هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۸
#1
عزیز. ترس. عنکبوت. چوب. سبز.هوا. لحظه. پا. بیدار. وحشت

همان طور که جسد دخترک را در دست گرفته بود ناله ای سر داد:آه عزیزم!
عنکبوت با هیبتی بزرگ به طرف او جست بر می داشت.در حالی که اشک از چشمانش جاری می شد چوبدستی را در هواتکان داد و نعره زد:
انتقامشو ازت می گیرم.
عنکبوت فریادی کشید و خود را به طرف او پرتاب کرد.
او وحشت نکرد.چون دیگر ترس و وحشت برایش معنایی نداشت. ترس واقعی او این بود:مارگارت را از دست بدهد و حالا او را از دست داده بود.
عنکبوت او را به دور دست پرتاب کرد.دوست داشت زودتر بمیرد.بدنش بر اثر برخورد با زمین درد می کرد اما این درد چه معنایی داشت؟
لحظه ای فکر کرد که مرده اما با تقلا از جا بلند شد و وردی را زیر لب زمزمه کرد...
نور سبزی از جوبدستی اش بیرون آمد و سپس عنکبوت برای همیشه به خواب رفت.
او بر روی زمین دراز کشید و چشمانش را بست و از خدا خواست که دیگر بیدار نشود.







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.