هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




Re: پروژه ی پاترمور
پیام زده شده در: ۲۳:۵۷ پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۰
#1
سلام تورو به خدا یه ذره کمک کنید ثبت نام کنیم مثلا اگه ساعت بازشدن قسمت سوالو کسی پیدا کرد تو سایت بذاره دو روز بیشتر فرصت نداریم



Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۰۷ دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۹
#2
نام:بیل

نام خانوادگی:ویزلی

گروه:گریفندور

چوب دستی: 25 سانتی متری از موی تکشاخ و پوست اژدها

جارو:آذررخش طلایی 2012

محل تولد:پناهگاه

مشخصات ظاهری:موی قرمز آتشین با کک ومک های روی صورت

توضیحات:عضو محفل ققنوس پسر ارشد خانواده علاقه شدیدی نسبت به کویدیچ دارم

نوکرتم قبول کن

تایید شد!


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۳ ۲۱:۴۷:۱۶


Re: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۳:۱۷ شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۸۹
#3
نام:آلبوس سوروس پاتر (پسر جینی ویزلی و هری پاتر)
محل تحسیل:مدرسه ی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز
گروه : گریفندور
چوبدستی : از شاخه ی یاس کبود با پر ققنوس , 29 سانتی متر
جارو : آذرخش طلایی
سپر مدافع : طاووس نقرا ای
عضو محفل ققنوس

این شخصیت در پست قبل از شما گرفته شد.


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۲ ۲۱:۵۷:۳۱


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۲:۱۵ جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۸۹
#4
غروبی هری رون و هرمیون برای پیدا کردن جان پیچ ها به سمت قلعه هاگوارتز به راه افتادند . برای اینکه شناخته نشوند شنل نامرئی را برروی سرشان کشیدند . رون ویزلی از ترس تاریکی شب و مرگ خواران در جای خود میخ کوب شده بود . هری در راه جغدی را دید که انگار به آن ها زل زده بود . وقتی که آن ها به قلعه نزدیک شدند ناگهان طلسمی که مرگ خواران برای شناسایی آن ها به کار برده بودند آن ها را شناسایی کرد . عنکبوت ها به سرعت به آن ها نزدیک می شدند . ناگهان رون نعره ای کشید . هری و هرمیون به جدال با آن ها پرداختند .

تایید شد!
("ذل" اشتباهه، "زل" درسته. زل زدن.)


ویرایش شده توسط Ben-10 در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۰ ۲۲:۲۲:۰۳
ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۱ ۱:۵۲:۳۸
ویرایش شده توسط Ben-10 در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۱ ۱۱:۴۸:۳۴


Re: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۱:۴۹ جمعه ۲۰ اسفند ۱۳۸۹
#5
یک شب ماگلی داشت از داخل کوچه ای رد می شد . ناگهان چشمش به یک خانه افتاد که در آن باز بود . سریع به پشت دیواری رفت و
چپ چپ به آنجا نگاه کرد . در آن خانه جشنی برگزار شده بود . فرد ماگل متوجه چیز های عجیبی شده بود که فقط با جادوگری می شد آن کار هارا انجام داد . فرد ماگل در آن خانه شومینه ای را دید که هیزم هایش خود به خود به راه می افتادند و به داخل شومینه ریخته می شدند . آن فرد ماگل بر سرسرای آن خانه جاروی پرنده ای را دید که فردی بر آن سوار شده بود وبه پرواز در آمده بود . فرد ماگل به خاطر این کارها متحیر مانده بود .


ویرایش شده توسط Ben-10 در تاریخ ۱۳۸۹/۱۲/۲۰ ۲۱:۵۷:۱۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.