هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: ناظر ماه
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
#1
لرد ولدمورت

ما اومدیم و رفتیم ولی لرد همچنان همون لرد قدیمیست.




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین نویسنده در ایفای نقش
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
#2
بین تام ریدل و مورفین گانت

با این حال رای من تام ریدل ( ماشالا همه رای به مورفین دادن)




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: بهترین ایده (پدید آورنده بهترین تاپیک)
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
#3
جاکسن

به خاطر ایده فن فیکشنی. وسوسه شدم منم فن بنویسم.




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: جادوگر ماه
پیام زده شده در: ۲۲:۳۸ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
#4
دلوروس آمبریج
خوبه که سایت اکتیو می بینم.




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: داستان های پنــچ کلمه ای!
پیام زده شده در: ۲۲:۳۷ دوشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۲
#5
جرقه های آتش در هوا چشمان لرد ولدمورت را به خود معطوف کرد. اکنون زمان کشتن او فرا رسیده بود.
- لوسیوس زندانی رو بیار.
- اطاعت میشه ارباب!

آتش خشم تمام وجودش را فرا گرفته بود. نقشه باید بی کم وکاست اجرا میشد حتی اگر مجبور به قربانی کردن خادمین خود می شد. سال ها بود که انتظار چنین فرصتی را می کشید. دیگر اجازه نمی داد هیچ چیز مانع او شود حتی...
- نه خواهش می کنم...نه!

افکار لرد با صدای فریاد زندانی پریشان شد. زندانی با لابه و زاری به پای لرد افتاد. بدنش از شدت وحشت همچون بیـد به لـرزش افتـاد. چهـره ی خون آلودش نشانه ی عذابش بود و ترس.

چهره زنداني با دیدن چوب دستی که به سویش نشانه رفته بود چون مردگان رنگ باخت و ناله ای از سر یاس سر داد. چشمانش لبریز از خواهش و تمنا شده بود.
- س...سرورم به من.....

اما هنـوز لب باز نکرده بود که دردی جانکاه تمام وجودش را در برگرفت.
- نــــــــــــــــــــــــــــــــه...خواهش...
- دالاهوف، میدونی معنی خیانت به لرد ولدمورت یعنی چی؟

نگاهش با سردی به پیکری که پیش رویش بر روی زمین افتاده بود، دوخت.
- نابودی و نیستی، دالاهوف!
-... .( سکوت)
- برادرت، آنتونین برخلاف تو ترجیح داده با دشمن من هم پیمان بشه... دشمن قسم خورده ی من!

نگاه خیره ی لرد حین ادای عبارت آخر حالتی مرگبار یافته بود. بدن مرد از ترس دچار رعشه شده بود و صدای به هم خوردن دندان هایش به گوش میرسید. لرد سیاه با صدایی ارام ولی دلهره اور به صحبت هایش ادامه داد.
- و تو با وجود اینکه می دونستی باید به سرورت خبر بدی... سکوت کردی.
- س...ر..ورم من...
- ساکت!
-سکوت تو به اندازه خیانت برادرت غیر قابل بخششه!

لرد عبارت آخر را فریاد زد. به دنبال آن سکوتی مرگبار بر فضا حاکم شد. ثانیه ها به قدر قرنی در گذر بودند. لرد سیاه چنان به لرزش بدن زندانی می نگریست که گویی از این نمایش وحشت غرق لذت شده است. در گوشه ای از ان اتاق دهشتناک، لوسیوس مالفوی آرام و بی صدا گوش به فرمان لرد سیاه بود. برای لحظه ای این گمان در مالفوی شکل گرفت که چرا لرد سیاه کار را تمام نمی کند. چوبدستی اش را کشید و به سمت دالاهوف نشانه رفت. آیا لرد سیاه قصد بازی کردن با قربانیش را داشت یا... مکثی کرد و چوب دستیش را پایین اورد.

لرد سیاه به سمت قربانی چرخید و به آرامی به سویش حرکت کرد. با هر قدمی که لرد سیاه بر می داشت دالاهوف بیشتر خود را جمع می کرد.
- با این حال... من تصمیم گرفتم فرصت دیگری به تو بدهم.

با گفتن این جمله، صورت مار مانند لرد سیاه حالتی ترسناک و شیطانی به خود گرفت.
- با این فرصتی که بهت می بخشم، باید وفاداری خودت رو ثابت کنی!

سایه ای از آرامش بر چهره ی درد کشیده ی دالاهوف افتاد و او بی آنکه تلاشی برای برخاستن نشان دهد در همان وضعیت خود را روی زمین کشید تا لبه ی ردای سیاه اربابش را لمس کند.
- س..سرورم..ممن..

دستان لرزان دالاهوف برای گرفتن ردا بلند شده بود که صدای سرد لرد سیاه بار دیگر شنیده شد.
- لوسیوس ما رو تنها بذار!
- سرورم!؟

چشمان سرخ رنگ لرد سیاه حالتی خشم آلود و مرگبار به خود گرفته بود. لوسیوس گیج از رفتار اربابش با ترديد از در خارج شد.
- خب، دالاهوف، بذار ببينم... شاید بد نباشه برای اطمینان از اینکه دوباره به سرورت خیانت نکنی...

دست حامل چوب دستی به آرامی به سمت بدن یخ زده مرگخوار نشانه رفت. بلافاصله صدای جیغ وحشتانکی در امارت مالفوی طنین انداز شد.

لوسیوس مالفوی که در بیرون از اتاق در راهرو گوش به فرمان بود با...




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۸۹
#6
1- مواد اولیه این معجون چه چیزهایی هستند؟ نحوه درست کردن این معجون چگونه است؟ ( 15 امتیاز)

مواد اولیه جهت ساخت این معجون:
1- خاک سیاه 3 قاشق جادوگری
2- گرد زنبق وحشی 5 قاشقک جادوگری
3- کل گیاه خرزهره آرد شده 4 قاشق جادوگری
4- شیره خر مگس 1 گالون( نیم پاتیل)
5- بال سوسک 20 عدد

نحوه تهیه:
پاتیل شماره 8 رو با شیره خر مگس پر میکنیم و روی حرارت زیاد قرار میدیم. در همان ابتدا گل گیاه خر زهره را که آرد کردیم به صورت ناگهانی روی معجون میریزیم. سپس 20 بار انرا در جهت عقربه ساعت هم می زنیم. گرد زنبق وحشی را به آرامی به معجون در حال جوشش اضافه می کنیم( در اینجا باید دقت شود که اگر این پودر را ناگهانی اضافه کنیم ممکن است معجون سر بیاید و مواد در حال جوشیدن بر سرو روی فرد بریزد. هنگاهی که معجون ابی مایل به سبز شد همزمان هم حاک سیاه و هم بال سوسک را به آن اضافه می کنیم. از این مرحله بایستی مراقب حرارت زیر پاتیلمان باشیم. 10 دقیقه به هم زدن مداوم ادامه میدیم تا اینکه معجون ما به رنگ سرخ آتشین دربیاید. با دیدن این رنگ بلافاصله افسون انجماد را اجرا کرده تا پودر سیاهرنگی در کف پاتیل بافی بماند.


2- از اونجاییکه این پودر به شدت ناپایداره، چه نکاتی رو باید برای نگهداری معجون در نظر گرفت؟ ( 3مورد) (6 امتیاز)
1- فاصله خودمونو از انفیدون تا حد امکان حفظ کنیم!
2- نبایستی به پودر آب برسد و گرنه کل ساختمون رو زگیل برمیداره!
3- هنگام باز کردن در انیه دان حتما از دستکش استفاده کنیم.


3- در صورتیکه این پودر تصادفا روی پوست بدن ریخت، چه اقداماتی را باید برای درمان انجام داد؟ (2 مورد) (4 امتیاز)
1- اگر وضع مالیمون خوب بود سریع از شیر تک شاخ برای خنثی کردن اثر آن استفاده می کنیم.
2- یه دستمال تمیز می بندیم دور دستمون و با افسون انجماد خفیف بی حسش میکنیم، تا کمک از راه برسه!

4- از این پودر چه استفاده هایی میتوان کرد؟حداقل دو مورد( در اینجا اجازه دارید جواب های شرارت آمیز هم بدهید!) (5 امتیاز)
1- وقتی زورمون به مرگخوارها مخصوصا از نوع استادیشون نمی رسه کمی از این گرد رو لای دفتر و کتاب هامون میریزم تا وقتی که طرف اونا رو باز کرد به روی دست و صورت بریزه و دل ما کمی خنک شه. اگه هم توی را مانعمون شدن یه گالیون تقلبی آغشته به این پودر ( توی مغازه زونکو گیر میاد) بعنوان باج بهشون میدیم و ...
2- توی نوشیدنی آب کدوحلوایی رقیبمون میریزیم تا گلو و معدش تاول تاولی بشه و نتونه توی گروه کری که دامبلدور ترتیب داده شرکت کنه و ما که به عنوان رزرو انتخاب شدیم رو وارد گروه کنه!




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: ارتباط با سران الف دال
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ جمعه ۲۱ آبان ۱۳۸۹
#7
درود

من رای میدم به سیریوس بلک

البته امیدوارم واقعا برای گروه نیرو بذاره و ما رو دوباره جمع کنه!




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: خوابگاه هاي گريفيندور
پیام زده شده در: ۱۸:۳۹ جمعه ۲۱ آبان ۱۳۸۹
#8
سوژه جدید



بـــــــــــــــــــــــوم!

این صدا نه تنها در کل ساختمان هاگوارتز، بلکه تا نیمه های جنگل ممنوعه هم شنیده شد!

دو سانتور برای مدتی چشمانشان را از آسمان بر گرفتند و به سایه ی دیوار های قلعه هاگوارتز نگریستند.

- امشب مریخ به اون حد درخشان و قرمز نشده.

- هووم... حق با توه رونالد.

هر دو با گفتن این جملات، دوباره نگاهشان را به آسمان دوختند.


خوابگاه گریفیندور، هاگوارتز، ساعت 12:59


- اُهو...اُهو... اینجا... اهو اهم... چه اتفاقی افتاده!

-درمیان گردوخاک و دود فراوان چهره پروفسور مک گونگال که از شدت نگرانی و ترس به سفیدی گچ شبیه شده بود، پدیدار شد. با این وجود صدایش در میان سر و صدای بچه های خوابگاه گریفیندور گم بود.

- ســــــــــــــــــــاکـــــــــــــــــــــت!

اینبار پژواک صدا که با قدرت جادویی تا چند کیلومتر آنورتر هم شنیده میشد باعث شد سرها به سوی مدیر گروه بچرخد و صدای جیغ و سرفه ها تا حد زیادی کم شود.

- یکی توضیح بده اینجا...چه اتفاقی افتاده!صبر کن ببینم... اون چیه اونجا... پشت سر دین توماس، زیر اون مبله خرد شده!

دین توماس وحشت زده به پشت سرش نگاه کرد. در حالیکه گرد و غبار همچنان در فضا پر بود، شاگردان توانستند توده ی سیاهی که به سختی سعی در بلند شدن را داشت، را ببینند.

- دابی!

جن خانگی در حالیکه کاملا گیج به نظر می رسید سعی کرد جلوی پروفسور مک گونگال خم شود.

- ارباب متاسفم... اما من نیست مقصر... من خواست جابجا کرد آشغال ها رو که ناگهان... یه چیزی توی صورتم منفجر شد!

پروفسور مک گونگال پس از کمی جستجو در اطراف جاییکه دابی افتاده بود، حالیکه چهره اش از خشم سرخ شده بود ایستاد.

- بمب کودی و فشفشه... کاره کی بوده!؟

- سکوت

- دیگه شورشو در اوردید. این دفعه چهارمه که اینجا به خاطر کارای شما بهم میریزه!

کمی صبر کرد تا اعصابش آرام تر شود. سپس ادامه داد

250 امتیاز از گروه کم میشه و تا زمانی که عامل اینکار خودشو معرفی نکنه هر روز 50 امتیاز از گروه کم می کنم! در ضمن با پروفسور دامبلدور هم صحبت خوام کرد. حالا با همتونم شروع کنید به تمیز کردن تالار... بله دوشیزه لاوندر و آقای لانگ باتم، همه شما باید اینکارو تا دو ساهت دیگه انجام بدید!

و با عصبانیت آنجا را ترک کرد.

- پرسی به سمت فرد و جرج برگشت و گفت:
- این کار شما بوده مگه نه.

- نه قسم می خوریم کار ما نبوده! بچه ها باور کنید!

...


در تالار اسلیترین

- فکر کنم امشب حال گریفیندوری ها حسابی گرفته بشه


ویرایش شده توسط پروفسور سینیسترا در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲۱ ۱۸:۴۷:۴۴



-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۴:۲۲ چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹
#9
منم به نوبه خودم می کنم که مدیر بتونه حادثه ای که این دو ماهِ اخیر گریبان ما رو گرفته (از اونجایی که نباید اسمش را گفت) به چنگ بیاره!

آمــــــــــــــــــین !!!!




-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


Re: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۹:۵۳ دوشنبه ۲۸ تیر ۱۳۸۹
#10
امتيازات جلسه اول نجوم و ستاره شناسی



گريفيندور: 8

جميز سيريوس پاتر: 30



هافلپاف: 0

بدون شرح!



راونكلاو:30

آنتونی گلدشتاين: 30
مرلين: 30
ارگ كثيف: 30
مری فريز باود: 30



اسليترين:23

آگوستوس پای: 30
نارسيسا مالفوی: 30
مليندا بوبين: 30


ویرایش شده توسط پروفسور سینیسترا در تاریخ ۱۳۸۹/۴/۲۸ ۱۰:۰۲:۱۶



-------------------------------

تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.