دامبلدور با عجله گوشیه همراهش را درآورد و با لوپین تماس گرفت.
دامبلدور: لوپین؟ شما کجایین؟
لوپین: ما سر همون چهاراهیم که قرار شد بیاین. شما کجایی؟
دامبلدور: کدوم چارراه؟ زودباش من آگوستوس رو یه نظر دیدم...
لوپین: چارراه متروکه ی اسپریت های نوجوان
دامبلدور: جارو اضافه همراهتون دار ...
همان موقع از یک طلسم بیهوشی که آنتونین فرستاده بود جای خالی داد.
لوپین با نگرانی: حالتون خوبه؟
دامبلدور: آره. فعلا باید برم.
بعد رویش را به سمت مرگخواران گرفت و گفت: اگر جرئت دارین بیاین جلوتر تا حسابتونو بذارم کف دستتون
آگوستوس فریاد : پتریفکوس توتالوس
دامبلدور دوباره جای خالی داد و : اکسپلیارموس
چوب آگوستوس از دستش خارج شد و به طرف دامبلدور رفت.
آگوستوس:
دامبلدور:
آنتونتین:
انتونین : استیو پفای
دامبلدور طلسم را به سمت خود آنتونین فرستاد و آنتونین بیهوش شد.
آگوستوس چوب آنتونین را برداشت ولی قبل از اینکه بتواند کاری بکند...
دامبلدور: له وی لی کورپوس
و ناگهان آنتونین به هوا رفت.
دامبلدور در حالی که دست تکان میداد گفت: بعدا می بینمتون دوستان! :grin:
و آنتونین را در حالی که دست و پا می زد رها کرد. اما با خبر نشد که به بقیه مرگخواران خبر داد.
چهار راه اسپریت های جوانوقتی دامبلدور به چهار راه رسید با صحنه ی وحشتناکی مواجه شد...
مرگخواران و محفلیون سخت مشغول جنگیدن بودند. آنهم به طور نا عادلانه. تعداد محفلیا کمتر از مرگخواران بود.
دامبلدور:
محفلیون:
مرگخواران: