هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۱
#1
نام:رون ویزلی
متولد:1994
گروه:گریدفندور
وفاداری:هری پاتر ودامبلدور
بهترین دوس هری پاتر
جنس چوب دستی:درخت صنوبر و قدیمی که چوب دستیه قدیمیه پرسیه
نقش:هیچ وقت هری رو تنها نمیذاره
اصیل زاده هم هس



----
به ایفای نقش خوش آمدید !
به زودی دسترسی ایفای نقش شما داده می شود.
تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۲۰ ۱۵:۵۴:۵۴


پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۰:۴۶ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱
#2
تام ریدل همون ولدمورت
به نظر من غیر عادی ترین شخصیت بود من عاشق ادمای غیر ادیم



پاسخ به: تاثیرگذارترین قسمت کتاب...
پیام زده شده در: ۱۰:۴۱ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱
#3
خب خیلی ذاشت ولی وقتی که دامبلدور مرد رو من خیلی تاثیر ناراحت کننده گذاشت..راستش من همیشه فک میکردم دامبلدور یه قهرمانه که همیشه پیش هریه تنها هست ولی وقتی رفت تازه فهمیدم هری چقدر تنهاست



پاسخ به: چگونه با کتاب های هری پاتر آشنا شدید؟
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱
#4
من قبلا فیلماشو دیده بودم و حوصله نداشتم کتاباشو بخونم چون فکر میکردم بچه گونست اون موقع 15 یالم بودولی یه روز یکی از فامیلامون بهم گف که بهترین کتابی که تاحالا خونده هری پاترمنم گفتم یه امتحان بکنم جلد 3رو خریدم واز اون به بعد دیگه معتاد شدم!



پاسخ به: بعد از تمام شدن سری کتابهای هری پاتر چه قدر به اونها سر میزنید؟
پیام زده شده در: ۱۰:۳۱ دوشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۱
#5
شنیدم کتابای هری برا درمان افسردگی خوبه به نظر من راستم هس ..خوب من هر موقع حالم بد باشه یکی از قسمتاشو میخونم اگه هم کتاب دیگه ای واسه خوندن نداشته باشم هری پاترو دوباره میخونم



پاسخ به: جدی ترین رقیب هری پاتر چیه؟گرگ و میش یا دارن شان یا...؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱
#6
اگه از نظر فیلم بگیم خیلی فیلما از هری پاتر بهترن مثلا ارباب حلقه هاولی کتاب شاید بشه گفت شفق و ماه نو همون توایلایت دیگه ولی فک نمیکنم به پای هری پاتر برسن



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۹:۰۳ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۱
#7
هري روي صندلي راحتي هميشگيش نشسته بود .چشماش بسته بودن و ذهنش داشت استراحت ميکرد .که يهو صداي جيغ و دادمريلا از طبقه بالا بلند شد .چشم هاي هري با سرعت زيادي باز شدند متوجه شد که سرعت تنفسش رفته بالا و صورتش بد جوري عرق کرده ..اما اين جيغ و داد فقط مربوط ميشد به بازي مزيلا که تو اتاقش مشغول بود..
با اينکه 19سال بود که از همه فجايع وجنگ هايي که تو هاگوارتز اتفاق افتاده بود ميگذشت و خوشبختانه با پيروزي هري پاتر (پسري که زنده ماند)همراه شده بود وطي اين 19سال هري با جني ازدواج کرده بود و حالا يه بچه هم به اسم مريلا داشتند وهم چنين صاحب يه زندگي معمولي مثل همه ادماي ديگه بودن اما هري با کوچکترين صدا هراسان از خواب بلند ميشد .نميدونم چرا شايد اين حالت مربوط باشه به دردها ورنج هايي که هري 19 سال پيش کشيده بود...
هری چند تا نفس عمیق میکشه و از رو مبل بلند میشه که بره به مریلا توصیه کنه که یه کم یواشتر بازی کنه والا همه اهالی محل فردا به یه منطقه دیگه نقل مکان میکنند!در این هنگام جنی رو میبینه..
-عزیزیم کجا داری میری؟نکنه میخوای به مریلا دعوا کنی؟مگه شیطنتای خودمون یادت رفته؟
در خونه به صدا در میاد هری به طرف در میره و اونو باز میکنه
-اوه رون .واقعا خوشحالم که میبینمت!
-سلام هری.حالت چطوره؟من و هرمیون تصمیم گرفتیم امروز رو به دیدنتون بیایم راستش دلمون واستون خیلی تنگ شده بود تازه ارتور رو هم با خودمون اوردیم
هری که خیلی از این دیدار خوشحال شده بود بعد از سلام واحوال پرسی با ارتور و هرمیون و بچه هاشون اونا رو به خونشون دعوت میکنه
اونا بچه هارم به این مهمونی دعوت کردن و دور هم نشستن راجع به خاطراتشون صحبت کردن ..راستش این اولین باری بود که اونا با خیال اسوده وبدون هیچ نگرانی دور هم نشسته بودن و صحبت میکردند اما به نظر شما این اسودگی چه قدر میتونه دوام داشته باشه شاید این دنیای عجیب یه ولدومورت دیگه رو متولد کنه شایدم تا حالا به دنیا اورده باشه .ولدومرتی هری هم نمیتونه تصورشو بکنه..ولدمورتی که از پوست .گوشت هریه این درحالیه که مریلا پاتر بغل پدرش نشسته و داره به این موضوع فکر میکنه که چه قدر از شخصیت ولدمورت خوشش میاد !!!واقعا که تاریخ تکرار میشه...!!

بد نبود ! اما سعی کن بیان نمایشنامه هات نقل قولی نباشه خیلی ! بیشتر روی افزایش جذابیت در قسمت فضاسازی کار کنید. برید به تاپیک شخصیت خودتون رو معرفی کنید
تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۲ ۱۸:۴۸:۳۱


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۱
#8
شب بود .باد سردی می وزید .صدای برخورد درختان جنگل سکوت ان را میشکست. شاید هرکسی این جنگل رو میدید فکر میکرد یه جنگل ترسناکیه که توش جن و پری و از این جور چیزاست... ولی غافل از اینکه توش چیزای دیگه ای اتفاق میفته مثلاهمین اتفاقی که قراره 2 ساعت دیگه توش بیفته یه دوئل جادوگری! بله درست شنیدین جادوگری...
دوئل جادوگری یه کم با دوئل های دیگه فرق میکنه اولین فرقش اینکه شرکت کننده هاجادوگرند و با جادو سرکار دارن اونا روی جاروهای پرنده شون میشینن در حالی که رداهای مخصوصی رو پوشیدند با گفتن طلسم ها و ورد هایی که به سرعت از دهنشون خارج میشه و جرقه های اتیشیم که از سر چوب دستی هاشون بیرون میاد سعی میکنند همدیگه رو بکشند
بله همون طور که گفتم قراره تو این جنگل یه دوئل انجام بشه.دوئلی که کار کنان بانک گرینگوتز به خاطر دست بردی که دیشب به بانک شده راه بندازند ...وحشت همه جای جنگل رو فرا گرفته بود ..کم کم داشت دوئل شروع میشد و همه داشتند خودشون رو اماده میکردند لباساشونو می پوشیدند و اب میخوردند تا کمی ارامش پیدا کنند که یه دفعه میدونین چی شد؟
یه دفعه پسری باموهای ژولیده که اسمش هری بود وسط جمعیت میاد و میگه دزدی کار اون و فقط برای سرگرمی این کارو کرده..سرگرمی!!ایا فقط برای سرگرمی بوده؟با شناختی که من از هری دارم فکر نمیکنم شما چه طور؟؟


تایید شد !


ویرایش شده توسط ریگولوس بلک در تاریخ ۱۳۹۱/۵/۱۲ ۱۸:۴۰:۲۸






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.