هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۲
#1
1-ویژگی های ظاهری این اژدها شاخدم را بنویسید؟

خب از کجاش شروع کنم؟! حیوون به این وحشتناکی کی جرئت میکنه در مورد ظاهرش بد بگه؟! قد بلند! رشید! با ابهت! با دمی بسیار زیباتر از دم طاووس! چشماشو نگو! وایییییییییی! دوتا چشم درررررررشت مشکی داره با مژه های برگشته که وقتی پلک میزنه... و همچنین هیکلی تنومند با دست و پای قوی!

2-پرفسور به کورممد پاتر چه گفت که ساکت شد؟
درسته پروفسور در گوشش کورممد گفت ولی من شنیدم! گفت تا حالا تو شیکم اژدهایی به نازی شاخدم رفتی؟!

3- مقاله ای درباره ی یک شاخدم بنویسید.

موضوع مقاله:
«شاخدم مجارستانی!»

متن مقاله:
« همونطور که از اسمش پیداست شاخدم حیوانی ست اهل مجارستان. این حیوان بسیار سرگرم کننده ست و برای کسانی که علاقه وافری به کارهای خطرناک شجاعانه ـ احمقانه دارند میتواند به عنوان حیوان دست آموز در منزل نگهداری شود!
شاخدم حیوان بسیار با وفایی ست و پس از چند برخورد و آشنایی با صاحبش به او عادت کرده و در مواقع ضروری حتی از او مواظبت میکند! شاخدم از روش های زیرکانه ای برای مقابله با دشمنان صاحبش استفاده میکند که به چندتایی از آنان اشاره میکنم:
1. به محض شنیدن صدای ناآشنا پشت دیوار قایم شده و یک دفعه به جلوی متجاوزین پریده و با همین یک حرکت آنان را که از ترس بیهوش شده اند میخورد!
2. بالای دیوار مینشیند و هر کس که به خانه اربابش چپ چپ نگاه کرد را با فرستادن چند حلقه اتیش کباب کرده و باز هم میخورد!
و در پایان مقاله اینکه هر کس شاخدم خواست در خدمتیم! به استاد میگم از مجارستان واسش وارد کنه!»


4-درباره اداره گمراه سازی حداقل یک خط بنویسید؟

اداره گمراه سازی مکانی ست برای رسیدگی به شکایات کسانی که از همسایگانشان به دلیل نگهداری انواع اژدها به خصوص شاخدم به آنجا رجوع میکنند. این اداره با حکمی قاطع به شکایت کنندگان میگوید که به هیچ وجه شاخدم قابل نگهداری در منزل نیست و حرفهای آنان در این مورد صحت ندارد! سپس وقتی که شکایت کنندگان با اعتراض محل را ترک میکنند از پشت سر طلسم فراموشی را رویشان اجرا کرده و شاخدم را حافظه شان پاک میکند!



پاسخ به: كلاس ماگل شناسي
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ سه شنبه ۱ مرداد ۱۳۹۲
#2
نظرتان در مورد ازدواج ماگل ها و جادوگر ها چيست؟

همیشه نباید نسبت به این طرز تفکر ذهنیت بدی داشته باشیم استاد!(این از تایید نظر استاد!)
گاهی ممکنه که یه مشنگ و یک جادوگر با هم ازدواج کنند وبسیار خوشبخت شوند مانند والدین نیمفادورا تانکس و گاهی هم برعکس! ممکنه دوجادوگر با هم ازدواج کنند ولی زندگیشان پابرجا باقی نمونه و بخوان از هم جدا بشن!(لازمه که ذکر کنم تاکنون اینجور مسئله ای هرگز در دنیای جادوگران دیده نشده و آنها که با لباس صورتی به خانه شوهر میروند فقط باید با لباس سبز برگردن!) در کل زیاد نباید پیگیر این مسئله ای بشیم چون اولا عشق چشم طرفو کور میکنه! و دوما همه مشنگها سرو ته یه کرباس نیستند!

دالاهوف با چه اصواتي در كلاس خميازه ميكشيد؟ سه مورد ذكر كنيد.

ببخشید استاد ولی اصواتش خارج از محدوده شنوایی ما و جزو فراصوتها بود متوجه نشدیم!

جاهاي خالي را با عبارات مناسب پر كنيد.

شماره حساب گرينگوتز پرفسور دالاهوف رابط مستقیمی با بدست اوردن نمره بیشتر است.

دانش آموزاني كه با شنيدن عبارت ازدواج ماگل و جادوگر لب هايشان را گاز گرفتند جادوگران اصیل و باشخصیت تحصیلکرده هستند.

دانش آموزاني كه موافق ازدواج ماگل و جادوگر بودند عاشق هستند.

اگر عاشق بشويد.. با يك ماگل ازدواج ميكنيد؟ فقط بله يا خير
بله

نام ماگل ها و جادوگرهايي كه در كتاب هاي هري پاتر با يكديگر ازدواج كرده اند را بنويسيد.

والدین اسنیپ
والدین لردولدمورت
خواهر بلاتریکس لسترنج با تد تانکس
ووالدین فینیگان



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ دوشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۲
#3
1.ابطه ی میان دو علم معجون سازی و شفادهندگی در چیست؟ مختصرا توضیح دهید.

از وقتی که چادوگران پا به عرصه عالم هستی گذاشتند و به تدریج راه پیشرفت و ترقی را پیدا کرده و پیمودند یکی از موضوعاتی که برای آنها خیلی مهم بود شفا پیدا کردن و درمان بیماری ها بود و از طرفی برای برخی کارها از معجون ها استفاده میکردند و پس از به دست اوردن تجربیات گرانبها در علم معجون ها که برخی از آنها تاوان بسیار سنگینی (مانند فلج شدن اندام ها و...) داشت به این نتیجه رسیدند که با استفاده از معجون ها و ترکیبات دیگری که روی برخی آنها انجام میشود می توانند چیزهایی درست کنند که خاصیت درمان بیماری ها و شفادهندگی داشته باشند. پس به رابطه مستقیم آنها پی می بریم.

2.مواد تهیه ی معجون رفع کورک(جوش) چه هستند؟ طرز تهیه ی این معجون را به اختصار شرح دهید.

مواد لازم:
پودر پنجه عقاب سر سفید
پودر لاک لاک پشت دریایی 10 روزه
پوست خرد شده قورباغه مصری
ریشه خشک شده درخت ریواس که در شب 14ماه بریده شده باشد

طرز تهیه معجون رفع جوش:
ابتدا پاتیل را بر روی اتش قرار داده تا دمای آن به 180درجه فارنهایت برسد، سپس 10گرم پوست خرد شده قورباغه مصری را درون آن ریخته و در جهت عقربه های ساخت هم میزنیم تا پوست قورباغه آب شود سپس همزمان به طور مساوی مقدار15گرم پودر پنجه عقاب و ریشه خشک شده درخت ریواس را را درون آن ریخته و هم میزنیم تا معجون نسبتا خمیر مانندی به رنگ قهوه ای به دست آید. در ضمن معجون فوق علاوه بر رفع جوش های صورت خاصیت آن را هم دارد که رنگ چهره فرد را مطابق نظرش تغییر دهد! سپس مطابق رنگ پوستی که شخص مد نظرش است پودر لاک لاک پشت دریایی 10 روزه را درون پاتیل میریزیم، ( دقت کنید که هر چه رنگ پوست درخواستی تیره تر باشد مقدار پودر لاک لاک پشت دریایی 10 روزه باید بیشتر باشد) و در خلاف جهت عقربه های ساعت به مدت 4دقیقه هم میزنیم تا معجون به رنگ دلخواه درآید. حال معجون ما آماده است.

پ ن 1: مرحوم مایکل جکسون برای تغییر رنگ پوستش طبق توصیه جادوگران از ضماد فوق استفاده کرده است!
پ ن 2: گول محصولاتی که مشنگها با استفاده از حلزون های له شده عرضه میکنند را نخورید! فایده ای به حالتان ندارد!

3.مختصری در خصوص اکسیر حیات وتاثیرات و موارد محدودیت آن توضیح دهید.
همان گونه که همه میدانند اکسیر حیات مایعی است که شخص را به مدت طولانی زنده نگه داشته و به او حیات جاودان میبخشد. افراد زیادی ادعا میکردند که از آن نوشیده و عمر جاودان و ثروت زیادی به دست آورده اند ولی در حال حاضر هیچکدام روحی در بدن ندارند تا ادعایشان را به اثبات برسانند!
و اما طبق همکاری هایی که در گذشته بین مستر دامبلدور و فلامل صورت گرفت برای جلوگیری از ظهور مجدد لرد سیاه اخرین محصولی که به طور واقع خاصیت تولید کردن اکسیر حیات را داشت نابود گردید. لذا در حال حاضر هیچ نمونه ای از آن وجود ندارد.
اکسیر حیات علاوه بر تمام شگفتی ها و تاثیرات فوق دارای محدودیت هایی است که برخی افراد نباید از ان استفاده کنند مانند خون آشامان، چون آنها به علت نوشیدن مداوم خون اگر از اکسیر حیات نیز استفاده کنند در بدنشان ناسازگاری ایجاد شده و باعث مرگشان میشود!



پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۱:۵۴ جمعه ۲۸ تیر ۱۳۹۲
#4
1. در یک رول جریان سوار شدن خود را بر روی جارو و دور زدن در میان برج تماشاگران و جا خالی دادن به بلوجر و گل زدن خود را توصیف کنید. (20 نمره)

خب بچه ها دیدید که ترسی نداشت؟ به همین راحتیه . فکر نکنم دیگه هیچکدومتون به اندازه دافنه از جارو سواری بترسین. وقتی که اون تونست کار نسبتا متوسطی رو انجام بده، پس حتما شما هم میتونین پرواز خوبی داشته باشین.

گودریک نگاهی به لیستی که توی دستش بود انداخت و گفت:«حالا نفر بعدی بیاد جلو...خانم آبوت نوبت شماست زود باشین چون وقت نداریم.»

هانا که داشت یه چیزی رو نشون رز میداد یکدفعه از جا پرید و دوان دوان خودشو به گودریک رسوند.

ـخب جاروتو درست بگیر دستت ببینم.
هانا که با تعجب به گودریک خیره شده بود گفت:«استاد جاروم دستمه دیگه، نمیبینین؟»
گودریک در حالی که اخم کرده بود در جوابش گفت« جاروتو باید با دست راستت بگیری!»

-ولی من چپ دستم! نمیتونم با دست راستم بگیرمش!
گودریک که از این همه معطلی هانا عصبانی شده بود گفت« باشه هر جوری میتونی بگیرش فقط زود باش!»

هانا که در اون لحظه شوخیش گل کرده بود گفت:« نه استاد، شوخی کردم! راست دستم!»

گودریک که متوجه سرو صدای دانش آموزای پشت سرش شده بود و نمیخواست توی اولین جلسه این ترم نظم کلاس از دستش در بره برگشت تا بچه هایی رو که سروصدا میکردن ساکت کنه.

در همین حین هانا که داشت با جاروش کلنجار میرفت و سعی میکرد سوارش بشه با خودش گفت:« خدا رو شکر رفت! اینقدر گیر داد تا یادم رفت اول باید پای چپمو بذارم اونطرف جارو یا پای راستم!»

گودریک که با تمام تلاشی که انجام داده بود نتونسته بود بچه ها رو ساکت کنه و با چهره ای که هر لحظه بیشتر سرخ میشد داشت به طرف هانا برمیگشت داد زد:«آبوووووووووووت!! تو که هنوز اینجا وایستادی! پای راستتو بذار اونطرف جارو دیگه»

هانا که پاشو اونطرف جارو میذاشت رو به گودریک گفت:«استاد من چپ پام ها!»

ولی وقتی که صورت سرخ شده و عصبانی گودریک رو دید رنگش پرید. گودریک به سرعت خودشو به هانا رسوند و با ضربه ای محکم که به پشت جاروش زد جارو رو به حرکت در اورد.

بعد از اینکه جارو چند متری رو طی کرد و هانا از اون شوک اولیه بیرون اومد همونطور که پشت به گودریک بود داد زد:« استاد فکر نکنین خودم بلد نبودم ها! میخواستم شما رو امتحان کنم!»

هانا یه لحظه سرشو برگردوند و دید که گودریک داره به سمتش میاد پیش خودش گفت:« مثل اینکه اوضاع خطرناکه!» و با سرعت جاروشو به بالا هدایت کرد تا از دست گودریک فرار کنه.

ـ حالا دیگه وقتشه که منم خودی نشون بدم! فقط باید ببینم بعد این 10-15 سالی که جارو سواری نکردم چیزی یادم مونده یا نه!

و خودشو روی جاروش خم کرد و به سرعت به سمت حلقه اولی رفت. همین که به حلقه رسید دور زد و با حالتی مارپیچی چند بار بین سه حلقه ویراژ داد و به سمت سکو های تماشاگران رفت، سروصدای تماشاچیان به هوا رفت، میترسیدند که آبوت ناشی گری کند و به یکیشیون برخورد کنه ولی اون به موقع تونست سر جاروشو بچرخونه و دوباره به سمت حلقه ها پرواز کنه، هنوز داشت کم کم گرم میشد که صدای فریاد گودریک رو شنید که میگفت:« تا اینجا بد نبوده حالا من کوافل رو برات میندازم باید یه گل بزنی» و بعد در حالیکه پوزخند میزد با خودش گفت:« البته با یه بلوجر! تا تو باشی با یه استاد اینجوری رفتار نکنی!»

و سریع کوافل رو سمت هانا پرت کرد و پشتش هم با چماق به بلوجر ضربه زد. هانا که دو ثانیه بیشتر فرصت نداشت تا اوضاع رو تجزیه تحلیل کنه دست به کاری احمقانه و در عین حال شجاعانه زد! دو دستی دسته جاروشو گرفت و در حالی که از اون اویزون شده بود با انتهای جاروش ضربه ای محکم به بلوجر زد و اونو به سمت گودریک فرستاد و همزمان هم با پاش شوتی محکم به کوافل زد و کوافل یه راست به سمت حلقه وسطی رفت و گل شد.

هانا که از خوشحالی داشت بال در می اورد رو به گودریک و بقیه بچه ها که به خاطر سرعت این حرکت با دهانی باز و چشمانی گرد شده به او خیره شده بودند داد زد:« ما اینیییییییییییییییم!»


2. قوانین و خطا های بازی کوییدیچ را بنویسید. (10 نمره)

خطاها:
دم جاروی حریف رو گرفتن
با چماق به حریف ضربه زدن
خریدن داور
استفاده از انواع معجون ها مانند فلیکس فلیسیس و ...
کمک رسانی توسط فردی که در طبقات بالایی ورزشگاه با موبایل به مربی زنگ میزند!
طلسم کردن بازیکنان در حین بازی
جادو کردن توپها قبل مسابقه
موهای همدیگه رو کشیدن
دخالت در کار بقیه بازیکنان و انجام دادن وظیفه ای که به آنان محول شده


قوانین:
گرفتن اسنیچ زودتر از حریف
بیرون نرفتن از محوطه بازی
انجام وظایف مربوط به خود








پاسخ به: كلاس مراقبت از موجودات جادويي
پیام زده شده در: ۱۴:۰۱ پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۲
#5
آل ها بیشتر در کدام کشور ها زندگی می کند؟ (5 نمره)
آل ها در همه جا میتونن زندگی کنن ولی به طور کلی میشه گفت پاتوقشون ایرانه چون از زمانهای بسیار دور وجودشون در انواع و اقسام گروه ها و فرقه ها دیده شده است.


آل ها چگونه کودکان را به خود جذب می کند؟به طور خلاصه توضیح دهید؟ (15 نمره)
آل ها ابتدا با خوردن معجون مرکب پیچیده خود را به صورت شخص مورد علاقه کودک در می آورند و با جلب اعتماد کودک او را دزدیده و به منزل خود که مکانی جادویی و ترسناکی مانند آزکابان می باشد میبرند.


آخرین حمله توسط آل ها در کجا و به چه کسی گزارش شد و آیا این آل در حمله ی خود موفق بود؟ (10 نمره)
طبق مقالات منتشر شده در روزنامه دیلی پرافت اخرین حمله ماه گذشته در یکی از شهرهای جنوبی ایران که مرزی نزدیک با سعودی ها دارد انجام شده ولی چون والدین کودک از قبل با روش های آل دور کنی آشنا بودند با انداختن یک لنگه کفش کهنه و مقداری زغال بر روی پشت بام کودک خود را از آسیب آل مصون داشتند.

سوال امتیازی:وزارت سحر و جادو چگونه بر مشکلات جانوران نظارت دارند؟ (10 نمره)
وزارت سحر و جادو در گذشته با تغییر ژن برخی حیوانات جادویی مانند تک شاخ ها و هیپوگریف ها توانسته به آنان قدرت حرف زدن بیاموزد و بدین نحو از مشکلات آنان آگاه شده و درصدد رفعشان میکوشد ولی در مواجهه با برخی حیوانات که از گروه خطرناک می باشند مانند اژدهاها نتوانسته کاری از پیش برد.



پاسخ به: پاتیل درزدار
پیام زده شده در: ۱۹:۰۱ شنبه ۸ تیر ۱۳۹۲
#6
پس کجا باید چیکار کنم؟؟؟ شماها کی هستین؟؟؟ تو کافه من چیکار میکنین؟؟!!

بلا از پشت مرگخواران بیرون میاد و میگه تو دیگه کی هستی؟؟

_من کی هستم ؟؟گفتم که من صاحب این کافه ام..!
:zogh:

_ بلا که از عصبانیت داشت منفجر میشد گفت ما خیلی وقته تام رو از اینجا بیرون کردیم...پس این یعنی اینکه اینجا صاحب نداره!! حالا یا درست میگی کی هستی یا چند تا کروشیو هم نثار تو میکنم که توی کارمون وقفه ایجاد کردی!

_ باشه حالا که اینطوره میگم...من هانا آبوت هستم صاحب این کافه...هانا مشغول گشتن توی جیبهای شلوارش بود که گفت:اهان پیداش کردم اینم سند منگوله دارش که رولینگ زده به نامم...حالا یا همتون بزنین به چاک یا من میدونم وشما..

مرگخواران دور بلاتریکس جمع شدند..بلا طوری که هانا متوجه نشه سند رو به گروهش نشان داد و پرسید کسی بین شما هست تا از این کاغذه سر در بیاره و بفهمیم که اصله یا نه؟؟

همه سند رو دست به دست میکنن تا اینکه سالازار ظاهر میشه...

سالازار ...سالازار بزرگ میشه به ما بگی که این سند اصله یا نه...

سالازار که به هانا خیره شده بود گفت اره اصله..

_ولی تو که هنوز سندو نگاهش نکردی...!! :vay:

_من از قبل میدونستم که رولینگ این کافه رو داده به یکی دیگه فقط وقتشو نمیدونستم که الان سر رسید!!

_حالا باید چیکار کنیم؟؟ اگه لرد امشب بیاد و ببینه ما کاری نکردیم و اینجا هنوز کثیفه خیلی عصبانی میشه چه برسه به اینکه بفهمه اینجا صاحابم پیدا کرده...!!

_ هانا اهن اوهونی میکنه و میگه اگه بررسیتون تموم شد سندمو بدین بیاد..

بلا سند رو به هانا بر میگردونه و هانا میگه خب حالا تعریف کنین بگین کی هستین و اینجا چیکار میکنین؟؟



پاسخ به: ویلای بزرگ آباء و اجدادی بلک !
پیام زده شده در: ۱۲:۴۷ جمعه ۷ تیر ۱۳۹۲
#7
ویکتوریا: یعنی کار درستی انجام میدم؟؟ به ارباب بگم یا نه؟؟ این چه دردسری بود که خودمو انداختم توش؟؟!!
یا شانس یا اقبال برم پیش ارباب ببینم چی میگه؟؟

ویکتوریا اف اف رو فشار میده بعد مدتی صدای لرد رو میشنوه که میگه ویکی تویی؟؟ بیا داخل..

ویکتوریا درو هل میده و وارد خونه میشه میبینه که لرد سیاه داره اب پرتقال میخوره!! ولدمورت به ویکتوریا میگه: چیزی میل دارم بگم برات بیارن؟؟

ویکتوریا که از این رفتار ولدمورت شوکه شده بود زیر لبی تشکر میکنه ...

_خب چی شده که به اینجا اومدی؟؟

_ارباب راستش من خبرای خیلی مهمی براتون دارم ..

بعد از سیر تا پیاز ماجرا رو برای ولدمورت تعریف میکنه..

ولدمورت همینجوری که در حال فکر کردنه به ویکی میگه باید کاری رو انجام بدی..

_قربان هر چی شما بفرمایین فقط جوری نباشه که به من شک کنن که هنوز با شما ارتباط دارم...

_خودم میدونم باید چیکار کنم...بعد شروع میکنه به نامه نوشتن ..

_قربان برای چه کسی نامه مینویسین؟؟

_ ساکت باش حواسو پرت نکن...خب تموم شد این نامه رو میبری میدی به ارتور ویزلی..

ویکتوریا مات و مبهوت به ولدمورت خیره شده بود..

_ارباب من باید اینو بدم به ارتور ویزلی؟؟ اونوقت اون که میفهمه من پیش شما اومدم..!

_ من خودم بهتر میدونم که باید چیکار کنم! این نامه رو میدی به اون و بهش میگی که از طرف منه ...

ویکتوریا با قیافه ای بهت زده تعظیم میکنه و به سمت اتاقش توی ویلا اپارات میکنه..



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۲:۰۳ شنبه ۱ تیر ۱۳۹۲
#8
نام :هانا ابوت
گروه: هافلپاف
ویژگی های ظاهری و اخلاقی:
چوبدستی: چوب درخت راج و ریسه قلب هیپوگریف و پر ققنوس( اولین ترکیب سال 2013 چوبدستی توسط اولیوندر!!) طول 13اینچ و بسیار قابل انعطاف
جارو: اذرخش 2013!!
پاترونوس: یه هیپوگریف عظیم الجثه که هر کجا خوام میتونم با اون پرواز کنم...
ویژگی های ظاهری: اختری قد بلند با موهای بلوند و چشم های قهوه ای

ویژگی های اخلاقی: خیلی مهربونم همه رو دوست دارم و تا جایی که بتونم دوست دارم به مردم کمک کنم و فوق العاده هم قابل اعتمادم...
معرفی : من همزمان با هری پاتر وارد هاگوارتز شدم و بخاطر اینکه نام خانوادگی ام با حرف A شروع می‌شود، اولین کسی بودم که کلاه گروهبندی را بر سر گذاشتم و وارد خوابگاه هافلپاف شدم...

من طومار اعضای ارتش دامبلدور را امضا کرده و عضوی از آن شدم... در پایان همان سال هم، به همراهی چند عضو دیگر از ارتش، در قطار سریع‌السیر هاگوارتز به هری کمک کردیم تا دراکو مالفوی را نفرین کند!!

چون در هری پاتر 6 مادر م به دست مرگخواران کشته شد هاگوارتز را ترک کردم و چند سال بعد با نویل لانگ باتم ازدواج کردم و اکنون نیز صاحب مهمانخانه پاتیل درزدارم ...هر چی خواین واستون اماده میکنم...بفرمایید...


تایید شد !


ویرایش شده توسط سوروس اسنیپ در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۳ ۱:۱۲:۲۷


پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
#9
مشکلاتمون رو هم باید اینجا بگیم؟؟؟
خب من با ورود شدن به سایت مشکل دارم!! یعنی اینکه ورود میشه و صفحه اصلی رو میاره ولی بعد که میخام یه صفحه دیگه باز کنم یوزرم خارج شده و دوباره باید واردش کنم! تقریبا هر 5مین باید از اول وارد شم!! مشکلش چیه؟؟؟



پاسخ به: اعضاي سایت خودشونو معرفی کنن
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۲
#10
سلام به همه هری پاتری ها
من هرماینی یا همون هرمیون خودمون هستم 21سالمه
محل تولد و زندگیم :کرمان
دانشجوی مهندسی نرم افزارم
تقریبا میشه گفت از همون اولایی که هری پاتر نوشته شد اسمشو شنیدم ولی نمیدونم چرا علاقه ای به خوندنش نداشتم! فک میکردم کتاب مسخره ایه ...!! بعضی وقتا هم که تلویزیون فیلمشو پخش میکرد چون از اول با ماجرا اشنا نبودم چیزی دستگیرم نمیشد و بیخیال دیدنش میشدم!! ولی از حدود3سال پیش تصمیم گرفتم سر از کارش در بیارم و شروع کردم از همون اول به خوندن کتاباش!! اینقد واسم جالب بود که تا حالا شاید حدود10بار هر کدومشو خونده باشم..!
چیز دیگه ای هم که بهش علاقه دارم ورزشه و .دان 1 تکواندو دارم
کتابهای مورد علاقه ام هم کتابهای دارن شانه...از وقتی که هری پاتر خوندم به این سبک کتابای تخیلی علاقه وافری پیدا کردم!!!
خب فک کنم که فعلا کافیه!! اگه چیز بیشتری خواستین بدونین در خدمتم...!







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.