هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: بحث و تبادل نظر در مورد قوانین کوییدیچ
پیام زده شده در: ۰:۱۳ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۸۸
#1
ما قبل از شروع لیگ یه مدت زمانی مشخص کردیم که کاپیتانها و یا اعضا اگر مشکلی با قوانین دارند اعلام کنند .. کوتاهی از خود شما بوده که اون موقع واکنش نشون ندادی.


. A word is enough to the wise

|||


Re: دفتر ناظرین شهر لندن
پیام زده شده در: ۲۳:۳۹ یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۸
#2
نقل قول:
سلام.
با توجه به اعتراض آقای زابینی مبنی بر این که نباید امتیازی به تیتراژ در معیار امتیاز دهی هالی ویزارد تعلق بگیره تصمیم گرفتیم،نظر همه رو در این باره بپرسیم تا بتونیم بهترین نتیجه گیری رو انجام بدیم.
لطفا نظرتون رو بگین.آیا باید امتیاز تیتراژ که 15 هست رو کم کرد،کلا امتیازی به تیتراژ نداد و یا اینکه همین جوری بمونه.
ممنون


ابرفورث شما مطمئنی با ناظر همکارت تعامل داری ؟
من نمیدنستم کلمه ی همه دوستان نظر بدن یه سری زیر شاخه و محدودیت داره ..
در کل من فکر کنم شما پستها رو از اخر به اول خوندی که به این نتیجه رسیدی که باعث درگیری ها من و مری باود بودیم .. شخصا من پستم اخرین پستی بوده که زده شده و بحثی در دنباله اش صورت نگرفته .
بقیه هم لحن ملایمی داشتند .. به جز یک نفر که البته حمایت شما از ایشون هم چندان غیر معقول نیست ..
(/.سایت جدید مبارک باشه./)

در کل به نحوه نظارت شما هم دوستان اشنا شدند .. همیشه تهدید به پاک کردن ...

موفق باشی.


. A word is enough to the wise

|||


Re: دفتر ناظرین شهر لندن
پیام زده شده در: ۲۰:۵۰ یکشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۸
#3
اینجا رای اکثریت ملاکه ؟! نظر اعضا ملاکه ؟! و یا تهدید کردن و ...

تیراژ یک جزو غیر ضروریست و زیر مجموعه شاخه ی "سوژه و ایده (خلاقیت) " میتونه باشه .
ممکنه شخصی فکر کنه تیتراژ میتونه پستش رو زیبا تر کنه ، خلاقیت (!!!) به خرج بده و قسمتی رو به این موضوع اختصاص بده و یک نفر هم احساس کنه ، فیلمش به قدر کافی زیبا هست ، خواننده رو جذب میکنه و نیازی به اضافه کردن این قسمت به فیلمش نداره ، ولو اینکه همون بولد کردن عنوان فیلم خودش به گونه ای مقدمه ای برای اغاز فیلم به حساب میاد ، مفید و مختصر و کافی.

حالا داور میتونه امتیاز تیتراژ رو برای فیلم های که نیاز بهش دارند در قسمت سوژه ایده ( خلاقیت ) لحاظ کنه .

توصیه :

پرسی عزیز من یادمه زمانی که مدیر هاگوارتز بودی و تا میخواستی انگشت تو دماغت کنی یه گروه میومد تهدید به تحریم هاگوارتز میکرد ، چقدر شاکی میشدی ، اما مثل N تا کار دیگه مثل اینکه این اعمال رو فقط برای بقیه گناه کبیره میدونی

به هر حال این سیستم که خود نویسنده پست بیاد داورایی که قرار به فیلمش امتیاز بدن رو انتخاب کنه یه مقداری ناجالب به نظر میاد و فکر نکنم دیگران شرکت کننده هم خوششون بیاد.

به هر حال هر چه کمتر بهتر ، مسئولان اسکار توجه داشته باشند که شان زحمتی که کشیدند رو با امتیاز دادن به کمیتها پایین نیارند.


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۹ ۲۰:۵۳:۳۵
ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۹ ۲۰:۵۶:۵۸

. A word is enough to the wise

|||


Re: كافه سه دسته جارو
پیام زده شده در: ۱۷:۰۵ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۸
#4
و درون گودال سیاهی ژرفی بود و تا ژرف سیاهی گودال بود و هیچ چیز پیدا نبود.

آلبوس:نهههه ، ما کور شدیم .. ما کور شدیم !!!
پرسی:پیرمرد خرفت .. امممم .. اینجا فقط نور نیست ، لوموس !! .. همم ... چرا پس هیچ جایی روشن نشد ؟! .. امممم .. امممم .. اوه نههههه ... ما کور شدیم .. ما کور شدیم ..
لرد:مرگخوار خرفت .. چوبدستیت شکسته .. کار خودمه .. لو ...
_نهههههه .. اینجا نباید جادو کنید ...
لرد:تو دیگه کی هستی ؟!
_من کسی هستم که سال ها پیش کنجکاو شدم و برای کشف رمز این هفت در به این تالار مرموز اومدم و وقتی از جادو استفاده کردم .. موها و بینیمو از دست دادم .. و خیلی زشت شدم و از اون موقع تا الان دارم غصه میخورم .. و همینجا نشستم.
لرد:لوموس...

همه جا روشن میشه ...

مرد کنجکاو که مو و دماغشو از دست داده : دیدی گفتم ؟! تو هم بینی و موهاتو از دست دادی ، تازه صورتت سبز لجنی شده ، تو خیلی زشت شدی ...
لرد:اگر جرات داری قسمت اخر جمله تو یه بار دیگه بگو ..
_تو خیلی زشت شدی ...

لرد چوبدستی رو توی حفره های سوراخ بینی مرد فرو میکنه و یه پیچ بهش میده و نفرین منفجریوس رو اجرا میکنه به طوری که خون ، از اون یکی سوراخ بینی مرد میزنه بیرون و و دچار تشنج میشه و کف سفیت رنگی از دهنش میاد بیرون ، یکی از دندون گنده های مو قرمز وز وزی که این صحنه ها رو میبینه تمرکزشو از دست میده و روی پیرهن هرمیون بالا میاره.

آلبوس:نهههههههه .. من همچنان کور شدم .. کور شدم ..
لرد:اووووف ... یکی لطفا پشمای این مرد رو از توی چشمش دراره ..


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۲۲ ۱۷:۱۰:۱۰

. A word is enough to the wise

|||


Re: دفتر نظارت انجمن
پیام زده شده در: ۲۳:۱۳ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸
#5
دنیس عزیز ..  

طبق صحبتهایی که با من داشتند اعضای این تیم و ناظر هافلپاف و .. و بحث هایی تحت عنوان ارمادیلو نماینده ی هافلپلف بوده و هست ، حتی قرار بود چند روز پیش یکی از اعضای ارمادیلوی سابق بیاد و موافقت کنه که حتی این تیم تحت عنوان همون نام و با بودجه همون تیم شروع به فعالیت کنه . به هر حال حقوق باشگاه آرمادیلو محفوظه و به این مورد هم رسیدگی میشه و تیم اونها رو با نام قبلی ثبت میکنیم ، مخصوصا حالا که مطمئن شدم اعضای قدیم هم مخالف این موضوع هستند رسیدگی های لازم رو انجام میدم .


. A word is enough to the wise

|||


Re: جزاير بالاك
پیام زده شده در: ۰:۴۶ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸
#6
زمان:مدت اندکی بعد از پست قبلی. مکان:چند وجب اینطرف تر از پست قبلی.

تره ور در نقش معاون شکاک: حالا قراره کیا رو نجات بدیم !؟
کلاه گروه بندی:دابی old4 ، گلگومات old و هوکی ، اینها خیلی بچه های خوبی هستن که به نا حق بلاک شدن.
مگی:اره بابا .. من با اینها دوران ها داشتم .. میشناسمشون رفیقامن.
کلاه:اره جون خودت !!
مگی:چیزی گفتی ؟!
کلاه:نه!

تره ور میاد دوباره شکاک بازی دراره که یه مگس وز وز کنان از اون گوشه ها عبور میکنه و حواسش پرت میشه.

مرلین:من خیلی انرژِی دارم .. هر چه سریعتر باید بریم نجاتشون بدیم.
مگی:حالا چطوری بریم جزایر بالاک؟!
کلاه:فکر کنم تنها راهش اینه که خودمونم بلاک شیم /.
مگی:اره فکر خوبیه .. خب چی کار کنیم که بلاک شیم .
کلاه:فکر کنم اگر دو سه خط دیگه همین طوری به دیالوگ نویسی ادامه بدیم خود به خود بلاک شیم ، منتها اینجوری سوژه تاپیک بیات میشه.
مگی:اره فکر خوبیه ، پس بیاید یه کم فکر کنیم.

در همین هنگام همه به منظور فضا سازی خیلی کمیک شروع میکنن به فکر کردن و مثلا مرلین به جای فکر کردن به اینکه چجوری بلاک شن ، به روز دِیتش با بلاتریکس لسترنج فکر میکنه که چطور یه دیوانه ساز با دستای استخوانیش اومد دِیتشون رو خراب کرد و بعد میخواد به قرار های خارج از چهار چوبش فکر کنه که ناگهان ... فریاد اورکا .. اورکا .. بر پست طنین انداز میشه.


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۷ ۱:۰۳:۴۳
ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۷ ۱:۰۵:۵۶

. A word is enough to the wise

|||


Re: عضویت در کوییدیچ
پیام زده شده در: ۱۲:۲۹ یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۸۸
#7
تیم هایی که به پشتوانه ی یه گروه خاص در این دوره رقابت ها شرکت میکنند قیمت اولیه اشون 10000 تاست /// این قانون شامل شما هم میشه چرا که از طرف حزب ارزشی ها شرکت میکنید .

البته بر کسی پوشیده نیست که گالیون های خاندان بلک ها خیلی بیشتر از این صحبتاست و میتونن استفاده های خیلی بهتری ازش بکنن مثلا چرم کلاه من کهنه شده و نیار به تعویض داره .. و خوب ما همه این چیزها رو در نظر میگیریم

خانم نوریس و ماهی مرکب و اینها رو هم به عنوان ذخیره مجازی کنار لیست تیمتون اضافه میکنیم تا بقیه هم بتونن از سوژه اش استفاده کنن.

شما این فصل تا میتونی زلف شهلاتو این ور و اون ور کن انشالله فصل دیگه قیمتت میشه شونصد هزار تا .. لازم نیست زیاد نگران این موضوع باشی :دی

در ضمن ما با کم کردن 1500 گالیون از موجودی تیم یک ورزشگاه خانگی با نام انتخاب شده از طرف همون تیم براشون تاسیس میکنم .. من فکر کنم تیم ارزشی ها به این موضوع علاقه داشته باشه که یک ورزشگاه ماهی مرکبی هم تاسیس کنه .. برای همین اگر به این موضوع هم تمایل داشتید توی پست سازمان عقد و ثبت قرار داد این مورد رو همراه با نام ورزشگاه ذکر کنید.


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۵ ۱۲:۳۲:۱۵

. A word is enough to the wise

|||


Re: گروهک قطب سوم
پیام زده شده در: ۲۱:۲۵ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
#8
اونطرف خط ایوان گوشی رو قطع میکنه تا بره به وضعیت عله رسیدگی کنه و اینطرف خط هم مرلین چون گوشی رو دیگه گرفته دستش و برای اینکه ضایع نشه و ملت نفهمن ایوان قطع کرده ، محکم گوشی رو میزنه تو سر انتونیون به طوری که انتونیون نمیمیره ...

در این فرایندِ "برخورد گوشی با کله ی انتونیون" دکمه ی رادیال فشار داده میشه و با صدای "بیب دیب بیب بوب" شماره دوباره گرفته میشه و اونطرف خط ایوان گوشی رو برمیداره و مرلین گوشی رو دوباره میذاره دم گوشش .

ایوان: الو ؟! (صدا خیلی اهسته "عله تازه خوابیده")
مرلین ( با صدای خفنی فیلم های ترسناک ): کی صحبت میکنه ؟!
ایوان: ایوان
مرلین:بگو شامپو !!
_شامپو .
_خودتی !! (قاه قاه قاه قاه قاه)
_خیلی بیمزه ای .. تو کی هستی ؟!
_من ادم ربای انتونیوم !!

(در اونطرف خط:

کوییرل:کیه ؟!
ایوان:دزدای انتونیون ؟!
کوییرل با قیافه ی اندیشمند فیلم های جنایی: سی ثانیه مشغولش کن تا ردشو بگریم .

پایان اونطرف خط)

یک ساعت بعد ..

مرلین: بگو شامپو بچه !!
_شامپو بچه .
_خودتی !! (قاه قاه قاه) .. خب من دیگه برم حوصله ام سر رفت ..
_نهههههه نرو .. میخوای بگم شامپو بزرگسال ؟!
_اره بگو !!
_شامپو بزرگسال.
_خودتی (قاه قاه قاه)

(اونطرف خط :

ایوان: کوییرل جون مادرت ردشو گرفتی ؟! تو که گفتی سی ثانیه !!
کوییرل:دیگه پیر شدم سرعت رسیدگیم اومده پایین .
ایوان:اه .. شامپو بدن شور .
کوییرل: با منی ؟!
ایوان:نه با اینم !!

بیب .. بیب .. بیب !!

کوییرل:خوب ردشو گرفتیم قطع کن !!

پایان اونطرف خط )

و ملت مدیر به سمت مقرر یافت شده حرکت میکنند.


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۴ ۲۱:۲۹:۵۴

. A word is enough to the wise

|||


Re: گروهک قطب سوم
پیام زده شده در: ۲۰:۵۹ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
#9
اونطرف خط ایوان گوشی رو قطع میکنه تا بره به وضعیت عله رسیدگی کنه و اینطرف خط هم مرلین چون گوشی رو دیگه گرفته دستش و برای اینکه ضایع نشه و ملت نفهمن ایوان قطع کرده ، محکم گوشی رو میزنه تو سر انتونیون به طوری که انتونیون میمیره ...

کارگردان:ااااا .. پسر اخه این چه کاری بود که کردی سوژه ی اصلی رو زدی کشتی .. حالا اشکال نداره .. بند و بساط و جمع کنید بریم تا ناظر بیاد این پستو پاک کنه یه نفر دیگه ادامه بده ... مواظب باشید اثر انگشت جا نذارید .

پ.ن: این پست زنبیله


ویرایش شده توسط كلاه گروه بندی در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۴ ۲۱:۰۲:۰۹

. A word is enough to the wise

|||


Re: دفتر نظارت انجمن
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
#10
مرسی پرسی ، ایده ی جالبی هست و ازش استفاده میشه .. بگو باز کنند .


. A word is enough to the wise

|||






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.