هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شرفیابی محضر وزیر اعظم، اشهد خوانده وارد شوید
پیام زده شده در: ۰:۰۵ یکشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۱
#1
خیلی خب ناظر قدیمی و با سابقه، ای کلانتر کویر امیدوارم که موفق باشی ... در ضمن سعی کن برای جواب دادن پستهای بقیه رو ویرایش نکنی، تا متوجه بشن که جوابشون رو دادی و بتونن بدون اینکه دو تا پست پشت سر هم ارسال کنن جوابتو بدن، هر چند الان قصد این کارو ندارم چون اوضاع خراب تر از این حرفاست، موفق باشی ...


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: شرفیابی محضر وزیر اعظم، اشهد خوانده وارد شوید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#2
دو پست بنده به نا حق پاک شده و چون در آیین مرلین سکوت در برابر ظالم گناهی کبیره است بنده لب به اعتراض گشودم.
و جالب اینجاست که پستهایی که در جواب به پستهای بنده داده شده صحیح و سالم سر جاشون هستند.

نکته بعدی من نه برای سرکشی اینجا اومدم، نه با لحن بد، من به قصد خیر و مهربانی اومدم، اندرزی بهتون بدم، که دوستان اینجا یک سایت تفریحی است اینجا رو با مدرسه اشتباه نگیرید، اینقدر مسئولیت های مجازی خودتون رو جدی نگیرید، این سایت رنگ پریده رو نگاه کنید، بعد از مدتها یک جوانه ای از شور و نشاط در یک تاپیک زده شده و به حکم اسپم بودن پست بنده پاک شده، رول هایی که در سایت زده میشه الان سطح نازلی داره، همه میدونیم ، این فعالیت های خارج از محدوده است که باعث میشه یک هیجانی به رول پلینگ تزریق بشه، بازم میگم اینجا مدرسه نیست، بذارید تفریح کنیم، هر چند پستهایی که زدم چیزی فروتر از پستهایی که در کل تارنما ارسال میشه نیست.

قدیم یه حریمی داشت ویرایش و حذف پستهای بقیه، الان مثل اینکه این حریم رو شکسته اند، این خوب نیست.


پست های جنابعالی به ناحق پاک نشدن ! اون تاپیکی که شما اونجا پست دادین یک تاپیک رول بود نه چتر ! پست های شما رو هم فقط پاک نکردم و سایر پست هایی رو هم که جنبه ی اسپم داشتن رو پاک کردم ولی مثلا یه عضوی مثل تری بوت فهمید که پستش اسپمه و خودش پاکش کرد .

دقیقا به نکته ای که بش اشاره کردی باهاش موافقم ! میبینی که من حتی دسترسی به تالار ناظرا ندارم و حتی توی شناسم ناظر بودنم هم ذکر نشده و بار اولم هم نیست که ناظر شدم . پست پاک شده ی شما توی دیتابیس سایت هنوز موجوده ! شما عوض زدن یک رول که میتونه کلی به این سایت به قول خودتون رنگ پریده کمک کنه ، اومدین و پست های 2 خطی میزنید که مخاطبش یک نفره . حتی اگه الان برید تو همون تاپیک و نگاه کنید میبینید که رول هایی که از 6 خط تجاوز نمیکنن رو هم من پاک نکردم . تاپیک رول جای اسپم نیست !

بله ! پاک کردن پست های اسپم حرمت داشت . خوب از قدیما خبر دارید ولی به نظر نمیاد که عضو قدیمی سایت باشید .


ویرایش شده توسط روفوس اسکریم جیور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۱ ۹:۵۳:۴۰
دلیل ویرایش: پاسخ به موضوع مطرح شده
ویرایش شده توسط روفوس اسکریم جیور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۱ ۹:۵۹:۴۱
ویرایش شده توسط روفوس اسکریم جیور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۱ ۱۰:۰۳:۰۹
دلیل ویرایش: پاسخ به موضوع مطرح شده
ویرایش شده توسط روفوس اسکریم جیور در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۱ ۱۰:۰۵:۴۲

من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۵:۴۶ جمعه ۱۰ شهریور ۱۳۹۱
#3
در همین لحظه کلنل از ورد ها جا خالی میده و با لگد میذاره زیر پوز دافنه، به طوری که همه دندوناش فرو میره تو لثه اش و میفته یه گوشه شروع میکنه خون بالا اوردن.
بعد انگشتهای اشاره دستاشو میکنه توی حدقه ی چشمهای فلور و از کاسه درشون میاره و فلور میفته یه گوشه و از چشمهاش خون بالا میاره.
بعد نوبت تری میرسه با مشت چند بار میزنه تو شکمش و بعد چاقو در میاره و 84 ضربه چاقو توی گردن تری میزنه، تری دیگه کارش به بالا اوردن نمیرسه و میمیره.
هوگو هم تا قبل از اینکه کلنل بهش برسه قبض روح میشه و میمیره.

کلنل: این است قدرت مطلق، من سازمان حمایت از ساحره ها رو فتح کردم.
و بعد از اون همه با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند...

وجدان درونی نویسنده: ای کلنل این چیه نوشتی؟!
کلنل: پست ارزشی؟!
وجدان نویسنده: چاره ای بیندیش ...
کلنل: از پست قبل ادامه بدید ...


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: همبستگی مردودین سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها ( آنتی ساحریال ها)
پیام زده شده در: ۱۵:۰۳ پنجشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۱
#4
سوژه جدید

الفیاس: خب بچه ها نقشه چیه؟!
سورس: نقشه ؟! هممم کلنل برات توضیح میده ...
کلنل: کدوم نقشه ؟! از نوشیدنی کره ایت لذت ببر ...
الفیاس: چند روزه که کارم همینه، اما من فکر میکردم قراره کارای مهمتری بکنیم، چند تا ساحره بکشیم، سراشونو ببریم خشک کنیم بزنیم به دیوار، اما شماها فقط اینجا نشتید دارید نوشیدنی کره ای میخورید ...
سورس: بیخیال الفی خوش بگذرون، ما بهترین راه مبارزه رو در پیش گرفتیم، ما الان خوشحالیم و اونها از خوشحالی ما ناراحتن، تموم شد ... بهترین راه مبارزه ...
الفیاس: اما این خیلی غیر منطقیه ...
کلنل: خیلی خب خیلی خب، حالا که اصرار داری، نظرت چیه برای اینکه وفاداریتو ثابت کنی، بری سازمان حمایت از ساحره ها رو نابود کنی و برگردی اینجا؟!
الفیاس: یه تنه ؟!
کلنل: رفیق تو میخوای وفاداریتو ثابت کنی ...
الفیاس: ترجیح میدم بشینم همینجا و نوشیدنی کره ای بخورم ...
کلنل: حالا شدی رفیق خودم، الفی یه لطفی کن برو یه باکس دیگه نوشیدنی از تو زیر زمین بیار ...
الفیاس: اما این اخرین باکس بود ...
سورس: پس یه نفر باید یه سر به سوپر مارکت بزنه، حدس بزن اون کیه الفیاس ...
الفیاس: اما دیگه پولی هم تو صندوف نمونده ...
کلنل: لعنتی، میدونستم دیر یا زود اینجوری میشه ...
سورس: الفیاس نظرت چیه برا اثبات وفاداریت یه سرقت از گرینگوتز داشته باشی؟!
الفیاس: من فکر بهتری دارم
کلنل: چه فکری؟!
الفیاس: هر پنجشنبه، بودجه ای که وزارت برای سازمان حمایت از ساحره ها تعیین کرده با یه کامیون که به وسیله بهترین محافظین وزارت حفاظت میشه گالیونا رو از خزانه به سازمان منتقل میکنه.
سورس: هعی من فکر میکردم این دو تا مخالف هم باشن ...
الفیاس: این روزا به چیزای که میشنوی و میبینی نباید اعتماد کنی سورس ...
کلنل: اره حتی دیگه تاریخ عضویت اعضا هم اعتبار نداره ...
الفیاس: پس نقشه اینه میریم و اون کامیونو میزنیم، اینجوری هم سود کردیم هم به اونا ضربه زدیم.
کلنل: حله ...
سورس: بزنید بریم بچه ها ...

ادامه دارد ...



آنتی ساحریال
پیام زده شده در: ۲۱:۰۶ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۱
#5
چند سال قبل در مکانی که چند سال بعد نبود

-هعی مرد، خیلی داغونم ...
-خودتو خالی کن، برام بگو ...
-مرد، من ورشکست شدم ، خونه ام اتیش گرفته، خانواده ام همه مردن، دکترا گفتن سرطان دارم و به زودی میمیرم ...
-اسم اینا رو میذاری مشکل پسر؟!
-مرد شوخیت گرفته، از زمین و اسمون بلا به سرم نازل شده ...
-پس اگر جای من بودی چی کار میکردی پسر؟؟
-چی به سرت اومد؟!
-تحمل شنیدشو داری؟!
-اره مرد بگو ..
-شرمم میشه ...
-با من راحت باش ...
- زنم یه دختر به دنیا اورده ../
-ننننننننننننننننننننننننههههههههههههههههههههه!!!!!!!!!

زمان حال - کوچه دیاگون

-سورس اینجا خیلی بی در و پیکره ...
-کلنل دقیقا چون بی در و پیکره به درد کار ما میخوره ...
-باید کارمونو سریع تر شروع کنیم ...
- بله، امشب رو اسوده بخوابید کلنل، از فردا مرگ برادر ما خواهد بود ...

دو مرد: هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها


ویرایش شده توسط کلنل فابستر در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۳۱ ۲۱:۱۴:۱۶
ویرایش شده توسط آیلین پرنس در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۲۱ ۰:۴۶:۵۰


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۱
#6
نام : کلنل فابستر

نظر شما راجع به گشت های آرشاد :

به نظرم






















اینترم برید /////

نظر شما راجع به جادوگر ها :

فکر میکنم دامبلدور بهتر به این سوال جواب بده ...

پیشنهادات شما برای حمایت از ساحرگان مظلوم :

در خونه ی من همیشه به روشون بازه ...


ویرایش شده توسط کلنل فابستر در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۹ ۱۷:۰۵:۲۴

من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: هالی ویزارد
پیام زده شده در: ۰:۳۲ یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۱
#7
چرت و پرت های عامه پسند
کاری از کلنل فابستر
کارگردان جی کی رولینگ
جلوه های ویژه HVN ,gN l,Vj
بازیگران هری پاتر، هرمایونی و رونالد ویزلی

------

رون: هری این دیگه چیه ؟!
هری: رون این یه هلی کوپتره!!!
رون: با این چی کار میکنن؟!
هرمایی: رون ماگلا با این پرواز میکنند؟!
رون: چه جهنمی، این تاپاله اهنی امکان نداره بتونه پرواز کنه !!
هرمایی: رون بالا سرتو نیگا کن یکیشون داره پرواز میکنه !!
هری: از اونجایی که دور تا دور این جزیره رو اب گرفته و از اونجایی که چوبدستیامونو از دست دادیم، این تنها راه فرارمون از این جزیره است ..
هرمایی: اما هری هیچ کدوم از ما بلد نیستیم یه هلیکوپتر برونیم !!
هری: راست میگی پس تسلیم میشیم !!
رون: نه، صبر کنید، فکر کنم من میتونم یکی از این ماسماسکا رو برونم .
هرمایی: رون این که یه شوخی نیست، تو حتی اسمشو امروز شنیدی، کی یاد گرفتی یکیشونو برونی؟!
رون: چه جهنمی، منطقتون کجا رفته ؟! من همین الان یکی از اونا رو دیدم که پرواز میکرد ...
هری: خب ...
رون: خب ؟! من کسیم که با چهار تا فیش و فوش کردن تو زبون مارا رو یاد گرفتم هری، رفتم اموزش گاه پارسل ماثا رو راه انداختمو کلی پول به جیب زدم، پس حسودی نکنو بپر سوار شو ...
هرمایی: هری این تنها شانسمونه ...

چند دقیقه بعد روی هوا ...

هری: رون کارت عالیه ...
رون: چه جهنمی، روندن این از انگشت کردن تو دماغمم راحتتره ...
هری: هرمایی هنوز دارن تعقیبمون میکنند؟!
هرمایی: اره هری، اینجا رو هوا تو دیدشونیم، باید یه جا فرود بیایم ...
هری: رون تو اون جزیره این تابوت پرنده رو بشون، رو هوا تو دیدشونیم ...
رون: چه جهنمی، هری من فقط یکی از این ماسماسکا رو دیدم که داره پرواز میکنه، هیچ وقت فرصت نشد ببینم چجوری با یکیشون فرود میان ...
هری: رون اینو الان باید بگی ...
هرمایی: اوه نه اوضاع داره خطرناک میشه ... یه موشک به سمتمون شلیک کردند ...

هواپیما روی هوا منفجر میشه اما هری رون و هرمایی موفق میشن قبل انقجار خودشونو داخل اب پرت کنند ..

چند روز بعد قهرمانان داستان ما در یک سلول بهوش میاند ...

هرمایی: هعی بلند شید، ما رو برگردوندند به همون زندانی که توش بودیم ...
رون: لعنتی ...
هری: حالا چی کار کنیم ...
رون: من یه نقشه ای دارم ...
هری: بگو چیه ؟!
رون: من دیدم نگهبانا چجوری این درو باز و بسته میکنند ... یاد گرفتم چطوری باید بازش کنم ...
هرمایی: رون تو یه نابغه ای، یعنی میتونی ما رو از اینجا ببری بیرون ؟!
رون: اره فقط شماها بایس برام یه کلید جور کنید ...
هری و هرمایی به طرز نا امید کننده ای مایوس میشند ...

ناگهان سلول اونها منفجر میشه ... و همشون میمیرن ...

جی کی رولینگ: چه جهنمی؟!!! این دیگه چی بود ؟! کی اینجا رو منفجر کرد !؟ با اجازه کی ؟!
یکی از کارگران: قربان جناب HVN ,gN l,Vj گفتم که دستور شماست که اونجا رو منفجر کنیم ...
جی کی رولینگ: HVN ,gN l,Vj من کی گفتم اونجا رو منفجر کنی احمق ؟!

HVN ,gN l,Vj چوبدستی خودش رو در میاره و نام خودش رو با حروف اتشین روی هوا مینویسه و بعد ALT+SHIFT رو میگیره، حروف فارسی میشن و نام لرد ولد مورت پدیدار میشه ...

جی کی رولینک: لعنتی، هنوزم از این حقه قدیمی استفاده میکنی؟! چطور متوجه نشدم ؟!
لرد ولدمورت: هاهاهاهاهاهاهاها ... من بلاخره تونستم هری رو بکشم ....
صدایی از عدم: اما من هنوز احساس زنده بودن میکنم ...
لرد ولدمورت: چه جهنمی !!!!!

فیلم تموم میشه، کسایی که از نظر منطق علت و معلولی فیلم دچار مشکل شدند تا اخر تیراژ رو ببیند ...

اخر تیتراژ

رون و هرمایی در بهشت برین دارن هم دیگه رو بوس میکنند ...


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۶ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۱
#8
نام شخصیت: کلنل فابستر

-ماگل بازنشسته ای که با عمه مارج قرار میذاشت، رنگ چشماش خاکستری بود و توی جنگ تقریبا هر جایی رو که میشده از دست داد از دست داده بود، دولت با اون مثل یه قهرمان ملی رفتار کرده بود و دم و دستگاهشو با آهن ساخته بود.
البته به گفته ی نزدیکانش احتمالا جنگ مغز اونم خراب کرده، پرسی همسایه دیوار به دیوارشون میگه: اخه یه نفر چه مرگش میتونه باشه که با عمه مارج قرار بذاره ؟!!!!

چوبدستی: اون یک ماگل بود
جاروی پرنده: اون یک ماگل بود
گروه: اون یک ماگل بود
بقیه موارد: هعی اون فقط یه ماگل بود میشه دست از سرش برداری فشفشه؟!

____

من دوست دارم بدون گروه باشم اما اگر نمیشه گریفندور انتخابم میتونه باشه ...





----------
به ایفای نقش خوش آمدید
به زودی دسترسی شما داده خواهد شد
تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۶ ۱۷:۱۵:۰۸

من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: بعد از تمام شدن سری کتابهای هری پاتر چه قدر به اونها سر میزنید؟
پیام زده شده در: ۱۱:۱۰ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۱
#9
اصلا بهشون سر نمی زنم.
حتی فیلم شش و هفت رو هم تماشا نکردم. اولا چون فیلم به هیچ عنوان مث کتاب نیست. ثانیا چون گیر نیاوردم. ثالثا چون حوصله نداشتم برم دنبالشون.


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...


پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۱:۰۹ سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۱
#10
فرد و جرج ویزلی.
خیلی دوست داشتنی بودن.


من تقریبا تمام جاهایی رو که میشده از دست بدی تو جنگ از دست دادم ...






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.