در روزگار قديم زن و مرد جادوگري بودند كه در خانه ي آنها انواع و اقسام ماكيان پيدا مي شد. در شبي باراني در حالي كه همه خواب بودند مرغ اين خانه تخم مرغي گذاشت! وقتي هوا روشن شد ولدمورت كه پسر همسايه ي اين خانواده بود شنل نامرئي را روي خود انداخت و چوب دستي را به دست گرفت و براي دزديدن تخم مرغ ها عازم شد! چون در خانه قفل بود ولدمورت مجبور شد از ديوارخانه بالا برود! در نتيجه بسيار خسته شد! وقتي وارد مرغ داري شد مرغ ها شروع كردند به بع بع كردن! پس ولدمورت هم آنها را با طلسم خفه خون جادو كرد! تخم مرغ ها را برداشت و به مغازه ي سر كوچه رفت و آن ها را با يك نوشيدني كره اي عوض كرد!
amirreza جان، باید کلمات داده شده را در متن مشخص و متمایز کنی. یا با تغییر رنگ یا با بولد کردن. بعنوان مثال: شبح
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۶ ۲۱:۳۲:۲۹
نام:سيريوس
نام خانوادگي:بلك
گروه:گریفیندور
نوضيجات:pedar natani harry potter ke be ghatl madar va pedar harry mootaham shod
be bakhshin farsi naneveshtam
تایید نشد!
شما هنوز در بازی با کلمات تایید نشدید درضمن این شخصیت گرفته شده
ویرایش شده توسط پرفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۷ ۱۳:۲۴:۱۶