هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۸۹
#1
اوپس.باشه مرسی لودو واسه یادآوری!


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۱:۲۳ چهارشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۹
#2
اگه دوست داشتید شناسه ی ونوس منو از بلاک در بیارید.
حالا که سایت خلوت تر شده دلم می خواد باز بیام فعالیت کنم، حالا هر جا که شد


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: قلم پر تندنویس
پیام زده شده در: ۵:۵۴ پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۸۸
#3
سوال از آبرفورث!

1. وقتی فهمیدی من کیم چه احساسی داشتی؟ ناراحت شدی؟ خواستی سر به تنم نباشه؟خوشحال شدی به قولم عمل کردم برگشتم؟

2. شایعه شده به خاطر ارزشی ها می خوای از نظارت استعفا بدی... با توجه به این که ناظر ماه شدی (تبریک... بهتم میاد!) چقدر این شایعه درسته؟

3. تاپیک مرد علاقت توسایت؟!

4. تعریفت از یک ناظر خوب چیه؟ به نظر خودت ناظر خوبی هستی؟

5. نظرت در مورد سوژه ی شهردار بودن و ویرایش با بیل چیه؟

فعلا همینا دیگه!
ممنون آبر جون! به خاطر کلی تا چیز!


ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۹ ۵:۵۶:۴۵

ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: قبرستان
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
#4
ریگولوس : پخش شید! هر کی زامبی بشتر و باحال تری بیاره یه قارت جایزه داره!

ملت قارت قارت کنان پخش می شند !

آلبوسم در حالی که کلنگ هنوز تو سرش گیر کرده با دهن باز و چشمان گشاد شده دنبال ریگولوس راه میفته .

آلبوس تو ذهنش : من چرا وقتی زنده بودم این پسره رو کشف نکردم؟ چقدر خوشگله لامصب! باید هر جور شده مخشو بزنم!


فیلچ از اون سر داد میزنه : اینجا نوشته تام ریدل! اینم از تو قبر در بیارم؟

آلبوس خودشو جمع می کنه و میپره پشت ریگولوس قایم میشه !

ریگولوس : حتما بابای تام ریدل خودمونه! آره درش بیار ولی این بار کلنگو آروم تر بکوب!

چند لحظه بعد!!!

به غیر از آلبوس و تام ریدل پدر ، مامان و بابای جیمز پاتر ، و یه زن خیلی با کلاس هم تو صف زامبی ها ایستادن.

ریگولوس به سمت زن با کلاس میره و وقتی صورتشو می بینه خشکش می زنه : ما ... ما ... مامان!

دوست عزیز ، چرا سعی نمیکنید سوژه رو ادامه بدید؟پست شما باطله!دوستان از پست زاخاریاس اسمیت ادامه بدن!


ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۹ ۱۰:۲۲:۴۴
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۹ ۱۰:۲۴:۲۱
ویرایش شده توسط زاخاریاس اسمیت در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۹ ۱۰:۲۴:۲۴

ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: باشگاه اسلاگهورن
پیام زده شده در: ۱۷:۳۴ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
#5
در دست شویی!

ریگولوس خودشو تو آینه برانداز می کنه و آه می کشه!

صدای آهش تو در و دیوار منعکس می شه و همزمان با خاموش شدنش پنجره ی دستشویی میریزه پایین و فیلچ سوار موتور می پره تو!

فیلچ : نبینم غمتو ارباب جون! برات تشت فرمانده مارکوسو آوردم توش حموم کنی!

ریگولوس شروع می کنه به کندن لباس هاش و فیلچ هم در دستشویی رو می بنده و خانوم نوریس دمشو می کنه تو سوراخ کلید که کسی دید نزنه!

صدای ریگولوس : مراقب باش آرگوس! شامپو داره میره تو چشمای نازنینم!

صدای آرگوس : نگران نباشید ارباب!

یک ساعت بعد!

خانوم نوریس کنار میره و سوراخ کلید آزاد میشه!

ریگولوس بعد از یه ماساژ حسابی حوله پیچ نشسته کف دستشویی و فیلچ داره براش ماسک خیار میذاره رو صورتش... ریگولوس هر وقت چشم آرگوسو دور میبینه یکی از خیارا رو از رو صورتش کش می ره و می خوره!

نیم ساعت بعد!

ریگولوس بالاخره لباساشو می پوشه و جلو آینه می ایسته ...بعد لبه ی کتشو می زنه کنار و دستشو می کنه تو جیب بقلش و از تو جیب یه کشو پر از لوازم آرایشی می کشه بیرون!

اول از همه یه قوطی کرم نرم کننده در میاره و پوست صورت و دستاشو کاملا باهاش ماساژ میده ... بعد یه لایه کرم پودر میزنه ... بعد یه لایه ضد آفتاب ... بعد یه لایه دیگه نرم کننده ... بعد مرطوب کننده ... بعد ضد مهتاب ...بعد سفید کننده و ...

فیلچ هم کنار ایستاده و تند تند در قوطی کرم ها رو براش باز و بسته می کنه!

در آخر ریگولوس قوطی ژل مخصوصشو در میاره و خیلی با دقت چند پر موهاشو ژل می زنه ...بعد کشو رو دوباره بر می گردونه به جیبش و فیلچ براش کتشو صاف می کنه و برس میکشه!

ریگولوس تو آینه نگاه آخرو میندازه و کرواتشو صاف می کنه: خیلی خوب آرگوس برای یه حموم سریع سرپایی فعلا کافیه ! بیا بریم بیرون ببینیم اسلاگهورن داره چی کار می کنه!

و هر سه ( با خانوم نوریس!) از دست شویی خارج میشند.


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: کافه دوئل تا پای مرگ!
پیام زده شده در: ۱۷:۰۱ چهارشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۸۸
#6
فرمانده مارکوس گلوشو می گیره و بعد از چند دور زودن تو خیابون میفته زمین و شروع به خر خر کردن می کنه!

ریگولوس با نگرانی : نه بابا مثل این که اوضاع خراب شد! آرگوس بپر فرمانده رو بیار بالا!

فیلچ لخ لخ کنان ده تا پله یکی شیرجه میزنه تو خیابون و فرمانده رو می ندازه رو کولش و سریع میاد بالا!

رنگ فرمانده کبود شده و خیلی بد نفس میکشه!

ابرکسس: بدو بذارش زمین من بهش تنفس مصنوعی بدم!

فیلچ فرمانده رو میذاره رو زمین ، ابرکسس میاد جلو دهنشو می چسبونه به شکستگی رو حباب فرمانده و فوت می کنه!

فرمانده : هنننننننننننننننننننن !

و نفس کشیدنش کلا قطع میشه!

فیلچ : این که مرد!

ریگولوس کنار فرمانده زانو میزنه و سرشو تو بغلش می گیره : نــــــــه! مارکی ! مارکی جون! چشماتو باز کن! ببین که من چقدر خوشتیپم!

فیلچ میزنه رو ماهی مرکب پلاستیکی رو یقش و توش زمزمه می کنه : از قوز دار به پایگاه ... ما به نیروی کمکی احتیاج داریم! مورد ارزشی شماره پنج !

یهو در با لگد میشکنه و ارنی با یه بسته چسب زخم و چسب آکواریوم و تشت آب میاد تو : کی از پایگاه در خواست کمک کرده بود؟


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: ویلای بزرگ آباء و اجدادی بلک !
پیام زده شده در: ۱۴:۳۱ سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸
#7
با صدای سوت فیلچ فلیچ فیلیچ که از بس نبوده و ملت فراموشش کردند همه برمی گردند به بازی!

ابرکسسسسسس تدی رو میزنه زیر بغلش و یه تنه از همه رو می پیچونه و میره به سمت دروازه !!

اما ولدمورت که از تیم بلک ها پول گرفته بوده دماغ پاترو ول می کنه ... دروازه کوچیک میشه و تدی بر می خوره به پاتر در نقش تیرک و کمانه می کنه!

لوسیوس : خطا خطا! داور اخراجش کن!

فیلچ : اگه اخراجش کنم کی تیرکو نگه داره؟ پنالتی به نفع تیم مالفوی!

ابرکسس: ایول ! حقوقتو ماه دیگه زیاد می کنم!

ابرکسس دور خیز می کنه و با یه ضربه به پشت توپ ... تدی رو می کوبه تو دروازه!

گــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل!

ابرکسس از خدا خواسته می خواد پیرهنشو در بیاره و دور زمین بدوه! اما یادش میفته که هیچی تنش نیست و دپرس میشه!

بازی یک هیچ به نفع مالفوی اینا ادامه پیدا می کنه!


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۹:۴۵ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸
#8
خارجی صبح دوشنبه _ جلو در پایگاه!

ملتی عظیم مرکبی پوش جلو در پایگاه جمع شدند ، تو صف هایی منظم به سمت دکه ای با لوگوی ارزشی ها جلو می رند و از دکه یه دسته روزنامه می گیرند و با خوشحالی همون کنار خیابون ولو می شند و شروع می کنند به خوندن!!!

*

داخل دکه!

فیلچ داره دسته های روزنامه رو مرتب می کنه ، لوسیوس هم داره دسته های پولو میشمره!

ریگولوس میره جلو در و شهلا زلفشو یه تاب می ده!

: ملت عجله کنید! از شماره دوم هفته نامه ما فقط کم تر از صد نسخه مونده ... از چاپ دوم هم خبری نیست!

صف مرتب به هم میریزه و ملت میفتند به جون هم!

***

شماره ی دوم هفته نامه ی ارزشی مرده در سه صفحه منتشر شد :

صفحه اول


صفحه دوم


صفحه سوم


ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۶ ۱۵:۳۸:۱۴
ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۶ ۱۵:۴۸:۱۲
ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۶ ۱۵:۵۰:۳۰

ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: کافه دوئل تا پای مرگ!
پیام زده شده در: ۹:۲۴ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۸
#9
ابرکسس هم یه شیشه روغن بچه ( مخصوص حموم آفتاب!) در میاره و خالی می کنه رو سر ریگولوس !

ریگولوس : ای نامرد! شهلا زلف قشنگمو چرب کردی!!!

و می زنه زیر گریه!

*

آرگوس فیلچ داره تو خیابون اصلی هاگزمید راه میره که می بینه ماهی مرکب پلاستیکی وصل شده به یقه ش داره با رنگ قرمز چشمک می زنه!

آرگوس با نگرانی : وای ارباب خوش تیپم در خطره!!!

*

تو کافه ابرکسس داره کر کر به قیافه ی ریگولوس می خنده ... که شپلق! لوستر می فته رو سرش و سر فیلچ از تو سوراخی از سقف میاد بیرون :

ارباب جون خوبی ؟ برات شامپو ایوان با حوله آوردم!


ارزشی قوزدار

[img]http://


Re: پایگاه مرکزی ارزشی های خودگردان دوستدار ماهی مرکب
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
#10
ملت ارزشی گونی حاوی پرسی رو می ذارند وسط و هر کدوم به شیوه ی خودشون شروع می کنند به شکنجه!

اول از همه خانوم نوریس در حالی که پنجول ها تیزش بیرون زده یه دور رو گونی راه می ره.

بعد آرگوس با شلاق حسابی گونی رو می تکونه!

نفر بعد لوسیوس تشت حاوی فرمانده رو خالی می کنه رو سر گونی! به همراه وزن صد کیلویی فرمانده پرسی کاملا پرس میشه!

از دیدن این صحنه باز حال ریگولوس بد میشه و روی گونی هر چی خورده رو اوق میزنه!

ابرکسس میاد و چندتا ضربه ی کاراته ای میزنه.

سیریش که هاپو شده چند تا گاز جانانه ازش می گیره ولی چون بهش نمیسازه به برادرش می پیونده تا با هم اوق بزنند!

در آخر فینیاس میاد میشینه رو سر گونی و ... قاااااااااااااااااااااارت!

از شدت ضربه ی وارده گونی منفجر میشه و پرسی کبود شده و زخمی با موهای ژولیده و چشمای چپ شده میفته بیرون!

فیلچ میاد جلو و با لگد! یکم پرسی رو وارسی می کنه!

: این چشه ؟ اصلا حال نداد! این که یدونه آخ هم نگفت! علائم حیاتیش زیر صفره!

فینیاس جلو میاد و پرسی رو از پلکش بلند می کنه و چشماشو وارسی می کنه : تعجبی هم نداره! دیوانه ساز ها روحشو کلا مکیدند! حتی یه ذره هم نمونده!

آرگوس : من چقدر بهش گفتم دست از این همه بی ناموسی بردار! حتی از خیر دیوانه ساز ها هم نتونست بگذره!

ریگولوس جلوی دهنشو میگیره تا دوباره اوق نزنه : خب حالا با این چی کار کنیم ؟

فیلچ : نگران نباش ارباب جون! پایگاه فرش نداره ! پوستشو می کنیم فرشش می کنیم!

ریگولوس به طرف دستشویی می دوه!

فینیاس : لازم نیست ، وزن فرمانده کامل پرسش کرده ، همین جوری پهنش می کنیم وسط راهروی اصلی!

***

اعضای رسمی گروه ارزشی تا الان پس از بررسی :

ریگولوس بلک

فینیاس بلک

ابرکسس مالفوی

لوسیوس مالفوی

آرگوس فیلچ

خانوم نوریس

فرمانده مارکوس

سیریوس بلک

سیریوس عزیز لوگوی حزب رو تو امضات اگه تا الان نذاشتی بذار و یه لقب شایسته ی ارزشی هم برای خودت انتخاب کن ، بعد مدارکت رو بیار خانوم نوریس مهر بزنه!


ویرایش شده توسط آرگوس فیلچ در تاریخ ۱۳۸۸/۶/۱۴ ۱۷:۳۲:۰۹

ارزشی قوزدار

[img]http://






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.