1- يك زندگي نامه ي 20 خطي از يكي از معجون سازان بزرگ بنويسيد.(28 امتياز)لى لى اونز پاترلى لى اونز در 30 ژانويه ى 1960در لندن در يك خانواده ى مشنگ به دنيا آمد. تنها همبازى اش در دوران كودكى خواهر بزرگترش، پتونيا بود كه هميشه از كارهاى لى لى حيرت زده مى شد. تا اين كه يك روز كه دو خواهر مشغول بازى بودند، پسر همسايه سوروس اسنيپ حقيقت جادوگر بودن لى لى را آشكار مى كند. همين مساله باعث برانگيخته شدن حسادت پتونيا مى شود و رابطه ى دو خواهر به سردى مى گرايد. لى لى خوشحال از اين كه كسى را به عنوان پشتيبان در دنياى جادوگرى دارد همراه سوروس در اول سپتامبر 1971 به هاگوارتز قدم مى گذارد و كلاه گروهبندى او را در گروه گريفندورى هاى شجاع مى اندازد كه اين مساله بيش از همه سبب ناراحتى سوروس مى شود.
خيلى زود استعدادش در همه ى درس ها به ويژه درس معجون سازى به رخ همسالانش مى كشد و تبديل به نور چشمى استاد معجون سازيش، هورس اسلاگهورن مى شود. اسلاگهورن به قدرى او را ستايش مى كرد كه از او دعوت كرد به باشگاه اسلاگ ( باشگاهى براى استعدادهاى درخشان) ملحق شود.
در سال هاى اول حضورش در مدرسه دوستى او با سوروس دائمى به نظر مى رسيد اما ديرى نپاييد كه اين دوستى به فرجامى تلخ انجاميد. سوروس كه همانند لى لى، حتى بيش از او در درس معجون سازى خبره بود، بر خلاف او محبوبيت چندانى نداشت. او كه احساس خاصى نسبت به لى لى داشت و با توجه به اين نكته كه او تنها كسى نبود كه اين احساس را داشت (جيمز پاتر دشمن خونى سوروس نيز بارها علاقه اش به لى لى را نشان داده بود) تصميم گرفت عضو گروهى از پسران شرور و طرفدار جادوى سياه اسلايترين شود تا توجه لى لى را به خود جلب كند و رقيب سرسختش، جيمز را كنار بزند. كه اين كار بر خلاف تصور او، اصلا به مذاق لى لى خوش نيامد. سرانجام در روزى از روزها كه جيمز پاتر به تفريح هميشگى اش يعنى آزار سوروس مشغول بود، سوروس كه باشدت عصبانى و تحقير شده بود در جواب لى لى كه براى حمايت از او با جيمز دعوا مى كرد واژه ى نابخشودنى گند زاده را به كار برد كه قلب لى لى را شكست و باعث از بين رفتن دوستى چندين و چند ساله شد.
در سال آخر مدرسه لى لى سرپرست دانش آموزان شد و كم كم علاقه اى متقابل نسبت به جيمز پاتر پيدا كرد كه منجر به ازدواج آن ها بعد از اتمام تحصيل شد. جيمز و لى لى بلافاصله عضو محفل ققنوس شدند تا به مبارزه با پليدترين جادوگر همه ى اعصار، لردولدمورت برخيزند و سه بار هم با او رو به رو شدند كه توانستند از چنگ او بگريزند. چندى بعد طبق يك پيشگويى ولدمورت دشمنش را كه تنها فرزند لى لى و جيمز يعنى هرى بود انتخاب كرد و پس از خيانت رازدار خانواده ى پاتر، پيتر پتى گرو در 31 اكتبر 1981 به خانه ى آن ها حمله كرد. با جيمز مبارزه كرد و خيلى راحت او را كشت. سپس با لى لى رو به رو شد كه هرى كوچك را كه يك سال بيشتر نداشت در آغوش گرفته بود. ولدمورت به درخواست يكى از مرگخوارانش، سوروس اسنيپ، كسى كه پيشگويى را بدون دانستن مفهوم آن براى ولدمورت گزارش كرده بود، قصد نداشت لى لى را بكشد. اما لى لى التماس مى كرد به جاى هرى او را بكشد و سرانجام خود را فداى فرزندش كرد تا جادويى باستانى را اجرا كند كه باعث نابودى موقت ولدمورت و محافظت از جان فرزندش شد.
2- نکات مثبت و منفی این کلاس ، تدریس و استاد رو در طول ِ این ترم بنویسید.(2 امتياز) به نظر منى كه تكاليف غر رول رو به تكاليف رول ترجيح مى دم كلاس بسيار خوبى بود. شخصا هيچ نقطه ضعفى نمى بينم. همه چى فوق العاده بود، هم موضوعات تدريس، هم شيوه ى تدريس و هم تكاليف. خسته نباشيد استاد و از تمام زحماتتون ممنون. اميدوارم بازم شما رو به عنوان استاد اين درس ببينم.