دراکو ناراحت گریان وارد دستشویی شد .انگار این دستشویی جایگاهی برای افراد ناخوش است باشد
دراکوی ناراحت و درماندهنمیدانست با چه کسی میتواند صحبت کند البته اگر نجواهایش شنونده داشت، معلوم میشد دارد زیر لب به سدریک ناسزا میگوید.داستان از چه قراربود
چند ساعت قبل با پانسی قرار داشت تصمیم گرفته بود بلاخره حرف دلش را به او بگوید میخواست به خاطر او هم که شده از این پیمان لعنتی خلاص شود اما زمانی که دید پانسیدست در دست سدریک در محل قرار منتظر اوست خونش به جوش آمد .
باهرحرف پانسی،که گویی عمدا ًدرفاصله ای پنج متری از سدریک قرارداشت، انگار پتکی بر سرش فرود می آمد!یعنی چه؟ او و پانسی؟ خواهر و برادر؟
پانسی:دراکو میدونی من و تو با هم بزرگ شدیم من همیشه تو رو به عنوان برادر دوست داشتم همیشه بهم کمک کردی میدونی خیلی زود تر میخواستم بهت بگم من سدریک رو دوست دارم اونم همین طور ما عاشق همیم ما میخوایم بعد از فارغ التحصیلی با هم ازدواج کنیم!و میخوام تو هم باشی!
دراکو خیلی تلاش کرد که غرورش را حفظ کرده و حرفی نزند، اما وقتی دید پانسی و سدریک یکدیگر را در آغوش گرفتند و به یکدیگر نزدیکتر شدند، ودوستانشانهم دورشان جمع شدند تا تشویقشان کننددر بین جمعیت محو شد ....
زمان حالمیرتل :اه بازم یکی دیگه واسه آبغوره گرفتن اومده اینجا !چه خبره تونه همه واسه گریه کردن میان اینجا!
میرتل با دقت بیشتری به جوان گریان نگاه کرد.
- اه دراکو تویی خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینمت اما نمیشد. خوشحالم میبینمت
دراکو نگاهی به او انداخت افکار متفاوتی از ذهنش میگذشت.شاید باید خودش را خلاص میکرد...شاید باید یک بار دیگر به گذشته نگاه میکرد.آیا واقعا پانسی را دوست داشت یا به جایگاه سدریک حسودی می کرد؟ احساس واقعی اش چه بود؟ آیا تا به حال در این چند سال حرفی از علاقه اش به پانسی به او زده بود؟ یا فقط...اصلاپانسی از کجا باید در مورد علاقه ی او چیزی می فهمید؟البته نمی شد منکر کوتاهی خود دراکو هم بود ولی... با خود نجوا کرد"حالا که پانسی خوشحاله منم به خاطرش خوش حالم"
پانسی با سدریک؟یا خدا!
بعد وقتی با دراکو قرار داشته با سدریکم همزمان قرار گذاشته؟!
بگذریم از این حرفا که سخن از دوست خوش تر است!خب...پست شما دارای یه سری ایراداتیه که با اجازه براتون بیان می کنم در ادامه:
اول اینکه چندان به علایم نگارشی توجهی ندارین موقع پست زدن.این ایراد کوچکیه ولی وقتی مرتب تکرار میشه خواننده رو عاصی میکنه و در درک درست مفهوم شما با مشکل مواجه میشه.
دوم اینکه آیا شما با اینتر قهرین؟!بعد از جملات دیالوگی و همینطور جملاتی که مشخص کننده زمان و مکان پست بد نیست دوبار صمیمانه فشارش داد جای دوری نمیره!و نکته بعد اینکه برای نوشتن دیالوگ تو سایت رویه اینه با یک اینتر و سپس زدن یه خط فاصله کنار اون، از قسمت غیر دیالوگی جدا و مشخصش کرد.
همیشه قبل از ارسال یک دور پستو بازخوانی کنین تا ایرادات نگارشی و تایپی و... موجود درش به حداقل برسه.متاسفانه تو پست شما از این دست ایرادات زیاد به چشم میاد.
با این همه تصور میکنم ورودتون به ایفا بتونه بهتون کمک کنه البته به شرط فعالیت داشتن.
تایید شد!
گروهبندی!