خوابگاه دختران:-استر تمومش کن!
-نه ، اگه دله پس باید...
بومب!!!جسی: این دیگه صدای چی بود؟؟انگار یه چیزی تو تالار منفجر شد!
آبر: اه ، چه بوی گندی راه افتاده.زود برین ببینین چه خبره.
چند دقیقه بعد تالار عمومیکل تالار رو آب لجن مانندی گرفته بود و تقریبا همه ی مبل ها نابود شده بودند.بچه ها که از در خوابگاه وارد تالار شدند در حالت شوک قرار داشتند و چشم ها بسوی تنها موجود زنده ی آنجا ، هری ، خیره شد.
-ببین چه گندی زده شده!!!
هری خوشحال کنار شومینه ، تنها جای تقریبا سالم تکیه داده و به شاهکارش نگاه می کنه:
- می خواست جمعتون کنم راهی بهتر از این...
آبر که داشت از شوک می آمد بیرون و به فضا عادت می کرد متوجه هری شد ،ناگهان منفجر شد و رو به او کرد و گفت
: چی؟؟؟
راهی بهتر از این پیدا نکردی؟!چطور جرئت کردی هر خبری که میخواستی بدی ،هر کی هستی باش ولی من الان مدیر این تالارم!حرف هم حرف منه!
هری:
جسی: حالا بی خیالش، باید یه فکری به حال درست کردنش بکنیم فیلچ بدبختمون کنه.باید قبلش یه فکری بکنیم.
سارا: همه چی وحشتناکه، این غیر قابل باوره.هری چطور تونستی؟!
آلیشیا جلوی فاضلاب رفت و گفت : اینجا خیلی مشکوکه. خیلی هم بزرگه باید مواضب باشیم که یه وقت خطرناک نباشه.
استر: نه بابا فاضلابه دیگه چی میتونه توش باشه بجز...
!
هری گفت: راستش یه چیزایی تو هاگوارتز هم مشکوکه!
ناگهان انگار هری متوجه چیزی شد و به سرعت از تالار خارج شد طوری که هیچ کس متوجه نشد ، خطری که بچه ها رو تهدید می کرد....
استر: فکر کنم بوی گندش قبلش کارمونو بسازه، وردی که بینی مونو بی حس کنه یادم رفته.
-اول باید یه فکری برای تالار کنیم، مثل اینکه الان داریم تو فاضلاب راه می ریم.
جیمز: الان دیگه می تونم نهنگامو بیارم اینجا تا محیط جدید رو تجربه کنند
آبر به سمت دیوار پشتی رفت و گفت: هی بچه ها ! انگار فاضلاب اینجا رو خراب کرده و یه قسمتشو کنده، ولی پشت دیوار انگار یه چیزیه!
سارا: هری کو؟! غیبش زد یهو...
آبرزیر لب گفت: اینجا واقعا مشکوکه.یه اتفاقی واسه تالار می افته.
ناگهان آلیشیا فریاد زد و گفت : پایین گودال فاضلاب یه چیزیه؛ مثل دریچست!
بقیه:
....
ببخشید بد بود ، سعی می کنم رول نویسیم خوب شه فقط بیشتر صرف فعالسازی یود!