هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۵۹ سه شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۹
#1
سلام ما نیر آمدیم

با توجه به نبودن حق کپی رایت


نام : ماندانگاس
نام خانوادگی : فلچر
لقب : دانگ
رنگ چشم : آبی
رنگ مو : بور
ظاهر : بارونی با کلاه ، چکمه ، کاملا کارآگاه پوش و خفن ، پیپ هم میکشد
شغل : خرید و فروش اجناس ، عضو محفل ققنوس ، دزد ، جاسوس
جارو : نیمبوس دو هزار و هفت
چوبدستی : موی تک شاخ ، پوست اژدها ، پوسته درخت گز ، دسته چرمی از پوست غول ، آغشته به خون آکرومانتولا
حضور در کتاب : محفل ققنوس ، شاهزاده دورگه
حضور در کوییدیچ : او در مسابقات جهانی کوییدیچ زیر ردایش خوابیده بود چون سرما خورده بود و بعدش هم با آرتور ویزلی خوش و بش هایی داشت ، در جوانی هم کوییدیچ بازی میکرده .
تاریخ زندانی شدن در آزکابان : او در 1977 به علت ورود غیر مجاز به خانه یک جادوگر به زندان فرستاده شد .
توضیحات اضافی : او بسیار مورد اعتماد دامبلدور بود ، خیلی وقت پیش از طرف دامبلدور مامور بود تا در بین مرگخوارها جاسوسی کند ، وی پس از چندین سال و نبودن شغل مجبور شد به دزدی گرایش پیدا کند ، چند سال بعد به علت جعل اسناد ، دزدی ، سوء استفاده از مشنگ ها بازداشت شد .
گروه : ریونکلاو


تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۱۷ ۱۸:۱۰:۳۷

اگه تو نیای اون میاد دنبالت این یک قانونه


Re: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۳:۴۹ پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۹
#2
با سلام

من یه مشکلی دارم که میخواستم اطلاع بدم
صفحه پروفایل خودم و دیگران برای بنده باز نمیشه و پیج سفید میاد

مرورگر من موزیلا 3 هست البته از کافی نت هم تست کردم و این ربطی به اینترنت من نداره چون احتمال میدادم نت مشکل داشته باشه امیدوارم پیگیری کنید شاید دیگران هم این مشکل رو داشته باشند. با تشکر


اگه تو نیای اون میاد دنبالت این یک قانونه


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۳:۲۱ پنجشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۹
#3
عنکبوت - شنا - پرواز - تنبیه - غروب - میخکوب - شنل - جغد - نعره - رون ویزلی

غروب بود که از قلعه بیرون زد وقتی به جنگل رسید هوا کاملاً تاریک شده بود حتی نمی توانست چند قدمی خود را ببیند ولی این تنبیه ایی بود که باید در جنگل تاریک می ماند. شروع به حرکت کرد صدای چوب هایی که زیر پایش می شکستند در سکوت جنگل پخش میشد ناگهان صدای چیزی او را به خود اورد به بالا نگاهی انداخت جغدی در حال پرواز به سمت او بود همینطور به جغد زل زده بود و حرکتی نمیکرد جغد بالای سرش بر روی شاخه ایی نشست و بسته ایی انداخت. به طرف بسته دوید و آن را باز کرد یک شنلبه همراه نامه ایی در درون بسته جاسازی شده بود
نامه را خواند : هی همراهت باشه بدرد میخودره امضا هری.
خوشحال شد و با دلگرمی شنل را گرفت و چرخشی زد ولی همانجا میخکوبشد. عنکبوت بزرگ و سیاهی در مقابلش قرار داشت. از همین میترسید.به یاد شنل افتاد به سرعت زیر شنل مخفی شد و ارام به سمت عقب گام برمیداشت. عنکبوت نعره میزد و به دنبال طعمه خود می گشت.در همین حین صدایی امد: رون ، رون ، هی رون ویزلی بیدار شو کلاس شنا دیر شد پاشو.



تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۱۲ ۲۳:۰۶:۴۹






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.