هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۴۰ پنجشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۶
#1
معرفی شخصیت الستور موردی:

چوب جادو: بیست سانت از موی تکش شاخ و چوب درخت گردو.
جاروی پرنده: نیمبوس 2007 .
گروه گریفیندور.
رئیس اداره گارهی بودم قبلا. نیمفادورا تانکس یکی از شاگردان مورد علاقم هست. به کمک من بیشتر سلولهای ازاکابان پر شد. در زمانی که مسابقه سه جادورگ در سال چهارم در هاگوارتز انجام می شد به دستور البوس دامبلدور برای تدریس در دفاع در برابر جادوی سیاه و مراقبت از ایگور کارکاروف در هاگوارتز مشغول به کار شدم. روز قبل از اینکه به هاگوارتز برم دو تا یاران لرد ولدمورت منو دزدیدن و درون صندوق خودم مخفی کردن(نه ماه توش زندانی بودم) تا بتونن از من اطلاعات بگیرن.
عضو محفل ققنوس اولیه بودم. توسط مرگخوارها یه تیکه از بینیم کنده شد و چشمم هم از جاش در اومد. این چشم می تونه از بین هر چیزی رد شه و ان طرفشو ببینه.
یکی از پاهام نیز چوبی هست و لنگ میزنم. به چیزی که دیگران بهم میدن اعتماد ندارم و معمولا نوشیدنی از فلاسک خودم میخورم.

در شب تولد هری پاتر وقتی میخواستیم اونو به جای امنی منتقل کنیم توسط لرد سیاه کشته شدم. هیچوقت هم جسدی از من پیدا نشد. چشم جادوئیم رو که اون عجوزه منظورم امبریج هست به اتاقش وصل کرده بود رو هری پاتر برداشت و اونو به عنوان جسد من دفن کرد.


با عرض معذرت مجبورم شناسه شما رو بدلیل اینکه شناسه قبلیتون بسته شده، ببندم. موفق باشی


ویرایش شده توسط سفیدبال در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳ ۱۳:۳۴:۴۰
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳ ۱۷:۵۰:۰۹


Re: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۵۹ چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۶
#2
روز کریسمس بود. هری – رون – هرمیون – فرد و جرج در سرسرای بزرگ روی میز گریفیندور نشسته بودند. فرد و جرج داشتند در باره اخرین اختراعاتشان حرف می زندن و ان را به هری که سرمایه گذار اصلی انها بود نشان می دادند. انها تصمیم گرفته بودند کریسمس را در در هاگوارتز بمانند.

در طرف دیگر سرسرا چوچانگ سر میز راونکلا با علاقه خاصی به هری نگاه می کرد که مشغول اتش بازی بود. در کنار چو دوستش ماریتا نشسته بود که سال پیش به امبریج گفته بود انها در اتاق ضروریات یک ارتش سری درست کرده اند.

در میز اساتید طبق معمول مدیر مدرسه البوس داملدور در وسط نشسته بود و با چهرای بشاش به دانش اموزان نگاه می کرد.هاگرید ؛ معاون مدرسه و سرپرست گروه گریفیندور مینروا مک گونگال کنار یکدیگر نشسته بودند و داشتند با هم صحبت می کردند.

با بلند شدن دامبلدور از میز اساتید همه دانش اموزان ساکت شدند.

- کریسمس رو به همه دانش اموزان تبریک میگم و امیدوارم که سالی خوبی رو پیشه رو داشته باشید. سخن گفتن بیش از این جایز نیست, بخورید – بیاشامید و از اولین روز کریسمس لذت ببرید.

با تمام شدن حرفها دامبلدور غذاها رو میزها ظاهر شدند و دانش اموزان اندکی که در هاگوارتز مانده بودند شروع به کف زدند کردند.

تایید شد!
لطفا برای انتخاب گروه (در صورتیکه شخصیت انتخابی در کتاب گروه مشخصی نداره) به انجمن ایستگاه کینگزکراس، تاپیک راهنمای انتخاب گروه برو. موفق باشی


ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۱۳ ۱۲:۲۰:۳۵


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۰:۰۸ جمعه ۷ دی ۱۳۸۶
#3
اوباش - کوپه - مجله - کیف - قلعه - توهم - استاد - لونا - شمع – نفس.

لونا در کوپه قطار نشسته بود و سفسطه باز برعکس در دستانش قرار داست. عکس روی مجله گروهی اوباش را نشان میداد که در کوچه دیاگون دستگیر شده بودند. هری و رون داشتند در مورد استاد معجون سازی حرف میزدند.نویل در حالی که روبروی انها نشسته بود دستش را درون کیفش برد و چوبدستی اش را که تازه خریده بود بیرون اورد و نشان داد. رون برای لحضه ای نفسش را در سینه حبس کرد برای لحظه ای فکر کرده بود یک عنکبوت روی دستش وجود دارد و ان توهمی بیش نبوده و دوباره سرگرم صحبت شد. انها به قلعه برمی گشتند و دوباره سرسرای بزرگ را با ان شمع های جادویی می دیدند.

تایید شد


ویرایش شده توسط استرجس پادمور در تاریخ ۱۳۸۶/۱۰/۸ ۱۹:۲۱:۵۶






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.