هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: مشکل در پاترمور
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲
#1
عاقا اون قسمت که یه دیوار میاد روش نوشته:

" فقط اسلایترینی ها مینونن وارد شن یا شما با راه های دیگه وارد شید "

یا یه همچین چیزی! باید چیکار کنیم؟

و توی هری پاتر و زندانی آزکابان کپتچر شیش قسمت سه پروفسور Kettleburn کجاس؟ نمیتونم پیداش کنم!

هلپ می


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: نام های کاربری در پاترمور
پیام زده شده در: ۱۵:۰۸ یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲
#2
یوزر : RiverSky27561

مشخصات چوب جادو
طول: یازده و نیم اینچ
جنس چوب: کاج
هسته: تکشاخ
قابلیت انعطاف: سخت
گروه : هافلپاف

امتیازمم فعلن 242 تاس !
یه لطفی کنید ما رو به فرنداتون اضافه کنید امتیاز بگیریم :دی


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: گردهمایی نخستین اکران هری پاتر در ایران
پیام زده شده در: ۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۱
#3
خب من یحتمل همون سه شنبه - 17 بهمن - سانس سوم - ساعت 19 میام تا در کانون گرم جادوگران عزیز حضور داشته باشم
فقط درباره ی تهیه بلیط و اینا بیشتر توضیح بدید من که هیچی نفهمیدم ! یعنی کی بیایم بلیط بخریم و اینا؟

بعد میگم میشه یکی داوطلبانه بره بلیط بخره برای همه؟ یعنی ما پول بریزیم به حساب طرف بعد اون زحمت بکشه تهیه کنه وقتی اومدیم اونجا دیگه مشکلی پیش نیاد میشه عایا ؟


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: دفتر دیوانه سازها
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱
#4
اهم.....
این تاپیک اتاق شکنجه برای چی قفل شده؟ الان یکی بخواد درخواست نقد بده باید چیکار کنه؟!

ممنون:دی


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: دعواهای زندانيان
پیام زده شده در: ۱۸:۰۶ یکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱
#5
صبح زود خورشید خانوم نور خودشو روی زندان انداخت اما اونجا هیچ پنجره ای نداشت که نور ازش عبور کنه، پس کسی متوجه نشد که صبح شده.

چند ساعت بعد

تمام زندانی ها دم سلول سیریوس و اسنیپ وایساده بودن و هر هر کر کر می کردند! سیریوس با صدای هولناک خنده ها چشاشو باز می کنه و ناگهان اینجوری میشه :
- وایـــــــــــی... دیشب چه گندی بالا اومد؟!

بعد که یه نگاه به شلوارش می کنه، همه چی یادش میاد!
- هــــوی... به چی می خندین؟ مگه خودتون شلوار خیس نکردین؟ برین تو سلولاتون ببینم... ( و ناسزا هایی که گفت و ما گوش خودمونو گرفتیم:دی)
سیریوس که داشت از عصبانیت منفجر می شد، دوباره روی تختش برگشت و در فکر نقشه ی بهتری فرو رفت. پس از اندی چشمانش شروع به برق زدن کرد!

بــــیـــز....بــــــــــــیــــــــز...بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــز ( افکت زنگ تفریح زندان )
همه زندانی ها مثل اسب رم کرده به سمت حیاط حمله ور شدن و عده ای هم رفتن تا از دکّه شکلات قورباغه ای بخرن. اما در این بین سیریوس بود که با لبخند ملیحی که روی لب داشت به سوی زیر زمین زندان می رفت.
زیر زمین پر از خالی بود.هیچ شئ یا موجود جانداری اونجا نبود. به آرامی گفت:
- کریچر؟!...کریچر خوشگلم؟!

در همین حال گوشه ای از زیر زمین را مه فرا گرفت و کریچر از میان دودها بیرون آمد.
- چه مرگته اول صبحی؟!

- کریچر جونم؟ عزیزکم؟ یه کاری برای من بکن!

- چی میخوای؟

- معجون سوسک ساز!

- می خوای چیکار کنی؟! اگه وزارت بفهمه دیگه کریچری نیست! کریچر نابوده! کریچر مرده! کریچر پر پر میشه! کریچر...

سیریوس پرید وسط حرفش:
- اون کهربای بنفش رو که همیشه می خواستیش بهت میدم!

- همونی که برای زنم می خواستم؟ وای! کریچر مخلصته! کریچر می میره برات! کریچر هر کاری می کنه! کریچر اینجا، کریچر اونجا، کریچر همه جا !

- خب... حالا زودتر برو اون معجون رو پیدا کن و بیار ولی مراقـ...

قبل از اینکه حرفش تموم شه معجون رو تو دستاش حس کرد!
- هاون... خب دیگه، برو!

- باشه ارباب.

و کریچر ناپدید شد. سیریوس معجون را بالای سرش گرفت و از روی خوشحالی قهقهه ی شیطانی سر داد.

اندر افکارات سیریوس

" آخ جون! حالا کافیه این معجون رو بریزم تو غذاش تا اون تبدیل به سوسک بشه، بعد اونو توی جعبه میذارم و بعد اون جعبه رو تو یه جعبه دیگه میذارم و اون یکی رو هم تو یه جعبه دیگه میذارم و برای خودم پست اش می کنم و وقتی که رسید با چکش لهش می کنم!! خودشه... خودشه... یسسسس...


ویرایش شده توسط الکساندر پردفوت در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ ۱۸:۲۳:۲۵
ویرایش شده توسط الکساندر پردفوت در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۲۴ ۱۸:۳۱:۵۷

تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: كلاس نجوم و ستاره شناسي
پیام زده شده در: ۰:۴۵ شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۱
#6
1. نام صورت فلکی ای که در کلاس در موردش نوشتید را بنویسید. (4)

صورت فلکي مار نه سر (Hydra)

مردم يونان عقيده داشتند که روی بدن زيوس عکس اين مار ۹ سر قرار دارد.

مردم شهر Lerna توسط اين مار نه سر فنا ناپذير قتل عام شدند. سرهای اين مار اگر قطع ميشد به جايه آن سر جديدی در ميامد. و اگر کسی به او نزدکی ميشد از نفس زهرآگين او ميمرد. او در زير يک درخت در نزديکی يک مرداب زندگی ميکرد.

اين صورت فلکی يکی از دوازده کاری بود که هرکول بايد برای مورد عفو واقع شدن انجام ميداد. او با کمک برادر زاده خود Iolaus اين کار را انجام داد به طوری که زمانی که هرکول يکی از سرها را قطغ ميکرد Iolaus جای سر را داغ ميکرد و اجازه نميداد سر جديدی درست شود. زمانی که هرکول اين جانور را کشت و خبر پيروزی خود را به شاه Eurytheus داد شاه به او گفت که اين يک پيروزی واقعی نيست چون از برادر زاده خود کمک گرفته است.



2.نام صورت فلکی ماه تولدتان و خلاصه ای از داستان آن را بنویسید.(15)

آندرومدا يک شاهزاده در افسانه های يونان است. پدرش Cepheus شاه حبشه بود که مادر و همسرش Cassiopeia بود که او تقويت کرد که اندرومدا از Nereids که ۵۰ حوری دریایی بودند زيباتر بشود. Nereids از اين کار عصبانی شدند و از پدرNereus خود خواستند که قول دريا را Cetus برای حمله به حبشه بفرستد. برای ارام کردن انها Oracle از Cepheus خواست که فقط دخترش را در نزديکی دريا ببندد تا ثول دريا فقط اورا ببلعد. Persues پسر زيوس . Gordon Medusa (عجوزه ی مارموی)را با کمک پوشش Athene کشت به صورتی که از اين پوشش به عنوان یک آیینه برای پيدا کردن جای Gordon Medusa استفاده کرد.. تمامی کسانی که به Medusa نگاه ميکردند به سنگ تبديل ميشدند.ولي بازتاب Medusa اينکار را نميکرد. بعد از پيدا کردن جا توسط Persues او سر Medusa را با شمشير از تن جدا کرد. اسب بالدار Pegasus از روی خون Medusa پريد. Persues وقتی با کفشهای پرنده هرمس (خدای بازرگانی) بر بروی حبشه قدم ميزد. آندرومدا را ديد که به يک صخره در ساحل بسته شده و غول دريا به او نزديک ميشود.Perseus اين غول را توسط سر Medusa به سنگ تبديل کرد و آندرومدا را نجات داد و بعد از آن با او ازدواج کرد.آندرومدا بعد از مرگ به يک صورت فلکی تبديل شد.
در آسمان وادين او و شوهرش و Pegaus و غول دريا Cetus همسايگان او هستند.

3. اثر مثبتی که من توی کلاس به آن اشاره کردم دقیقا موجب چه شود؟(11)

خب همونطور که میدونید هرماه یه صورت فلکی خاصی داره و یه جادوگر میتونه با خوندن چندتا طلسم مخصوص روحشو به صورت فلکی ماه تولدش متصل کنه. این کار دوتا مزیت داره:

1. روح جادوگرایی که تو همون ماه متولد شدن به شخص می پیوندن و باعث میشه قدرتشون افزایش پیدا کنه...همونطور که ولدمورت با کشته شدن دامبلدور قوی تر شد، چون هر دوتاشون تو یک ماه به دنیا اومده بودن!

2. وقتی بمیره روحش به اون صورت فلکی می پیونده و در اونجا کنار جادوگرای دیگه به آرامش می رسه!

ناگهان زنگ به صدا در آمد و جلسه ی دیگری از کلاس ستاره شناسی پایان یافت.


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: كلاس تغیير شكل
پیام زده شده در: ۲۱:۴۹ جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۱
#7
1.شما باید قورباغه ای را به لیوان شیشه ای تبدیل کنید مراحل رو به صورت رول کوتاه شر ح بدین ؟ ((10نمره ))

الکساندر رفت و یه قورباغه از مغازه ی فرد و جرد خرید! بعد آوردش تو اتاقش و اینقدر فشارش داد تا قورباغه تخم کرد! تخم قورباغه رو شیکوند و محتویات لزج اش رو ریخت تو یه لیوان بزرگ بعد با چوبدستیش یه طلسم اجرا کرد که باعث شد رنگ محتویات لیوان سفید شه! بعدش قورباغه رو فرو کرد تو همون محتویات لیوان که سفید رنگ شده بود و وقتی خواست درش بیاره به جای قورباغه یه لیوان خوشگل کریستالی تو دستش بود.
نکته مهم: اندازه لیوان بدست آمده بستگی به بزرگی و کوچکی لیوانی که تخم قورباغه رو میریزید توش داره!

2. موش رو به چیزی میتوان تبدیل کرد که با انم شباهتی داشته باشد 2 مورد (4)

سیم سرور (!) - خازن

3. من مطالب تغییر دو گانه رو به صورت کامل نگفتم شما با مراجعه به کتاب آآان را تکمیل کنید 8خط (9)

تغییر دوگانه به تغییری میگن که یه چیز همزمان به دو چیز تبدیل بشه! مثلاً تبدیل یه صفحه شطرنج به پاستیل و راحت الحلقوم! به صورتی که بشه همزمان از هر دوتاش استفاده کرد. یا مثلاً تبدیل یه کارت شارژ به دوتا کارت شارژ
برای اینکه بهتر بفهمید روش تبدیل سفید برفی به سیندرلا و شنل قرمزی رو توضیح میدم!
ابتدا مقداری سفید برفی...ببخشید... یه دونه سفید برفی رو میزاریم روی سطح چوبی و این اطمینان رو بهش میدیم که این طلسم هیچ دردی نداره و نباید بترسه بعد یک پاتیل حاوی اشک درخت بالدار رو میریزیم روش و چشمامونو می بندیم. وقتی باز میکنیم هیچی روبرومون نمیبینیم چون سیندرلا رو نا مادریش کشته و گرگ هم شنل قرمزی رو خورده
منبع : خاطرات یک کوتوله ی خون دماغ

4. چرا معلم اینقدر گیج است ؟ (4)

شاید معلم یه شامپانزه مست و ملنگه که به یه جادوگر تغییر قیافه داده! شاید معلم که کبکه که سرش رو کرده تو دیگ الکل! شایدم معلم خودشو زده به گیجی!

5. چرا معلم مثل آدم جمعه تدریس نکرد تا نخواهد یکشنبه ساعت 9 درس بدهد (3)

چون با مرلین کبیر در کافه ی پاتیل درز دار قرار داشته ! ( آژانس آمار گیری پاتر پلاس! )


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: كلاس پيشگويي
پیام زده شده در: ۱۵:۰۵ جمعه ۲۲ دی ۱۳۹۱
#8


ببخشید که تو جلسات قبلی نبودم :دی


1. طریقه ی تهیه ی اب پیشگویی را کامل بنویسید ( 10 نمره )

یک ظرف گود بزرگ شیشه ای مثل پاتیل بلوری رو روی یک میز قرار میدیم. یه پارچه سیاه یا آبی رنگ رو دورش می پیچونیم که نور های توی اتاق رو انعکاس نده و ما دچار اشتباه نشیم. با یه ظرف دیگه توی پاتیل بلوری آب معمولی می ریزیم تا پر شه! یه شمع برمیداریم و مقابل شانه ی راست می گذاریم بعد روشنش می کنیم. دوباره برش می داریم و روی پاتیل می گیریم تا قطرات آب شده ی شمع بیوفته تو آب... آب پیشگویی آمادس!


2. یک پیش گویی کامل با اب به صورت رول بنویسید (10 نمره )

پرده کنار رفت و الکساندر وارد چادر پیشگویی مادام لولو شد. سر وضعش آشفته به نظر می رسید ولی مثل همیشه سعی می کرد با وقار به نظر بیاید. در مرکز چادر یک میز دایره ای بود که دو صندلی داشت. یکی خالی و روی دیگری زنی چاق با لباس های عجق وجق نشسته بود. روی سرش کلاه پشمی گذاشته بود که رویش یک چشم اژدها چسبیده بود.
الکساندر روی صندلی خالی نشست و قبل از اینکه فرصت کند چیزی بگوید، مادام لولو با صدای گرفته اش گفت:
- راه حل ـت پیشه منه الکس!

الکساندر با تردید گفت:
- نشونم بده!

مادام لولو از پشت سرش که قفسه ای پر از معجون ها و عصاره های مختلف بود، عصاره ی ریشه ی درخت پید مجنون را برداشت و ده قطره از آن را داخل ظرف بزرگی پر از آب درخشان چکاند. بعد با چوبدستی اش که از چوب بید مجنون ساخته شده بود آنرا سه دور هم زد. سپس ظرف را به سمت الکساندر هل داد.
الکس به داخل ظرف خیره شد و به حادثه ای که از اتفاق افتادن آن می ترسید، فکر کرد. هاله های رنگی زیبایی در آب پیشگویی ظاهر شدند و پس از چند ثانیه تصویری از تخریب شدن هاگوارتز توسط لرد سیاه درون آب پدیدار شد.
اکساندر به سرعت از چادر خارج شد و به هاگوارتز آپارات کرد تا بقیه را از این فاجعه با خبر کند...!

3.چه پودری برای پیشگویی با اب روان داخل اب میریزن ؟ اسم و مواد تشکیل دهنده. ( 5 امتیاز )

پودر لیکویید (Liquid) - مواد تشکیل دهنده : پشم گوریل - چند قطره داروی رشد مو - تیغ پودر شده - عصاره روده ی کفتار و پودر مو بر
وقتی همه اینا رو مخلوط کنیم به طرز اعجاب انگیزی تبدیل به یک کیلو از پودر لیکویید میشه که به رنگ سبز لجنی درمیاد !


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۳۰ دوشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۱
#9
- نام: الکساندر پردفوت

- سن: 21

- جنسیت: مرد

- حرفه: متخصص طلسم سازی و طلسم پرورانی!

- رنگ چشم: قهوه ای سوخته!

- گروه : راونکلاو

- ویژگی های کلی : قدبلند، خوش تیپ، خوش پوش، حسود، مغرور، عصبی، باکلاس، گشاده رو...اصن یه وضی!

- چوب جادو : ساخته شده از چوب بلوط، دارای عصاره ی پشم گوریل و اشک ققنوس

- دسته جارو : نیمبوس3000

- علاقه ها: طلسم سازی، ولگردی تو هاگوارتز


تایید شد !



ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ ۲۰:۱۹:۴۲

تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven


پاسخ به: بد ترين بازي هري پاتر چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۲ پنجشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۱
#10
بدترینش زندانی آزکابان بود. گرافیک افتضاح و فوق العاده بچه گونه! مخصوصاً اونجاهاش که هی باید لوبیا جمع می کردی تنها تیکه مثبتش همون کارت های شکلات قورباغه ای بود که یه سری توضیح هم میداد. خیلی حال می کردم با اون قسمت!
قسمت 7 پارت دو هم عالی بود. همه چی بیست !


تصویر کوچک شده


ما شیفتگان قدرتیم، نه تنشگان خدمت

Only Raven






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.