محفل در جنگی پیروز میشه شادی دنیای جادوگری نباید محدود به تاپیک جنگ باشه و در کل تاپیک ها باید موجی از شادی ناگهانی دیده بشه ! که این مساله میتونه زیبایی ، جذابیت و اصولی بودن ایفای نقش رو نمایش بده !


خیلی فکر عالی هستش ولی به نظر من امکان پذیر نیس به چند دلیل نامعلوم .
یکی از دلایل این که ما نمی تونیم توی اکثر تاپیک های رول خور در اون زمان این نقشه رو اجرا کنیم چون امکان پذیر نیس ، و عملی نخواهد شد زیرا شاید سوژه نسبت به این امر بی نیاز باشد .

نقل قول:
دولت قبل دولت ضعیفی هم نبود ... اما اگر بخوایم دقیق نگاه کنیم قوی هم نبود !!


ببینید من نمی گم دولت آل اشکال نداشت ولی باید قبول کنیم یکی از بهترین دولت ها بود ، اکثر برنامه ی آل پیاده شدند و تقریباً سایت رو یه جورایی عوض هم کرد ولی بی عیب و نقص هم نبود قبول .
ولی به نظر من دولت خوبی بود .

بحت رو به حاشیه نمی خوام ببرم ولی به نظر شما طرح هایی رو که در گفتار اول گفتید امکان پذیر هس ؟


چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده


Re: ستاد تبلیغاتی پیوز
پیام زده شده در: ۱۸:۳۰ سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۷
#10
سلام بر برادر پیاز ...ببخشید پیوز

ای نماینده ، ای محفلی ، ای آلوچه ، ای نوشیدنی کره ای ..!

اولاً شما اکنون پا به صحنه ی سیاسی پرداخته اید که این صحنه خیلی مهم است و این خزعبلات ولی سخن پیام من این است که در این انتخابات به این مهمی که تقریباً هر گروهی یک نماینده داره شما تبلیغات در کارتان هس یا نه ؟
و این که شما درهر حال مدتی معاون وزیر سابق عزیز بودید و کلاً با مسائل وزارت در زمان حال بیشتر آشنا هستید ، شما عملکرد دولت قبل را چگونه می دیدید و قصد دارید برای کامل کردن این دولت چه کارهایی انجام دهید ، می دونم که این سوالات تکراری است ولی من از یه دریچه ی دیگر می خواهم بفهمم .
ببین پیوز جان این انتخابات یه انتخابات مهم است و کلاً بحث درست پرداختن به انتخابات است و خوب است که کلاً شما تبلیغاتی کنید و برنامه هایتان را زودتر ارائه کنید .
با تشکر


چه کسی بود صدا زد هوگو ؟

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.