هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: آیا میشه با زمان برگردون مرده ها رو زنده کرد؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۵ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۸
#1
آره! ایول! حق با مارکوسه!!!
بر فرضم که شد مرده ای رو برگردوند، آخرش یارو فجیع تر از دفعه قلب میمیره!!!!!!!!


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: آیا ممکنه که اسنیپ یک جانور نمای ثبت نشده باشه؟
پیام زده شده در: ۲۰:۰۰ جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۸۸
#2
اسنیپ؟! جانورنما؟؟؟!!!
امکان نداره! منم با بخیه موافقم!!!!!!!!!!!


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: ارتباط با سران الف دال
پیام زده شده در: ۱۹:۱۰ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۸
#3
سلام
روم سیاه. تو رو خدا ببخشید... من فکر نمیکردم انقدر سرم شلوغ باشه. به زور وقت پیدا میکنم بیام پای اینترنت!
واقعا متاسفم. میخواستم استفعا بدم.
قبول کنین تا من شرمنده ی هیچ کدوم نشم. وقتی وقت کافی ندارم که برولم فایدش چیه؟
ولی وقتی که سرم خلوت شد، میام دوباره عضو میشم و قول قول که فعالیت بکنم ولی الان...
موفق باشید! الف دال پیروز باشه!
بابای


ویرایش شده توسط رومیلدا وین در تاریخ ۱۳۸۸/۵/۲۱ ۱۹:۱۲:۵۰

من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: اعضــــاي محفل!........از جلو نظام!
پیام زده شده در: ۲۱:۳۹ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸
#4
چند ساعت از وقت خود را -روزانه يا هفتگي- به محفل اختصاص مي دهيد؟

_ یاو جیمزی سلامی علیکی چیزی! حالا وللش! داشتم چی میگفنم؟ آهان! من 23 ساعت و 59 دقیقه و 59 ثانیه در روز رو به محفل اختصاص میدم!

گریمالد سرشار از جیغ است! از جیغ های خانم بلک و جیمز گرفته تا جیغ های اژدهاهای چارلی ویزلی و جیغ های ریموس لوپین و پسرش در هنگام گرگینه شدن، در برابر این اصوات روزانه چه میکنید؟

_ یکی از جیغ های تو رو که یادم دادی میزنم بعد همه از جیغ من صداشونو قطع میکنن و گوششونو میگیرن تا کر نشن!

متوجه ميشويد بهترين دوستتان به جبهه ي تاريکي (از هر نوعش!) پيوسته است، شما چه مي کنيد:

_ دوست من از این آدما نیست! منو ترک نمیکته! اگرم که رفت عقیدش این بوده! واس همینم میرم یه دوست دیگه پیدا میکنم!

آیا حاضرید پیمان ناگسستنی بندید که تا ابد به محفل ققنوس و اعضایش وفادار می مانید؟!

_ آری!

تحلیل خود را از این جمله در چند سطر بیان کنید:
"شهامت انواع مختلف داره. همونطور که مقابله با دشمن نیازمند شهامته حمایت از دوستان هم به شهامت نیاز داره..." « آلبوس دامبلدور»

_ بسی زیباست! مبارکش باشه! من با حرفش موافقم!!! یعنی شهامت انواع گوناگونی دارد و کسی که شهامت داشته باشد همه چیز را دارد!!!


پ.ن ببین جیمزی اگه قبولم نکنی یویوهات رو میگیرم و بهت نمیدما!!! اگرم همشو ندادی کاری میکنم باباعلت مامان جینیتو ول کنه ها!!!

بابای

پست های شما قابل قبوله رومیلدا.
به محفل ققنوس خوش اومدی


ویرایش شده توسط جیمز سیریوس پاتر در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۳۱ ۲۲:۱۶:۳۹

من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۰۰ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸
#5
سلام
اینم تکلیف من:
پست شماره 93 کوچه ناکترن

بابای


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: کوچه ناکترن!!
پیام زده شده در: ۱۵:۵۶ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸
#6
تکلیف درس گیاه شناسی

1.
دختری قد بلند با گام های استوار به سمت کوچه ی ناکترن میرفت. قرار بود هدیه ای به مناسبت شکست ولدی از طرف جمع الف دالیون برای دامبلدور بخرد. شنیده بود در کوچه ی ناکترن وسایل ولدمورت را حراج کرده اند. با خودش فکر میکرد که اگر آن ها را برای دامبلدور بگیرند او را خوشحال میکنند در واقع با یک تیر دو نشان میزد! هم هدیه ای برای دامبلدور میگرفت هم وسایل ولدمورت به دست مرگخوارانش نمی افتاد!

رومیلدا وین پس از مدتی که با خودش در حال فکر کردن بود به اطرافش نگاه کرد.

_ وای نه! کوچه رو اشتباهی اومدم!!!

درحال برگشت از کوچه چشمش به مغازه ای افتاد که مردم زیادی اطراف آن بودند. به آرامی از میان جمعیت گذشت تا ببیند چه چیزی توجه مردم را جلب کرده است؟!

ساحره ای فربه در حال فروختن مقداری علف بود و توضیحاتی برای آن میداد:

_ اين علف در مناطق مرطوب به صورت گلوله هاي لجزي در پای درخت هاي حراي جادويي رشد ميکنه و اين امکان رو به شما ميده که در صورت بلعيدن اون بتونين حداکثر دو ساعت در زير آب بمونين.

رومیلدا با صدای بلند پرسید که اسم این علف چیه؟

_ عزیزم به این علف میگن علف آبشش زا!

رومیلدا با خودش فکر کرد که بهتر است به جای آن همه وسایل به درد نخور ولدمورت این علف را بخرد تا شاید کمکی برای اهداف بزرگ دامبلدور باشد.

.......................
2.
گیاهان ساده: به گیاهانی می گویند که اصولا فایده ای ندارند ولی به نظرم میتوان با ترکیب آن ها با هم داروهایی فوق العاده ساخت. البته برخی از آن ها نیز به تنهایی برای مردم کاربرد دارند مانند علف آبشش زا!

گیاهان تزئینی: از این نوع گیاهان برای تزئینات خانه و... استفاده میشود. آن ها خواص دارویی ندارند. ولی بسیار برای زندگی انسان ها سودمندند. زیرا انسان زیبایی دوست است!!!

گیاهان درویی: همان طور که از اسمشان معلوم است بسیار سودمندند، و از آن ها برای بیماری هایی که شفادهنده ها قادر به درمانشان نیستند استفاده میکنند.

گیاهان درنده: این نوع گیاهان ممکن است برای انسان خطر ساز باشند چون گوشت خوارند. غذای آن ها از کوچکترین حشرات تا انسان و خرس و... است!

گیاهان معمولی: به گیاهانی که هیچ کدام از خصوصات بالا را نداشته باشند میگویند!

گیاهان سمی: از این گیاهان برای واکسن استفاده میشود. البته اگر قصد کشت یک فرد را داشته باشید نیست بسیار مفیدند!!!

با تشکر
رومیلدا وین


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: ارتباط با سران الف دال
پیام زده شده در: ۰:۳۲ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸
#7
سلام پروفسور!

به نظر من مدت زمانی که شما میگید خیلی خوبه! یه هفته عالیه ولی اگه یه هفته و یک ساعت و یک دقیقه و یک ثانیه باشه بهتره!

نکته ی دوم هم که دیدالوس درست میگه! بهتره هم پست طنز داشته باشیم هم جدی!

مرسی! بابای


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۰:۱۷ یکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸
#8
1.
رومیلدا پس از مدتی که به کار دیگر دوستانش نگاه میکرد با جذابیت خاصی تفاله ها را درون پیشدستی ریخت. و به آن خیره شد.

به هر طرف که نگاه میکرد دانش آموزان یا در حال جیغ زدن بودند یا در حال کندن موهایشان!!! به همین دلیل کمی ترسید، منتگومری به رومیل چشم غره ای رفت که نتیجه اش پشت چشم نازک کردن رومیلدا بود!

نیم نگاهی به تفاله ها انداخت... تفاله ها در حال چسبیدن به یکدیگر بودند و اشکال متفاوتی را به وجود می آوردند. ناگهان بی حرکت ماندند. با دقت به آن ها نگاه کرد... بزغاله؟؟؟ دوباره با شک نگاهی به آن انداخت. نه خودش بود! یه بزغالهبود!!!

با قهقهه ی تدی و جیمز به خودش آمد. اخمی کرد و دوباره به بزش نگاه کرد. بز به نقطه ای دوردست اشاره میکرد. کتاب سنگین را برداشت و لایش را باز کرد. دنبال کلمه ی بز گشت... آهان! اینجاست...
بزغاله ی سفید.............
بزغاله ی سرخ..............
بزغاله ی بی ریخت.........
بزغاله ی بزغاله! ...........
بزغاله ای بر فراز کوه......
بزغاله ی روشنایی.........

بعد از گذشت حدود یک و نیم ساعت پیدایش کرد:
بزغاله ی سنگی
بزغاله ای با کفش قرمز
بزغاله در مرلینگاه
بزغاله ای که به دوردست اشاره میکند!

_ایـــــــــــــــــــــــــــــنه!!!

پروفسور با خشم فریاد زد: دوشیزه وین! نکنه میخوای مثل تدی تو رو شکنجه بدم؟ پیشدستیتو بده من ببینم طالعت چیه؟

رومیدا با خودش فکر کرد: مگه چی میشه که ببینه؟ حتما نشانه ی زیبایی یا...

_خدای من! رومیلدای عزیزم متاسفم! تو میخوای پروفسور بشی ولی هیچ وقت نمیتونی!

رومیل با نفرت به منتوگمری نگاه کرد. کیفش را برداشت وا از کلاس خارج شد!

منتوگمری بار دیگر به کتاب نگاه کرد... زیر لب گفت: ای وای اشتباه کردم! من بالاییشو گفتم!!!

.......................
2.
تف باعث میشه که قسمتی از روح که از سرنوشت آگاهه از بدن جدا بشه و مورد آزمایش قرار بگیره. بعد چون یک نوع انگله باید یک بدن یا شی دیگر برای خودش پیدا کنه، به تفاله ها میچسبه و به طور واضح سرنوشت آن فرد را نشان میدهد. و وسیله ی بسیار خوبی برای دیدن طالع افراد است.


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: ماجراهای مرموز مدرسه هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۸
#9
باشد که الف دال پیروز باشد

_ من افشا میکنم اتاق مخفی جلسات الف دال در درون اتاق ضروریات را برای سرورم...

_ صبر کن! اینجوری که داری افشا میکنی همه ی عالم و آدم میفهمن. بیا در گوشم افشا کن!

_ متاسفم قربان.

بعد به طرف فردی قد بلند که با چشمان سرخش به او زل زده بود رفت و با احتیاط در گوشش چیزی زمزمه کرد. چشمان لرد برقی زد و لبخندی بر روی لبانش نقش بست.


جلوی در اتاق ضروریات...


هنوز همه در حال تفکر بودند که رومیلدا با سرخوشی از دور پدیدار شد و با تعجب به جمعیت عظیم الف دالی ها نگاه کرد و گفت: به ریش مرلین قسم نمیدونستم اینقدر طرف دار دارم. خیلی ممنون که منتظرم بودین تا بیام بعد برین تو!... ولی احیانا سه نمیشه همگی اینجا وایسادین؟

ویل نیم نگاهی به او انداخت و گفت: اولا رومیل تو دوباره دیر کردی! ثانیا ببخشید که هیچکدوم از ما به فکرمون نرسید که بریم تو تا یه وقت سه نشه!

سپتیما به طرف رومیل رو کرد و گفت: رومیلدا، در باز نمیشه. یعنی اصلا دری ظاهر نمیشه که بخوایم بریم توش!

_شوخی میکنی!!! پس چرا یه فکری نمیکنین؟

جمعیت الف دالی ها از دست رومیلدا سرشونو یه دیوار میکوبیدن و زار زار گریه میکردن!( میگن دل به دل راه داره!!!)

زنوفیلیوس گفت: بچه ها! واضحه که یه یارویی به ما خیانت کرده. شاید هم الان تو جمع ما باشه! ما باید این مسئله رو با آلبوس درمیان بذاریم، شاید بتونیم یه راه حلی پیدا کنیم.

دین که تا الان ساکت یه گوشه ای ایستاده بود، به طرف زنوف رو کرد و گفت: من با اینکار مخالفم! برای چی خودمون یه کاری نمی کنیم؟ اگر میخواید کسی رو پیدا کنید که به ما خیانت کرده باید به تمام بچه ها بگین که دونه دونه بیان جلو و با صدای بلند اعلام کنند که(( مکانی رو میخوام برای برگزاری جلسات الف دال)). در برای هر کسی باز شد او خیانت کار است!

رومیل به دین نگاهی کرد و گفت: فکر خوبیه ولی...


ویرایش شده توسط رومیلدا وین در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۲۴ ۲۳:۰۶:۰۷

من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!


Re: آینه نفاق انگیز
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۸۸
#10
اگه منظور رومیلدا وینه که خوب همه میدونن که تو اینه چی میبینه: خودش و هری رو میبینه که با هم ازدواج کردن! لیلیلیلیلیلیلی( از همونا که توی عروسیا میگن!)

اگه هم که خودم رو میگین: اهم اهم! بنده خود را میبینم که موفقیت های گنده گنده بدست اورده ام!

بابای


من اومــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدم!!!






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.