هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: **ثبت نام الف.دال**
پیام زده شده در: ۱۶:۰۹ شنبه ۴ تیر ۱۳۹۰
#1
به چه دليلي خواهان ثبت نام براي عضويت در الف دال مي باشيد؟
برای این که نشون بدم یه گریفیندوری همیشه آماده ی مبارزه است و از هیچ چیزی نمی ترسه
قول میدهيد كه به طور كامل به ارتش وفادار بوده و در همه حال پشتيبان ارتش باشيد؟
قول میدم ، مطمئن باشید همین طوره
اگر يكي از نزديکان یا دوستانتان، به شما خيانت كند با او چه رفتاري خواهيد داشت؟
شکنجش می کنم و ازش می پرسم چرا این کار رو کرده و در پایان به احتمال 95% می کشمش
در صورت مشاهده ي يكي از افراد جوخه ي بازرسي چه واكنشي نشان خواهيد داد؟
جوری می زنمش که دیگه نه خودش و بقیه اعضا گروهش جرات نکنن به ما نزدیک بشن

نظر خود را به صورت خلاصه در مورد واژه هاي زير بنويسيد:
-الف دال:
یه گروه عالی
-كله ي كچل:
نورافکن
-محفل ققنوس:
خیلی دوسش دارم
-زیر شلواری مرلین:
چیز بدی هم نیست
چه طلسمی را به سمت کله کچل یک انسان بدون دماغ میفرستید؟
کروشیو
به نظر شما چرا ریش آلبوس دامبلدور (مد ظله العالی) دراز است؟

اون زمان مد بود واسه رئیس هاگوارتز


حرف اول و آخر : جادو


Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۱۱:۲۲ جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰
#2
منم موفق شدم
ایمیلم ثبت شد
خدا کنه جزو اون 1 میلیون باشیم


حرف اول و آخر : جادو


Re: پروژه ی بعدی رولینگ
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ پنجشنبه ۲ تیر ۱۳۹۰
#3
پاترمور تجربه ای بی نظیر از مطالعه کتاب، با جزئیات بیشتر داستان و امکان اشتراک گذاری کاربران است.

بالاخره فاش شد ولی اصلا باش حال نکردم


حرف اول و آخر : جادو


Re: اگر قرار بود با يكي از شخصيت هاي كتاب ازدواج ميكرديد ، آن شخصيت چه كسي بود ؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۵:۴۶ چهارشنبه ۱ تیر ۱۳۹۰
#4
مسلما با هرمیون جین گرنجر
چون خیلی مهربونه ، خیلی خوشگله ، خیلی باهوشه ، جادوگریشم که دیگه ....... :D
چی میشد اگه میشد :D


حرف اول و آخر : جادو


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۲۷ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
#5
نام و نام خانوادگی : فرد جورج ویزلی

نام پدر : جورج ویزلی

گروه : گریفینیدور

خون : خالص

دلیل انتخاب اسم : یادبود عمویم که در یکی از انفجار ها کشته شد .


تایید شد!


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۳۰ ۱۱:۳۴:۴۹

حرف اول و آخر : جادو


Re: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۲۰:۱۲ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
#6
اول عنوانشو که میدیدم یه داد از رو خوش حالی میزدم بعد متنشو به سرعت برق می خوندم ، چندتا پشتک می زدم ، یه خورده به رخ می کشیدم بعد میرفتم ببینم واقعیه یا نه
اگه واقعی بود که چه عالی میرفتم ثبت نام می کردم ، اگه دروغ بود یکی می زدم تو سر خودم و به سادگیم می خندیدم


حرف اول و آخر : جادو


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۰۳ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
#7
با سلام

نام : چارلی

نام خانوادگی : ویزلی

نام پدر : آرتور

جنسیت : مرد

گروه : گریفیندور

رنگ مو : قرمز

رنگ چشم : قهوه ای

نژاد : خون خالص

توضیحات : فردی قوی ، کنجکاو ، باهوش ، چهار شانه با قدی متوسط ، کاپیتان و عضو تیم کوئیدیچ گریفیندور ( جستجوگر) ، خیلی ها معتقد بودند من می تونم توی تیم ملی کوئیدیچ انگلستان بازی کنم ولی خودم ترجیح دادم به اون جا نروم ، علاقه ی شدید به کار بر روی اژدها

این شخصیت گرفته شده.


ویرایش شده توسط هـری پـاتـر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۹ ۱۹:۰۳:۳۹
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۹ ۲۳:۴۴:۴۴

حرف اول و آخر : جادو


Re: چوبدستی سازا از این طرف !(عکس چوبدستیتون رو قرار بدین !)
پیام زده شده در: ۱۶:۵۴ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
#8
منم تو اولین فرصت که یه چوب درست و حسابی گیرم بیاد خودم می تراشم و عکس عجق وجقشو نشونتون میدم
فقط مسخره نکنید


ویرایش شده توسط هـری پـاتـر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۹ ۱۶:۵۶:۱۴

حرف اول و آخر : جادو


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۶:۱۸ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۰
#9
باران - مبارزه - اشک - الستور - شب - خوردن - آسمان - محفل - خاکسپاری - جستجوگر

هری در خود فرو رفته بود . داشت خاطره ی تلخ مبارزه ی شب منتقل شدنش به پناهگاه را مرور کرد . شبی که یکی از قوی ترین اعضای محفل یعنی الستور توسط لرد ولدمورت کشته شد فقط برای این که بتواند هری را سالم به پناهگاه برساند.
قطره های اشک داشتند بر گونه ی هری غلط می خوردند که ناگهان رون وارد اتاق شد و به هری گفت : چرا هنوز لباس های کوئیدیچ ات را نپوشیدی مسابقه 20 دقیقه ی دیگر شروع می شود .
هری رفت و لباس های کوئیدیچش پوشید و وارد زمین بازی شد.چند دقیقه از شروع مسابقه نگذشته بود که باران شروع به باریدن کرد ، هری بدون توجه به بارش شدید باران به دنبال کردن جستجوگر ادامه داد ولی به یکبار آسمان تاریک شد و شروع به یخ زدن کرد . بله این دمنتور ها بودند که بر خلاف انتظار وارد مسابقه شده بودند.
در میان هیاهوی دانش آموزان یک نفر از گروه هافلپاک به طور وحشتناکی به یار گریفیندوری خورد و هر دو نقش زمین شدند و دکتر آمد و آنها را به درمانگاه برد .
فردای آن روز اعلام شد که یکی از دانش آموزان مٌرده و قرار به زودی دفن بشه ، همه خیلی ناراحت شدند و در مراسم خاکسپاری شرکت کردند.


تایید شد!
بعضی جاها غلط دیکته ای داشتین، که اونم با یک دور خوندن از روی پست رفع میشه.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۹ ۱۷:۰۰:۳۹

حرف اول و آخر : جادو


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۸:۴۵ شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۰
#10
روز آخر مدرسه بود من با دوستانم توی سرسرا جمع شده بودیم آخه قرار بود جشن برگزار بشه
داشتم واسه دوستام تعریف میکردم که یک روز می خواستم به کوچه ی دیاگون برم تا یه خریدی بکنم ، هوا خیلی سرد بود و من نمی تونستم گرمای دلچسب شومینه و رها کنم ولی دیگه مجبور بودم .
از سر بد بختی اون روز همسایمون هم بچه شون رو برای نگهداری پیش من گذاشته بودن و رفته بودن بیرون . حتی نمی تونید فکرش رو بکنید بدترین ماگلی که توی امرم دیدم نسیبم شده بود.
خلاصه که مجبور شدیم با هم بریم خرید . وقتی به کوچه ی دیاگون رسیدیم ویکتور کرام رو دیدم که به طور اتفاقی از اون جا می گذشت انگار با کسی قرار ملاقات داشت.همین طوری که داشتیم عرض کوچه رو طی می کردیم یهو دیدم پسره (ماگله)داره پیرهنم رو میکشه ، ازش پرسیدم چیه ؟ گفت : چرا این جا این قدر جاروهاشون گرونن ؟ پیش خودم گفتم اینا جاروی پرنده هستن جاروی ماگلی که نیست و برای این که از شر کلی توضیح دادن بهش راحت بشم که آخرشم بگه نفهمیدم چپ چپ بهش نگاه کردم طوری که بفهمه جوابی در کار نیست....
در همون لحظه یکی از دوستام به چهره ای متحیر ازم پرسید چه جوری تونستی قبول کنی که توی تعطیلات از به بچه اونم از نوع ماگل مراقبت کنی ؟
منم فقط بهش خندیدم ...
همین که خواستم بقیه داستان رو تعریف کنم پروفسور دامبلدور اومد و من گفتم : هیس هیس هیس ........ پروفسور اومد ساکت باشید .


پست جالبی بود ولی باید با کلمات مشخص شده مینوشتید:
باران - مبارزه - اشک - الستور - شب - خوردن - آسمان - محفل - خاکسپاری - جستجوگر


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۰/۳/۲۹ ۹:۵۳:۵۶

حرف اول و آخر : جادو






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.