تکلیف اول:
روش تهیه:
مواد لازم:
1ـ برگ درخت استخدوس
2ـ گل کلم سفید
3ـشیر شتر« یک لیوان»
4ـ یک تار موی بلدرچین
5ـ هویچ مخصوص دره ی گودریک« یک عدد»
6ـ آب
ابتدا ساق و برگ اضافی گل کلم را قطع کرده سپس آن را به سه قسمت مساوی تقسیم می کنیم.بعد زیر پاتیل را روشن کرده و شعله آن را زیاد می کنیم , نیم لیتر آب در آن میریزیم و یک قسمت گل کلم را به آن اضافه می کنیم.
هویچ را در دست گرفته و دست خود را از بالا تا پایین آن را چندین بار با سرعت می کشیم تا زمانی که حس خوبی به ما دست دهد..سپس آن را بدون هیچ تغییری در پاتیل می گذاریم تا له شود. در این جا رنگ مایه به نارنجی پر رنگ تغییر می کند. بعد از تغییر رنگ سپس قسمت دوم گل کلم را درپاتیل می گذاریم.بعد تار مو را گذاشته و تا خارج شدن تمامی حباب ها از سطح آب صبر می کنیم. شیر شتر را نیز اضافه می کنیم.در آخر تکه سوم را گذاشته و 7 بار در جهت عقربه های ساعت می چرخانیم تا رنگ آن به کرمی تبدیل شود و به اندازه عسل چسبناک شود.
تکلیف دوم:
خب خواص این معجون برای همگان از جمله جوانان روشن است.این معجون به دلیل وجود هویچ برای تقویت استخوان های کمر و ستون فقرات یسیار بسیار مفید است.
همچنین موجب تقویت چشم و بینایی می شود.
دیگر خواص آن این است که از کسلی و بی حوصلگی جلوگیری می کند.
من خود از این معجون زیاد استفاده می کنم به شما هم توصیه می کنم استفاده کنید.
در ضمن این معجون به دلیل پرکاربرد بودن خیلی طرفدار دارد.
تکلیف سوم:
اگر موضوعات در همین رابطه باشد خیلی بهتر است.در ضمن اگر می شود برای دانش آموزان مشتاق کلاس خصوصی بگذارید.
ویرایش شده توسط سلوین در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۳ ۱۶:۵۹:۴۳
ویرایش شده توسط سلوین در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۳ ۱۷:۰۹:۳۹
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
ثبت نام
پیشنهاد بی پیشنهاد
باشد که مورد قبول قرار گیرد (؟)
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
من نيز مي خواستم براي اولين بار در هاگوارتز ثبت نام كنم.
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
نام:سعید
سن:16 دوم دبیرستان
رشته:ریاضی
تولد:27 مرداد
نحوه آشنایی:از طریق یکی از دوستان
علاقه مندی ها:فوتبال و کتابخوانی
رنگ چشم:قهوه ای
آی دی:saied.salasar
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
نام:سلوین
گروه:اسلیترین
نژاد:اصیل
رنگ مو:سیاه
رنگ چشم:قهوه ای
کوییدیچ:بازی می کنم ولی فقط دروازه بانی
سن:15
خصوصیات ظاهری:مردی با چهره ای عبوس و خشمگین و با ریشی کوتاه ولی بدون سبیل مو های مجعد بلند و از طرفداران وفادار لرد سیاه
سال:چهارم
چوب:13 اینچ و با موی تک شاخ و ساخته شده از چوب راش
چوب جارو:نیمبوس 2002
علاقه مندی ها:درس دفاع در برابر جادوی سیاه و شطرنج جادویی
پاترونوس:ناندو
حیوان خانگی:گوهر یاب
تایید شد!
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۶ ۱۱:۳۵:۵۷
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
آنجيلا به بازي نمي رسيد اين را اليور به ساير اعضاي گروه گفته بود.بعد از اصابت آنجيلا به يكي از تير هاي دروازه و آسيب ديدن او جيني جاي او بازي مي كرد.هري مطمئن بود مالفوي رون و جيني را مسخره مي كند.
آن ها وارد زمين شدند.بعد از دست دادن كاپيتان ها با سوت مادام هوچ بازي شروع شد.هري اوج گرفت و به بالاي زمين رفت.هواي خوبي بود و مشكلي نبود.هري مالقوي را ديد كه دنبال او مي آيد.نزيك تر شد تا از بازي با خبر شود.جيني كوافل را در اختيار داشت و آن را به سمت دروازه انداخت و اولين گل را زد.
بازي ادامه داشت و نتيجه 40_50 به سود گريفيندور بود ولي خبري از اسنيچ نبود.هري همه جا را نگاه كرد و بالاخره اسنيچ را ديدبا سرعت به سمت دروازه ي اسلايترين كه نور از آنجا مي آمد رفت.با تمام سرعت آذرخش پيش مي رفت و سرانجام آن را گرفت.
به زمين فرود آمد.تمام اعضاي گروه به سمت او آمدند و او را در آغوش كشيدند.
-هي پاتر هنوزم با ويزلي هاي گدا مي گردي؟؟
هرميون فرياد زد:خفه شو مالفوي.
مالفوي رو به رون كرد و گفت:راستي مادرت هنوز همون طور خيكي مونده؟
لازم نبود هري و رون كاري بكنند چون جيني مشت خود را بر صورت مالفوي زد.هري خواست ضربه ي دوم را بزند كه صدايي گفت:
50 امتياز از گريفيندور كم ميشه و مجازات در دفتر من پاتر.
نسبت به بقيه يه چيز جديدتر داشت، اين كه جيني مشت رو زد و در حين مشت دوم كه هري ميخواست تقديم مالفوي كند توقف مشت كاملا با تصوير همخواني داشت. نوشته هات رو خيلي سريع هم تموم نكن. كمي كوتاه بود ولي...قابل قبوله
تاييد شد!
ویرایش شده توسط [fa]اینیگو ایماگو[/fa][en]ΙΜДĠΘ[/en] در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۴ ۱۸:۴۹:۲۳
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
هيجان سرتاپايش را فرا گرفته بود.وحشت از اين كه در دويل شكست بخورد او را ديوانه كرده بود.مي دانست كه براي برنده شدن دراين مسابقه بايد تمركز كافي بگيرد و ورد مورد اطميناني انتخاب كند.
به سوي مكان مسابقات به راه افتاد.با اين كه حدود 4 سال بود كه در اين رقابت ها شركت مي كرد ولي هنوز رتبه شايسته اي كسب نكرده بود.دشمن او نام بزرگي داشت ولي از نام او نمي ترسيد.صداي گزارشگر مسابقات از دور مي آمد:
دره ي گودريك بار ديگر ميزبان اين رقابت هاست.فينال اين دوره بين كينگزلي و لسترنج است.
دويل بزرگ شروع شد.
اولين ورد را كينگزلي به سوي او پرتاب كرد و او آن را دفع كرد.او نيز چوب جادوي خود را بلند كرد و فرياد زد:استيوپفاي
ولي تاثيري نداشت.بعد از چند بار كشمكش كيگزلي از اشتباه لسترنج استفاده كرد و او را سرنگون كرد.
نياز نبود كلمات رو بزرگ كنيد، رنگي ميكرديد كافي بود با اين حال...تاييد شد!
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۳ ۱۵:۰۸:۰۳
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۸۷/۲/۳ ۱۵:۱۴:۳۵
آلبرت اینشتین:
»دوچیز بیپایان است: اول «کهکشان»، دوم «حماقت بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»