همینطور که ماتیلدا وسط اخو وموف وتوفو و... دست وپا می زد بچه ها به بالای سرش رسیدند.
بچه ها:
ماتیل :بی شعورا چرا می خندید ،یالا بکشید بیرون.
بچه ها بعد از یک دهه که خندیدند ماتیلدا رو کشیدن بیرون.صدای وحشتناک دوباره به گوش رسید اینبار خیلی صدا نزدیک بود.بچه ها هی بهم بیشتر می چسبیدندو اطراف رو نگاه می کردند.که ناگهان همه طوری که ترس برآنها غلبه کنند یکصدا جیغ زدند وکمک خواستند.
ناگهان همه چیز اسلومویشن شد.آهنگ ذرو با صدای بلند درفضا پخش شد.ومردی شنل پوش
((عکس دیگه ایی نبود که بتونم توصیفش کنم.)) با اسبش شروع به مانور دادن کرد. استیل چهار شانه وقد بلند که با پارچه ایی روی دهانش را پوشنده بود که شناخته نشود وفقط چشمان سیاه رنگ وکشیده ایی داشت وابروهای نازک و کشیه ای رو چشمانش خودنمایی می کرد. همه نگاه ها معطوف او شد.
شنل پوش اسبش جلوی پای دخترا رو دو پا نه روی دو سم ایستاد.
ملت خارج از رول:
ایتیههههههههههههههه....چه دروغی توی این تونل به این فنچی جای این قرطی بازی یاست..
دوباره به رول بر می گردیم.صدای ترسناک از بین رفته بود.مرد شنل پوش با صدای لطیفی گفت :خانم های محترم درخواست کمک کردند.
ماتیل وپرد ولورا:
نه.... نه عزیزی ما کمک نخواستیم.
شنل پوش:پس چرا جیغ می زدید.
وراهش کج کرد وخواست بره که ناگهان صدای وحشتناک دوباره به گوش رسید.بچه ها که تازه یادشان آمده بود یکصدا باز هم جیغی رو سر دادن وبه پای مرد شنل پوش افتادند((همون به غلط کردن ))که ما رو با خود ببر.
همه پشت مرد به راه افتادند که ناگهان مرد شنل پوش در نقطه ایی معین نقاب از چهره کندو.......
خارج از رول
آیا مرد شنل پوش خوب است یا............
آیا شنل پوش همان ذروست یا به عبارتی دیگر منجی هافل یا او مصبب همه بدبختی های هافل ........
.............................................
می تونید هر طوری دوست دارید مرد شنل پوش رو بتوصیفید.
خوب حرفای تکراری پیوز رو من هم تکرار می کنم.
این تونل میتونه به هرجایی برسه ! بستگی به تخیل شما داره !
این سوژه میتونه هر پایانی داشته باشه !
هر هزار سال یکبار همه اعضای هافل به این تونل برده میشن ! الان هزاره چهارمه یعنی برای چهارمین بار این اتفاق افتاده !
اطلاعات در مورد این هزاره ها و اینها میتونه از هرجایی به هافلی ها برسه ! بستگی به تخیل شما داره !
سوژه کاملا طنزه ! حتی یه ذره جدی نیست.