هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: نقد پست ها
پیام زده شده در: ۱۵:۳۴ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۲
#1
نقد پست شماره 29 تاپیک دفتر وكلای پایه 1 نوشته مینروا مک گونگال

اول اینکه پیشنهادم این هست که شناست رو به مینروا مک گونگال تغییر بدی ، به خاطر اینکه با توجه به ترجمه های کتاب های هری پاتر این عبارت جا افتاده بین هری پاتر خون ها ، و بیشتر از عبارت درستش کاربرد داره .

چهره ی پستت که همیشه اشاره کردم اول از همه چیز به چشم میاد ، خیلی خوب بود ، استفاده از شکلک ها کمک کرده بود به این مسئله . چیزی که خیلی روی اعصاب هست توی این پستت این بخش هست :

نقل قول:
فلور با شنیدن این حرف لبخندی می زنه و به سمت بیل میره و *****************. ( بدلیل رعایت قانون استفاده ی کودکان، حذف شد. )


اینکه تو یه چیز خارج از چهارچوب بنویسی و اینطوری سانسورش کنی خیلی خوبه ، ولی اینکه دو هزار تا ستاره بذاری جلوش و توی پرانتز توضیح بدی در موردش ، شاید به نظر خودت بار طنزش رو بالا ببره ، ولی در واقع برعکس عمل میکنه . مثل کسی میمونه که یه جوک رو تعریف میکنه و دیگران متوجه میشن . بعد این طرف بیاد جوکش رو توضیح بده که یعنی چی ! اصلا تمام مزه ی اون از بین میره . تو میتونستی این بخش رو بنویسی :

نقل قول:
فلور با شنیدن این حرف لبخندی زد و به سمت بیل رفت ...


خواننده با سه نقطه ی آخر و چکش که زدی کاملا متوجه منظورت میشه ، و لذت طنز این بخش هم باقی میمونه .

مورد خاصی نداشت توی پستت که بخوام بهش اشاره کنم ، شاید اگر وقتی نوشتی خانه ریدل ها ، یه فضاسازی کوچیکی از اونجا میکردی هم خوب بود . که نفر بعدی که میخواد ادامه بده ، بدونه که چطور باید ادامه بده ، و حداقل یه سوژه ی کوچیکی دستش باشه .



ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: بحث های سر میز غذا
پیام زده شده در: ۱:۰۶ شنبه ۳ فروردین ۱۳۹۲
#2
اعضای محفل با بی میلی شروع به کشیدن سوپ میکنند .

مالی بعد از خوردن اولین قاشق از سوپ ، رو به آلبوس میکنه و با لبخندی ساختگی میپرسه : امم ، فک نمیکنی یه مقدار نمک ... و با دیدن نگاه تهدید آمیز سوروس حرفش رو قطع میکنه و میگه : ممنونم آلبوس .

دقایقی میگذره و افرادی که تا لحظاتی بعد با ولع در مورد خوردنِ شام صحبت میکردند ، حالا صرفا برای اینکه جنب و جوشی داشته باشند تا توجه آلبوس به اونها جلب نشه ، تنها قاشق هاشون رو وارد کاسه ها میکنن و خالی بیرون میارن .

سوروس که هم اشتهاش کور شده و هم میخواد سریعتر مهر رو به دست بیاره ، خطاب به دامبلدور که حالا با علاقه ی خاصی برای دومین بار کاسه ش رو پر از سوپ پیاز میکنه : راستی آلبوس ... ام میخواستم بگم که مُهر ... دامبلدور به سرعت میپرسه : چه مُهری رو میگی ؟

سوروس که اصلا نمیخواد توجه دامبلدور رو به این موضوع جلب کنه ، لبخندی میزنه : میگم این رئیس ِ جدیدِ رسیدگی به امور مشنگها عجب مُهره ی ماری داره . و رو به آرتور ویزلی ادامه میده : تو هم با من هم عقیده نیستی آرتور ؟

آرتور نگاهی با ریموس رد و بدل میکنه و جواب میده : آره آره ، تا هفته ی پیش نمیذاشتن از یک مایل اونطرف تر از سازمان امور مشنگها رد بشه ، نمیدونم با وزیر چه سر و سری داره !

هرمیون با عجله وارد آشپزخونه میشه و نفس نفس زنان میگه : پرفسور دامبلدور ! مهرتون ! لحظه ای مکث میکنه و ادامه میده : کریچر برداشت و غیب شد !:worry:

قبل از اینکه دامبلدور واکنشی نشون بده ، اسنیپ از جا پرید و با عجله چوبدستیش رو از رداش خارج کرد و بیرون رفت و به دنبالش دامبلدور از آشپزخونه خارج شد . ریموس و سیریوس که به نظر میرسید از بین بردنِ سوپ های بد مزه برایشان مهمتر از گم شدنِ مهر دامبلدور باشد ، با عجله مشغول خالی کردن سوپ هایشان در کاسه ی دامبلدور شدند .

ترق ...


ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: بیلبورد امتیازات
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ پنجشنبه ۶ مهر ۱۳۹۱
#3
بازی ترنسیلوانیا و گردباد


امتیازات ترنسیلوانیا
فضاسازی: 15
سوژه و ایده: 14
چهره پست : 10
میزان لذت خواننده از پست: 8
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان: 25
شرکت تمام بازیکنان تیم: 15
غلط املایی: 11
امتیاز کل : 93 ( 98 میشه که باید از همه ی پست های کوییدیچ 5 امتیاز کسر بشه )

نه نقدِ خاصی دارم برای پستها و نه مطلبِ خاصی به ذهنم میرسه ، خیلی خوب و قوی بود ، هرچند من کلا عادت کردم که توی رول های کوییدیچی ، خیلی اثراتِ بیشتری از کوییدیچ ببینم ، ولی خب به هر حال ... خیلی خوب بود . در مورد پستهای وزیر دیگر هم ، آفرین خیلی خوب بود :) و کلا خسته نباشید



امتیازات گردباد
فضاسازی: 9
سوژه و ایده: 5
چهره پست : 10
میزان لذت خواننده از پست: 4
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان: 25
شرکت تمام بازیکنان تیم: 15
غلط املایی: 12
امتیاز کل : 75 ( 80 میشه که باید از همه پستهای کوییدیچ 5 امتیاز کسر بشه )


معمولا پست های هر مسابقه ، با پستهای تیم مقابل مقایسه میشن و برتری و ضعفشون هم در مقایسه با تیم مقابل مشخص میشه . تیم ترنسیلوانیا واقعا قوی ظاهر شد و تیم شما در مقابل اونها اصلا خوب نبود . توی مسابقه ی اول گفتم که پستهای شما خیلی کوتاه هست و خیلی ساده شروع و تموم میشه و فکر میکنم فرد گفت که اون رولهای طولانی تموم شده و برای نسل قبلی جادوگران بود و اینها ... اون موقع من نمیتونستم چیزی بگم ، ولی الان که بازیِ ترنسیلوانیا رو دیدم و مقابل شما هم بازی کرده ، دیگه میتونم مثال بزنم که ببینید .

خیلی پرداخت به پست ها کم بود ، به نظرم وقت و انرژی کافی برای سوژه و پست ها نذاشته بودید ... مطلب خاصی به ذهنم نمیرسه که بگم ، از موارد امتیاز دهی ِ بالا کاملا مشخصه .




* در مورد اینکه گفتم باید از همه پستها 5 امتیاز کسر بشه ، برای این هست که من الان توی تاپیک قوانین امتیاز دهی پست امتیاز رو بهش توجه کردم ، مواردی که به زیبایی نمایشنامه متعلق هست ، 50 امتیاز دارن ، در صورتی که مقابل زیبایی نمایشنامه 45 امتیاز نوشته شده و مجموع کل ِ این امتیازات میشه 105 امتیاز ، ولی ما امتیازهای همه ی تیم ها رو بر این اساس دادیم ، یعنی هر تیم 5 امتیاز بیشتر بهش تعلق گرفته . از ویکتور میخوام که از همه ی امتیازاتِ نهایی با توجه به این مسئله 5 امتیاز کسر بشه و محاسبه بشن

نقل قول:
زیبایی نمایشنامه : 45

فضاسازی: 15
سوژه و ایده: 15
چهره پست : 10
میزان لذت خواننده از پست: 10


هماهنگی نمایشنامه : 40

هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان: 25
شرکت تمام بازیکنان تیم: 15

غلط املایی: 15

مجموع : 100 امتیاز





ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: نقد پست ها
پیام زده شده در: ۱۶:۳۰ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱
#4
نقد پست شماره 223 تاپیک دره گودریک نوشته فرد ویزلی


اولا اینکه بین سطرهای پستت اینتر بزن و یه مقدار فاصله ایجاد کن ، بین دیالوگ ها و متن . اینطوری خطوط چسبیده به هم و خوندن پست سخت و خسته کنندس ، مخصوصا اینکه اگر یه مقدار پست طولانی تر بشه با این ظاهر ، دیگه کسی نمیخونتش اصلا .

مسئله ای که توی پستت خیلی عجیب بود و باید بهش اشاره کنم ، این هست که تو یه بخش رو ادبی مینویسی و یه بخش رو محاوره ای ! همچین چیزی نباید باشه . الان این دیالوگ رو ببین :

نقل قول:
- خب خنگول،تو چطور میخواهی شنل را پیدا کنی؟مرگ هم نتوانست آن را پیدا کند چه برسد به تو.


نوشتی : خب خنگول ... بعد نوشتی چطور میخواهی ؟ یعنی اول دیالوگ رو محاوره ای نوشتی ، بعد وسطِ دیالوگ رو ادبی !؟ بعدم ، دیالوگ ها همشون باید محاوره ای باشن ، تاریخ ِ قرونِ وسطی نمینویسیم که بخوایم ادبی باشه . دیالوگِ بالا درستش این هست که بنویسی :

خب خنگول ، تو چطور میخوای شنل رو پیدا کنی ؟ مرگ هم نتونست اون رو پیدا کنه چه برسه به تو

این دو مسئله رو اگر رعایت کنی خوبه ، بالاخص اینکه محاوره ای بنویسی ...



ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: نقد پست ها
پیام زده شده در: ۱۵:۳۲ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱
#5
نقد پست شماره 231 دره گودریک نوشته الفیاس دوج

اول باید اشاره کنم که چهره ی پستت نسبت به پستهای قبلیت خیلی عالی شده و کاملا اون چیزی هست که من انتظار دارم ... دلیل اصرار من به چهره ی پست این هست که من خودم به شخصه از اون دست افرادی هستم که اگر ببینم نوشته های پست و دیالوگ ها تو در تو و نامرتب هستن ، از اون پست میگذرم و نمیخونمش . چون پستی که چهره ی نامناسب داشته باشه خیلی خسته کننده میشه ، بالاخص اینکه طولانی باشه . رعایت علائم نگارشی هم خیلی عالی شده و کلا این موارد پستت من رو شگفت زده کرد .

فقط یه مورد رو در مورد دیالوگ ها لازمه اشاره کنم ، اینکه وقتی مینویسی مثلا دامبلدور گفت : ؛ دیگه لازم نیست که بری یک سطر پایین تر و خط تیره بزنی و شروع کنی ، همینکه مقابل اون گفت دو نقطه ادامه بدی خیلی قشنگتر و بهتر میشه .

استفاده از شکلک هات زیاد هست ، لازم نیست که برای اکثر دیالوگ ها شکلک بذاری ، میتونی خیلی از اون ها رو فضاسازی انجام بدی براشون ، و مثلا دو سه تا رو برای اینکه حال و هوای پست خیلی خسته کننده نباشه از شکلک استفاده کنی . همونطور که استفاده نکردن از شکلک در پست میتونه پست رو خسته کننده کنه ، استفاده ی زیاد از اون هم شامل این مسئله میشه .

در مورد شخصیت ها باز هم تکرار میکنم ، من نظرم این هست که کلیه اتفاقات طنز بین مرگخواران و محفلی ها بیفته ، و دامبلدور و ولدمورت همچنان سنگین و رنگین رفتار کنن ... جلوه ی جالبی نداره اینکه مثلا دامبلدور با هری دعوای لفظی بکنن یا ولدمورت به مرگخوارهاش بگه من خسته شدم و چرا همه ی کارای سخت رو من باید بکنم . توی کتاب هم هر اتفاق ِ طنز و جالبی که افتاده بین شخصیت های دیگه بوده ، و این دو تا ، شخصیتِ یکپارچه ی خودشون رو حفظ کردن .

اگر این مسئله رعایت شه نکته ی دیگه ای نمیمونه ، خیلی خوب بود .


ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: نقد پستهای محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۴۷ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱
#6
نقد پست شماره 227 تاپیک دره گودریک نوشته پروتی پاتیل



اول مسائل نگارشی رو مطرح میکنم ... برای نوشتن دیالوگ از آندرلاین (_) نباید استفاده کنید ، از خط تیره (-) استفاده میشه .

وقتی مینویسید که فلانی گفت : لازم نیست که اینتر بزنید و یک سطر پایین تر دیالوگ اون شخص رو بنویسید ، شکیل تر و بهترش این هست که مقابل همون گفت بنویسید . مثلا شما نوشتید :

نقل قول:
بلاتریکس در وسط راه بود که لرد یکدفعه گفت:
بلا همون جا که هستی وایستا فکر میکنی من عرضه ندارم از پس این خپل بر بیام.


که بهترش این هست بنویسید :
نقل قول:
بلاتریکس در وسط راه بود که لرد یکدفعه گفت: بلا همون جا که هستی وایستا فکر میکنی من عرضه ندارم از پس این خپل بر بیام.


هم شکیل تر هست و راحتتر خونده میشه و هم اینکه روی چهره پست کاملا تاثیر میذاره .


پستت اصلا فضاسازی نداشت ، منی که دارم این پست رو میخونم ، اصلا متوجه نمیشم که چه فضایی حاکمه ... فضاسازی یعنی چی اصلا ؟ یعنی اینکه وقتی من دارم این پست شما رو میخونم و جدال محفل و مرگخوار رو میبینم ، متوجه بشم که این اتفاقات کجا داره میفته ، مثلا مرگخوارا و محفلی ها توی اتاق هستن ، توی سالن هستن ، تو آشپزخونه هستن ، یا اصلا شب هست ، یا روز هست اونجا . افراد خوشحالن ، یا ناراحتن ، یا بی حوصله ان و کلا هر چیزی که باعث بشه من کاملا بتونم اون فضا رو تصور کنم توی ذهنم اسمش فضاسازی هست . شما وقتی یه فیلم رو نگاه میکنی همه چیز مشخصه ، همه چیز رو به چشم میبینی ، ولی توی داستان این چیزها مشخص نمیشه ، برای همین نویسنده میاد فضاسازی میکنه که خواننده در حین ِ خوندن همه ی اون فضاها و شرایط رو تصور کنه و همه چیز مثل فیلم بیاد توی ذهنش .

مسئله ی بعد این هست که من روی اینکه به شخصیت های اصلی وفادار بمونیم به شدت تاکید دارم . ولدمورت هیچوقت نمیگه : بلا همون جا که هستی وایستا فکر میکنی من عرضه ندارم از پس این خپل بر بیام یا دامبلدور هیچوقت نمیگه : بیاید یکی یکی بریم تا هم دعوا تموم بشه هم به کارمون برسیم .

سعی کن دیالوگ هایی که مینویسی ، بالاخص دیالوگ های دامبلدور و ولدمورت به کتاب وفادار باشن ... ولدمورت و دامبلدور خیلی سنگین و رنگین صحبت میکنن و حرف میزنن ، هیچوقت مثل دو تا پسر بچه با هم دعوای لفظی نمیکنن که ولدمورت بگه تو چرا به من دستور میدی و میگی تام و هیچوقت هم با هم همکاری نمیکنن که دامبلدور به ولدمورت بگه بیا اینها رو به صف کنیم !

اگر به این موارد توجه کنی ، رولِ بعدیت خیلی حرفه ای تر خواهد بود . موفق باشی


ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: دره گودریک
پیام زده شده در: ۱۴:۲۴ سه شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱
#7
خلاصه سوژه :

وزارت سحر و جادو قصد داره یکی از گروه مرگخواران و محفل ققنوس رو منحل کنه و شرایطی رو تعیین میکنه و اون این هست که هر کدوم از این دو گروه دو تا از یادگارهای مرگ ( شنل ، چوب جادو ، سنگ ) رو در اختیار داشته باشه برنده هست و گروه دیگه منحل میشه . چوب جادو در اختیار مرگخواران هست و شنل هم دست محفلی هاست ، فقط سنگ زندگی مجدد باقی مونده و هر دو گروه برای بدست آوردن این سنگ به لندن میرن و متوجه میشن که این سنگ در انگشتر سلطنتی قرار گرفته و در موزه لندن قرار نگهداری میشه و قرار هست طی جشنی که به زودی برگزار میشه تقدیم ملکه بریتانیا بشه .

- - - - - - - - - - -

فنریر گری بک با عصبانیت چند نفر رو کنار زد ، دندون هاش رو به طرز تهدید آمیزی نشون داد و غرید : ابله توی مراسم هر چقدر هم شلوغ بشه ، باز حفاظت ویژه میکنن از انگشتر . دستهاش رو بالا گرفت و ناخن هاش رو به هم سایید و خطاب به ولدمورت ادامه داد : ارباب ... اگر اجازه بدید این ماگل های بدرد نخور رو تیکه تیکه کنم ! حتی آخرین باری که گوشت ماگل ها رو خوردم یادم نمیاد !

آنتونین سری به نشانه تایید حرفهای فنریر تکان داد و گفت : من هم موافقم با گری بک ، هر چقدر هم اینجا شلوغ بشه بازم محافظت ویژه میکنن از انگشتر ، من پیشنهادم اینه که به جای اینکه خودمون رو بعنوان محافظ ها جا بزنیم ، یکی از ما بعنوانِ سرانِ نظام ماگل ها وارد این جشن بشه

ولدمورت که حرکات ماگل ها رو زیر نظر گرفته بود ، بدون اینکه به آنتونین نگاه کنه پرسید : منظورت رو واضح بگو دالاهوف ، یعنی چی یکی از ما بعنوان سران نظام وارد این جشن بشه !؟

خانواده ی ماگلی نسبتا پر جمعیتی از کنار مرگخواران رد شدند و با تمسخر آنها را بر انداز کردند ، فرزند کوچکتر خانواده که دست پدرش را گرفته بود ، ولدمورت را نشان داد و گفت : پدر پدر ! اینا برای نمایش خنده داره آخره جشن اومدن یعنی ؟ لباسای اون کچله رو ببین !

پدر لبخندی تحویل پسرش داد و جواب داد : بله ، میخوان پسر خوشگل ِ منو خوشحال کنن دیگه و از بین جمعیتی که هر لحظه بر تعدادشان افزوده میشد ، راهی را برای عبور خانواده اش باز کرد و لا به لای جمعیت ناپدید شدند . بلاتریکس که شاهد گفتگوی آن دو بود ، با عصبانیت به آنتونین گفت : یا سریعتر پیشنهادتو میگی ، یا من همه رو قتل عام میکنم :vay:

آنتونین به محافظانی که با سلاح های عجیبی که تا به حال ندیده بود و از مقابلش میگذشتند نگاه کرد و گفت : امم ... راستش یه مقدار سخته خب ... پیشنهادِ من اینه که ... پیشنهادم اینه که ارباب خودشو به جای ملکه جا بزنه ! :worry:



سوی دیگر موزه

محفلی ها که بعد از مشقت فراوان تکه های بدن دامبلدور رو به هم چسبونده بودن ، با شور و ذوق در مورد اینکه چقدر دامبلدور جوون تر به نظر میرسه صحبت میکنن ؛ دامبلدور هم که به شدت از این مسئله احساس خرسندی میکنه ، با اعتماد به نفس بیشتری به نوجوان هایی که از اطراف موزه در حال عبور هستن چشمک میزنه .

بحثِ الفیاس و مالی درباره نقشه ورودشون به موزه کماکان ادامه داره . الفیاس فریاد میزنه : همین که گفتم ، دامبلدور باید به جای ملکه وارد جشن بشه و انگشتر رو بگیره ! و با دیدن چهره ی عصبانی مالی اضافه میکنه : یعنی تنها راهمون برای بدست آوردن انگشتر همینه .


ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: کمیته انضباطی ( اعتراضات به داوری )
پیام زده شده در: ۱۹:۲۸ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#8
نقل قول:
اول از همه میخوام اعتراضمون رو با امتیاز شرکت تمام بازیکنان تیم شروع کنم! شما به ما پنج امتیاز دادین ، یعنی ده امتیاز کسر شده. تنها عضو غایب ما ، ماری مکدونالد بوده! آماندا هم که خیلی وقته از سایت رفته دیگه. حتی ویکتور هم اینو میدونه.

اولا که من این مسئله رو نمیدونستم که آماندا نیست کلا ، وگرنه حتما امتیاز ِ بیشتری کم میکردم ، پستهایی که شما نوشته بودید ، کوییدیچی نبودن ! توی لیگ های گذشته ما در مورد این مسئله مشکلات زیادی با بازیکنان داشتیم و امتیازهای زیادی هم برای رولهایی که کوییدیچی نبودن کم شد ... درسته که شما سوژه میدی و رول مینویسی ، ولی رولِ کوییدیچی ، باید کوییدیچی باشه ، باید در مورد زمین و بازی و بازیکنا و همه چی توش نوشته بشه ، وگرنه دیگه چه کوییدیچی میشه این !؟ من این مسئله رو گذاشتم به حسابِ اینکه دو تا از بازیکنان شما شرکت نکردن و فعالیتِ شما سه نفر رو قابل تقدیر دیدم در این مورد ، و پنج امتیاز بابتِ حضور نداشتن ِ هر کدوم کسر کردم .


نقل قول:
دوم ، چهره ی پست! چرا دو نمره کم شده؟ فقط به خاطر غلط ها و اشکالات نگارشی؟ اگه میشه این اشکالات رو دقیقا مشخص کنید.

یه جوری شما میگی فقط به خاطر غلط ها و اشکالات نگارشی ، انگار مسئله ی بی اهمیتی هست ! من همیشه توی یک رول ، بیشترین اهمیت رو به مسائل نگارشی دادم ، چیزی که بیشتر از نود درصد توی جادوگران رعایت نمیکنن . توی آموزش های نویسندگی ای که توی جادوگران و غیره وجود داره کاملا تاکید شده روی این مسئله که هر علامت نگارشی کاربردی داره برای خودش . یک ویرگول نا به جا میتونه کاملا معنای یک جمله رو عوض بکنه ، احتمالا توی کتاب های درسیتون به این مسئله برخوردید که :

بخشش ، لازم نیست اعدامش کنید
بخشش لازم نیست ، اعدامش کنید

که نوشته شده یک ویرگول توی جمله ، میتونه جونِ یک نفر رو نجات بده یا بگیره . اینجا باعث نمیشه جون کسی گرفته بشه ، ولی باعث میشه خواننده حس جالبی نداشته باشه و کلا درک نکنه خیلی چیزها رو. اینکه شما بیای به جای نقطه علامت تعجب بذاری ، به جای ویرگول علامت تعجب بذاری و به جای هر علامتِ مناسب دیگه ای از این علامت تعجب استفاده کنی ، کاملا معنای جمله ها عوض میشه و خسته کننده میشه . علامت تعجب به خواننده نشون میده که کدوم جمله از نظر نویسنده مثلا تعجب برانگیز و اینها بوده ، این رولهایی که من خوندم ، انگار کلا نویسنده از نوشتن ِ رول تعجب کرده بود !! من خودم به شخصه رول نویسی وزیر دیگر رو دوست دارم ، چون معمولا همه چیزش اونطوریه که من خودم میپسندم ، ولی خب ، این مسئله مشکل داره واقعا .


نقل قول:
سوم ، غلط املایی! که از 15 نمره به ما 11 دادین! چرا؟! اینا رو هم ممنون میشیم اگه مشخص کنین!


من ابتدا اشکالات املایی و تایپی ای که دیدم رو به خاطرشون یک امتیاز کم کردم و بعد برای مسئله ی نگارشی دو امتیاز دیگه کم کردم به اشتباه ، و باز اون دو امتیاز رو از بخش چهره پست هم کم کردم . از ویکتور خواهش میکنم که پستم رو ویرایش کنه و دو امتیاز دیگه اضافه کنه . ضمنا ، من برای غلط املایی 12 داده بودم ، نمیدونم شما 11 رو از کجا آوردین . به همین خاطر هم ویرایش نمیکنم پستم رو که ببینید خودتون !

از قربون گیسای سفیدتون برم..

چرا ما رو ایتجا جمع کردین

شکلاتی رو توی دهنش می چبونه



نقل قول:
بنابراین امیدواریم پست هامون رو دوباره بخونین و توی امتیاز دادن دقت بیشتری کنین! علاوه بر اون سعی کنین این دفعه زودتر نتایج رو اعلام کنین.

مرسی!

پ.ن : نمیدونستم استفاده از علامت تعجب چهره ی پست و جذابیتش رو از بین میبره و باعث میشه پست خسته کننده باشه ...

من به اندازه ی کافی دقت کرده بودم و از مسائلی که شما مطرح کردید فقط دو امتیاز رو به اشتباه از غلط املایی کسر کرده بودم که از اون بابت عذرخواهی میکنم و اضافه میشه . در مورد زدن نتایج هم ، من توی این مدت به شدت سرم شلوغ بود و صرفا به خاطر اینکه ویکتور ازم خواسته بود این مسئولیت رو قبول کردم ، برای لیگ های آینده حتما شخصی که وقت و توانایی بیشتری نسبت به من داره جایگزین میشه .

در مورد اینکه شما نمیدونستی که استفاده از علامت تعجب چهره پست و جذابیتش رو از بین میبره باید بگم که اولا من فقط به خاطر چهره پست امتیاز کم کردم ... دوما شاید برای شما ملاک های دیگه ای وجود داشته باشه که چهره ی پست رو نامناسب ببینید . همه که مثل هم نیستن ، ممکنه مثلا وقتی یه عکس 1200 در 800 از عله وسطِ پست گذاشته شد شما فک کنید نامناسبه ، یا مثل من به این خاطر ! در مورد جذابیت پست هم ، من یک امتیاز کسر کردم ، اون هم توی بخش لذت خواننده از پست ، که خیلی ارفاق کردم ، چون به شخصه به خاطر اینکه رولها کوییدیچی نبودن من هیچ لذتی نبردم از خوندنشون .


موفق باشی



ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: بیلبورد امتیازات
پیام زده شده در: ۰:۱۹ دوشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۱
#9
امتیازات تیم ترنسیلوانیا


فضاسازی: 15
سوژه و ایده: 11
چهره پست : 8
میزان لذت خواننده از پست: 9
هماهنگی با سایر نمایشنامه بازیکنان: 25
شرکت تمام بازیکنان تیم: 5
غلط املایی: 12

در کل : 85 امتیاز

خوب بودن پست ها ، فضاسازی ها در حدِ مورد قبولی بود ، همیشه وقتی پستی فضاسازیِ مناسبی داره ، خواننده هم حس ِ بهتری برای خوندنِ پستها پیدا میکنه ... خوشحالم که روندِ بلندیِ پست ها تقریبا به لیگ های قبلی نزدیک شده بود . این خیلی بده که کوتاه نویسی توی پستهای کوییدیچ روال جاری بشه ! در مورد سوژه و ایده ، باید بگم که سوژه ی بامزه ای بود ، ولی به نظر من تا حدودی خسته کننده بود ، من خودم به شخصه به سوژه های ازین دست علاقه ای ندارم . علائم نگارشی هم که تا حدودِ زیادی رعایت نشده بود ، بالاخص این مشکل ِ استفاده از علامت تعجب که گویا روالِ جاری شده ... جا داره اشاره کنم که چهره ی پست ها کاملا خوب و مناسب بود ، ولی به این خاطر که امتیاز بندی ای برای علائم نگارشی و اینا وجود نداشت ، من دو امتیاز از چهره پست کم میکنم برای این مسئله .

در کل خوب بود و حضور قوی ای داشتین ، هر چند همه ی اعضای تیم شرکت نکردن .


تیم فانوس هم که شرکت نکرد متاسفانه .


ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت


پاسخ به: نقد پست ها
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱
#10
نقد پست شماره 216 تاپیک بحث های سر میز غذا نوشته پروتی پاتیل

اولا که پست شما خیلی کوتاه هست ، اینکه پست حداقل 12 سطر باشه مهم هست .

دوما که چند تا از کلمات به هم چسبیده بودن که اصلا حالت جالبی نداشت ، باید به املای پست خیلی توجه داشته باشید : نوشتید "اسنیپدر" که درستش "اسنیپ در" هست ، یا "لبخند ساختگییه" که "لبخند ساختگی" درستش هست و چند مورد دیگه .

مسئله ی بعدی این هست که "و" رو به اسم نچسبونی ، دیالوگ ها میتونن محاوره ای باشن ، ولی متن نباید اینطور باشه اصلا ... نوشتی :"آلبوسو با اسنیپ تنها گذاشت" که درستش این هست که " آلبوس رو با اسنیپ تنها گذاشت " ؛ یا نوشتی " اسنیپاز اینکه خود دامبلدور سر صحبتو باز کرده بود " که درستش این هست " اسنیپ از اینکه خود دامبلدور سر صحبت را باز کرده بود " پست هر چقدر هم که طنز باشه ، یکسری موارد باید توش رعایت بشه که این ها هم جزو اون موارد هستن .

توی نوشتن پست ، بازی کردن با کلمات اهمیت خیلی زیادی داره ، ممکنه شما یه دیالوگ یا فضاسازی رو بتونی به چندین حالت بنویسی ، ولی باید نگاه کنی به پست و چیزی رو انتخاب کنی که مناسب باشه ، نوشتی :

نقل قول:
اسنیپدر حال فکر کردن بود که ناگهان دامبلدور گفت:


چیزی که میتونستی به جای "ناگهان دامبلدور گفت" بنویسی این بود که " دامبلدور پرسید : "


نقل قول:
اسنیپاز اینکه خود دامبلدور سر صحبتو باز کرده بود داشت بال در میاورد.برای همین سعی کرد تااین فرصت گران بها رو از دست نده

وفادار بودن به هری پاتر و شخصیت ها خیلی اهمیت داره ... اسنیپ هیچوقت بال در نمیاره از خوشحالی . اینکه دامبلدور ازش بپرسه چیکار داشتی با من هم انقدر جالب و مهم نبود که بخواد از خوشحالی بال در بیاره ، به هر حال در آشپزخانه رو بسته بود که با دامبلدور صحبت کنه دیگه .

میتونستی این بخش رو :
نقل قول:
اسنیپاز اینکه خود دامبلدور سر صحبتو باز کرده بود داشت بال در میاورد.برای همین سعی کرد تااین فرصت گران بها رو از دست نده و با لبخند ساختگییه گفت:
آره آلبوس جان کارت دارم .من به .............


اینطور بنویسی :
اسنیپ از اینکه دامبلدور سوال کرده بود استقبال کرد و با لبخندی ساختگی گفت : آره آلبوس ، کارت دارم مکثی کوتاهی کرد و گفت : در واقع من به ...


یه مقدار فاصله بین دیالوگ ها و متن لازم هست که رعایت نکردی شما ، و حالا که فضاسازی هم نکردی برای دیالوگ ها ، میتونستی از شکلک استفاده کنی برای دیالوگ هایی که گفته شد که این کار رو هم نکردی . به نظرم اگر به این مواردی که گفته شد توجه کنی و سعی کنی میتونی رول های خیلی خوبی بنویسی .



ما شیفتگانِ خدمتیم ، نه تشنگانِ قدرت






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.