مورگانا و پسرها با بُهت سرهاشونو بالا میگیرن و به چشم های گناهکار هم خیره میشن.
مورگانا از جاش بلند میشه ، چین های دامنش رو صاف می کنه و تاجش رو هم مرتب میکنه و با تکبر میگه: من احساس می کنم هاگوارتز اکسپرس موظفه جدید ترین حقایق رو به سمع و نظر مشترکینش برسونه .
تدی : مگه هاگوارتز اکسپرس مشترکم داره ؟
مورگانا : خوب با این اخباری که میفرستیم بیرون به زودی مشترکینش از سقف هاگوارتز میزنن بالا .
دیگه حرفی برای تدی و جیمز باقی نمی مونه .
نیم ساعت بعدنوزاد دریایی شماره 1 : شنیدی پروفسور دامبلدر از مینروا خواستگاری کرده و به خاطرش با هاگریدم به هم زده؟
نوزاد دریایی شماره 2 : برو بابا ! تا جایی که من می دونم دامبل به خاطر اسنیپ با مینروا به هم زده !
مامان دریایی شپلقی می زنه پس کله دو تا نوزاد : هزار بار گفتم به شما زیر یه ماهه ها نمی رسه درمورد مسایل بالای یه ماهه ها صحبت کنین !
دو تا نوزاد :
همون لحظه - پشت در دفتر پرفسور دامبلدر- پرفسور درو باز کنین .
- خواهش می کنم ازش بیاین بیرون .
- نه ! شما نباید خودتونو بکشین .
- شما هنوز یه دونه موی سیاه دارین . شما باید امیدوار باشین .
در همین لحظه در باز میشه و دامبلدر با عجله ودرحالیکه چشماش از شدت گریه قرمز شده از دفترش میدوه بیرون و فریاد می زنه : کو ؟ کجاست ؟
زاخاریاس : کی ؟ چی ؟
دامبلدر : همون یه دونه موی سیاه من ؟
زاخاریاس : من نمی دونم پرفسور . من توی هاگوارتز اکسپرس خوندم شما یه دونه موی سیاه دارین
پرفسور دامبلدر موهاشو می کنه : بازم هاگوارتز اکسپرس ؟
و در دفترش رو به هم می کوبه و همونطور داد می کشه : فاوکس ! همین الان یه نامه از من می بری به وزارتخونه تاببینم این وزیر ناجنس مجوز هاگوارتز اکسپرسو باطل می کنه یا نه !
زاخاریاس از تدی و جیمز که دارن از همون ورا رد میشن می پرسه : می دونین مجوز هاگوارتز اکسپرس به اسم مورگاناست یا یکی دیگه ؟ شاید ببرنش شورای امنیت ملی ها !
تدی و جیمز : مگه هاگوارتز اکسپرس مجوز داره اصلا ؟