ساعت: 20:00
لرد ولدمورت در اتاق نشیمن قدم می زند . (سرعت : 10 kmدر ساعت)
گلگمات : شب به خیر لرد.
لرد: بیشین.
ساعت:23:00
لرد ولدمورتدر اتاق نشیمن قدم می زند.(سرعت:100kmدر ساعت)
مونتگومری نالید: اجازه خواب می فرمایید؟
لرد بااظطراب: نچ.
ساعت :02:00
لرد در اتاق نشیمن قدم می زند.(سرعت: متاسفانه به دلیل سرعت بالای لرد سرعت سنج منفجر شده است.)
سوروس که تازه زنده شده است به مرگ خوارهایی که روی کاناپه خواب رفته اند نگاه کرد و گفت: لرد ؟؟؟؟؟!!!!
لرد (باعصبانیت): امشب خوابیدن فقط توی اتاق من مجازه.
بلاتریکس گفت: آخه با ناجینی ؟
لرد که از شدت ناراحتی حتی حال کروش زدن هم ندارد گفت : باشه . خیلی خوب. ناجینی امشب بیرون .
ناجینی جیغ کشید: خاک تو کلهی کچلت نالوطی . عاقبت منو فروختی؟
ملت:
ناجینی :ببخشید . منظورم ساخسیاسویسشبششلشسخ سلیوس بود.
ناجینی باحالت قهر از اتاق بیرون خزید :شاخیوس شاخیوس شاخیوس تا روز قیامت. (شاخیوس= قهر)
همه ی مرگ خوارها نگاهی به هم انداختند و گفتند: این ناجینی ناراحت شد. ما می ریم از دلش در بیاریم. ما هم امشب بیرون می خوابیم.
لرد: به درک اسفل السافلین. چی فکر کردین من لرد سیاهم نه لرد صورتی . من اسمشو نبرم. نهبرگ میمبلوس میمبله تونیا. به هیچ کدومتون احتیاج ندارم.
ساعت:03:00
اهم اهم ببخشید کسی خونه نیست؟
لرد یه جیغ بنفش با خال خال سبز لجنی کشید و گفت: تو دیگه کی هستی؟
روح یه لبخند دلربا زد و گفت: حدس بزن.
لرد:
روح کمی دمغ شد. موهاشو تو صورتش ریخت. یه چرخ زد و گفت: هنوزم نشناختی؟کاپیتان ارشد جستجو گر و همه کاره ی هافلپاف.
لرد:
_اه چه قدر خنگی. پسر خوشگله ی هاگوارتز.
لرد: اون که خودم بودم.
سدریک با عصبانیت جیغ کشید: پررو. تو با اون کلهی کچل و دماغ نداشته ت ؟ چو به اون خوشکلی مرده ی من بود.
لرد: خب معلومه. چشاش بادومی بود. چیز زیادی نمی دید. هپزیا به اون پولداری عاشق من بود.
_واه واه پیرزن هاف هافوی ترشیده. دماغتم چه قدر بد عمل کردی.
لرد: اه چه قدر از خود راضی.بچه جغله ی پررو. خوب شد کشتمت ها.
سدریک: ها راستی یادم اومد. پاشو. پاشو باید بریم یه جایی.
لرد:نننننننههههه. اوا. طلسمه چی بود؟