هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱:۵۹ دوشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۶
#1
نقل قول:

من همونطوری که راحت نظرم رو بیان کردم طی پست قبل، ابایی ندارم اگر بر فرض محال اینجوری که شما میگید باشه، ابراز کنم. ولی شما ابتدا آرام بشید و سعی کنید حد خودتون رو بدونید، بعد قضاوت اشتباه ارائه بدین. چون دقیقا مشکلم با ایده هست.

فکر نمی کنم اصلا قضاوت کرده باشم شما رو. کنجکاو بودید ایده کدوم ذهن درخشانه منم اومدم گفتم من و خود شما نشستین کلی ایده رو تحلیل و بررسی کردید و یه توهین تلقی کردید و منم تایید کردم. یه دور دیگه پستم رو بخونید. جز تایید حرف شما چیز دیگه ای داشت؟ آیا شما رو قضاوت کردم اصلا؟ اصلا چیزی گفتم؟

نقل قول:

الان این مطالب چه ربطی به پستهای من و کیفیت‌شون پیدا میکنه؟! کمی خنده‌دار بود و تعجب کردم که چطوری مسائل قاطی شده در صحبت‌های شما. واقعن به چی فکر میکردید وقتی که این خطوط رو می‌نوشتین؟

به چیز خاصی اصلا فکر نمی کردم. فرمودین خیلی وقایع با این روش از قلم میوفتن من هم گفتم چرا راه دور به عنوان مثال پست های فراوان و کوتاه خود شما به عنوان نمونه فعالیت. یک مثال! همین. این مثال رو قضاوت نکردم اما بر خلاف حرف تون. اما اشاره کردم که در این روش، با فرض در نظر گرفتن همین مثال، احتمالاً افراد مسئول و توسعه دهنده این ایده که همون مدیران و جمع همراه شون باشند، مبنا را روی کیفیت گذاشتند.

نقل قول:
صرفا اشاره کردم که بدونید وقتی دارید با هدف کوبیدن صحبتی رو مطرح می‌کنید، یک اساس درست داشته باشه.

کوبیدنی در کار نبود. شما عادت داری به خودت کشیده میزنی. مشکل من نیست. دلم خواست به عنوان کاربر آزاد خود شما و فعالیت تون رو مثال بزنم در پستم و راه دور نرم. اتهامی هم وارد نکردم. خودمم قضاوت نکردم شمارو حتی. این هنر شماست که با کلمات بازی می کنید و حکایت ها رو دستخوش تغییرات و همچنین قادر هستین با زیرکی ملت رو دچار سوء تفاهم کنید.

نقل قول:
من حتا این مدت فکر میکردم شما فنگ هستید. ولی الان خیلی مطمئن نیستم دیگه، چون ظاهرا هنوز اونطور که درست و شایسته هست من و طرز فکرم رو نشناختید. حتا اون موقع که مدیریت سایت رو پیشنهاد کردید نظرم همین بود. پس یه رنک چیزی نیست که من بیام بخاطر خودم بهش اعتراض کنم.

آره همونم. اهمیتی نداره هم که شما رو بشناسم و طرز فکر تون رو. چون صرفا جواب دادم که بله ایده من بوده و تحمیل نکردم. پیشنهادش دادم و خودشون بقیه اش رو دنبال کردند. و همچنین تایید کردم که بله اهمیتی به درک و شعور شما نمیده این ایده. مدیریت سایت هم به خیلی ها پیشنهاد کردم زمانی که مسئولیت داشتم. به خیلی ها! کلاً شاید به گوشتون هم نخورده باشه اما این دست پیشنهادات رو تله بدونید.

نقل قول:
اینها رو اشاره کردم هم برای شما، هم برای بقیه‌ای که میخونند، که یاد بگیرید وقتی میخواید اتهام وارد کنید، بدونید در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخه و طرف مقابل راحت میتونه قضاوت نادرست شما رو اثبات کنه.

هنوزم نمی فهمم مشکلت با خودت چیه. نه اتهامی بهت زدم نه هیچی دیگه. قضاوتت هم نکردم. حالا اینکه از شما چیزی یاد بگیرم و همینطور ملت، یه بحث ریشه ای دیگه ست که اصلا جاش اینجا نیست و معمولا نتیجه ای جز آبروریزی و رسوایی نداره.

نقل قول:

رول‌های دو خطی هم چندان دو خطی نبودن. البته فردی که مسئول گروهی هست که داخلش فعالیت میکنم اونقدری خبره و حرفه‌ای هست که وقتی کیفیت و کمیت فعالیت من مورد تاییدش هست، نظر بقیه در مقابل‌ش به طرز قابل توجهی کم‌رنگ میشه.

بازم شاهد این هستیم که خودت داری به خودت گیر میدی و بعد نقض میکنی. خودزنی آشکار! رجوع کن به پستم دوباره و با چشمان بازتر بخون. نه گفتم بده فعالیتت نه خوبه. گفتم رول های فروانی زدی. همین. اینو هم به عنوان مثال مطرح کردم که در این روش مسئولان به تعداد اهمیتی نمیدن در همین مثال و کیفیت رو نگاه می کنند. دیگه نگفتم کیفیت داشتن یا نداشتن. ربطی هم به من نداره. نقشی هم نداشتم خصوصا در مورد خود شما برای تعیین کیفیت.

نقل قول:
چقدر خوب شد خارج از مسائل مختلف به این مساله اشاره کردید، چون لرد تاکید زیادی روی کوتاه نویسی دارند، برای همین من که اصولن فردی هستم که اگر کنترل نکنم خودم رو پستهام همینجوری ادامه پیدا میکنه، سعی کردم به خواسته و تاکید ایشون اهمیت بدم. از لحاظ کیفیت هم اونقدری با کیفیت بودن و سوژه‌هایی که ایجاد کردم جذابیت داشتند، که رول‌هام همگی به راحتی ادامه پیدا کردن و وسط سوژه‌ها گره ایجاد نکردم و داستان رو منحرف نکردم که بقیه بخوان با ترفندهای مختلف اون گره رو باز کنن و سوژه رو پیش ببرن! ; )

خب باشه آفرین. خوش به حال شما و ارباب. چیکار کنم؟ چه ربطی داشت به من و ایده و پست قبلیم؟ بازم خودت به خودت گیر دادی و نقض کردی.

نقل قول:

شما گویا متوجه نیستید که حرف من، اجرای درست رأی گیری هستن. اینکه مثل کره‌ی شمالی چند مدل مو بگذارید جلوی افراد و بگید فقط از اینا میتونید، این درست نیست! حق هر فردی هست که بتونه آزادانه رأی بده و نظر بده. اینکه شما سالها برای سایت زحمت کشیدین، قابل تقدیر هست.. من هم ارزش داشته واسم همیشه این موضوع.. ولی باید بفهمید که فردی که اعتراض میکنه، الزاما معنیش ایجاد جنجال و دعوا نیست. متعاقبن انتظار دارم وقتی اعتراض صحیحی دارم، حداقل جواب منطقی و درستی بگیرم.

چه ربطی به من داشت الان؟ هر کی در گذشته هر کی بوده واسه خودش بوده. تو کلا متوجه نیستی. پست زدی که مال کدوم مغز درخشان بود این ایده و منم گفتم مال من بود. فرمودین این روش اعضا رو دلسرد میکنه و خیلی چیزا از قلم میوفتن منم تایید کردم که اصلا برای همین پیشنهادش دادم. تیکه و کنایه نبود. حقیقت بود. کلا هدف فرسایشی داشت این پیشنهاد. نحوه بیان اعتراض شما در حال حاضر به من ربط نداره اما اگر در جایگاه قبلیم بودم توصیه میکردم که شما روش اعتراض درست رو اول یاد بگیر اینجا و رک و بدون کنایه بک به فلان دلیل اعتراض داری. حد و حدود خودت رو بفهم. کمتر حدیث مهربونی تلاوت کن و به بیان بهتر، مراقب لحنت باش و از موضع بالا به پایینت هم دست بکش. بعد بگو هدفت دعوا نیست. منم باهات دعوا ندارم. سوال کردین از مدیران مال کیه این ایده منم گفتم از منه و تایید که بله هدف تخریب داره اصلا. قسمتی که مربوط به خودم میشد رو جواب دادم. اجرا و گسترشش دیگه دست مدیران بوده و من وظیفه نداشتم و ندارم که اینجا جواب بدم در موردش. بقیه اش ربطی بهم نداره. اینم جواب دادم تصور نکنی از نردبون منطق رفتی بالا.

نقل قول:
خیال و توهمی وجود نداره. اگر کمی آرامش خودتون رو حفظ میکردید، شاید لحن درست‌تری در پیش میگرفتید.. لحن من اعتراضی بود. غیرمودبانه نبوده. شخصیت کسی رو هدف قرار ندادم، بلکه حس کردم شخصیت اعضای سایت نادیده گرفته شده. به قول فنگ(!) سایت مال اعضاست.. اگر یک عضو عادی نتونه راحت نظرش رو بگه، و جلوش گارد گرفته بشه، پس انتظار گذروندن لحظات خوش و یک فضای دوستانه رو تجربه کردن، انتظار بی‌جایی تلقی میشه.

آرام هستم. نمیدونم فقط چرا شما خودتو میزنی همش و بعد نقض میکنی.
فنگ نظرش برگشته.


No Country for Old Men




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ یکشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۶
#2
ای کاش از همون نحوه پاک نمیکردی همونجا راحت تر جوابتو میدادم. چون مشکل امثال شما و همفکران تون با ایده دهنده ست بیشتر و نه اجرای اون، جسارتاً به قسمت هایی جواب میدم (این جواب مدیران و مسئولان نیست. جواب کاربر عادیه. اونا خودشون جواب میدن)

نقل قول:

این مدال مرلین ایده‌ی درخشان کدوم ذهن بوده واقعن؟!!


من

نقل قول:

جداً فکر نمی‌کنم که به فهم و درک ما اهمیتی داده شده باشه در این مقوله!


دقیقاً. اصلا چون اهمیتی ندادم چنین ایده ای رو در قالب یه کاربر عضو و عادی مثل خود شما به مدیران دادم و دوستان مسئول پسندیدن. نشون میده همفکر بودن با من و اهمیتی نمیدن به درک و فهم شما.

نقل قول:

اینکه افرادی که اسامی‌شون برای نظرسنجی مدال مرلین اومده، جزو دوستان ما هستند و با خیلیاشون در سایت شوخی و خنده و دوستی داریم، دلیل نمی‌شه که به چیزی که واقع شده اشاره نکنیم.


چیزی که واقع شده مثلا سلطه بر بلاک های پاسخ های جدید در ایفای نقش با میلیون ها رول ود خطی طی یه شب! آره. اینم حرفیه. ولی گویا دوستان کیفیت رو مد نظر داشتند در انتخاب لیست اولیه.

نقل قول:

چرا فکر می‌کنید نظر چهار تا مدیر در این مورد می‌تونه کفایت کنه و بقیه حالی‌شون نیست؟!


هدف این ایده و پیام اون هم همینه.

نقل قول:
با این رویه‌ای که در پیش گرفته شده دلگرمی و انگیزه‌ی فعالیت رو از یک عده میگیرید. گاهی حتا یک رأی به فردی که اون رأی بهش داده شده، حس دیده شدن و بهبود فعالیت رو میده.


وقتی کیفیت نداره یعنی نداره. مبنای این روش کلا شایستگی و کیفیت هست. چرا گول بزنید اعضای سایت رو و دروغ بگیم بهشون با یه رای الکی و بی اساس بر مبنای رفاقت و آشنایی؟ که فقط انگیزه بدیم؟ چه نوع ترحمی هست این دیگه؟ با روش های خیلی بهتر هم میشه انگیزه داد جای این روش کاذب که با یکی دو رای طرف رو تحقیر کنی در برابر ده پونزده رای کاربر رقیبش. نتیحه معکوس میده اغلب.

نقل قول:

من نمی‌دونم.. واقعن میخواید چی رو ثابت کنید؟ از چی میخواید دفاع کنید و چی رو میخواید برجسته کنید؟ فقط شما می‌فهمید و بقیه تسترالن؟!


ممکنه من این طور فکر کنم اما مدیران و مسئولان پشت این روش هم با تاییدش احتمالاً موافق این طرز فکر هستن و بله احتمالاً درست نتیجه گرفتی.

نقل قول:

میشه وارد جزییات بیشتری شد و مسائلی رو در این زمینه عنوان کرد که بحث رو قشنگ بشکافه و نکاتی عنوان بشه که به همه نشون داده بشه که چقدر این حق ناحق شدن‌ها، برای عده‌ای ‌می‌تونه دلربایی کنه و فی‌الواقع توانایی بر پا کردن عروسی در مکان‌های غیرقابل‌ذکری رو داره! ولی فعلن در همین حد کافی میدونم اشاره‌ی مطلب رو.

چه عروسی؟ چه کشکی؟ چه مدال و رنکی؟ این سایت همیشه از وجود اعضای متوهم و جوگیر ضربه خورده. به خودت نگیر. منم یکی از اونا. گاهی هم ببین که همش یه سایته و نه بیشتر. زیاد خیال پردازی نکنید.

کمی هم مودب تر باش.


No Country for Old Men




پاسخ به: پيام امروز
پیام زده شده در: ۷:۲۵ جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶
#3
مرثیه ای برای میلیون ها رویا: احتمال تقلب در ترم اخیر مدرسه هاگوارتز

یادداشتی به قلم پروفسور دیوید پشمک زاده

اگرچه به نظر می رسد تقلب صرفا واکنشی ست ارادی از سوی انسان های ناتوان، اما بر اساس نتایج آخرین تحقیقات محققین دانشگاه جادوگری بی بی ناتالی ابن مرلین، تقلب می تواند ژنتیکی باشد و ارتباط تنگاتنگی هم با غده دروغ دون و همچنین ژن دروغ داشته باشد.

برخی معتقد هستند کلا جادوگر و ساحره جماعت موجوداتی اند عریض و خودشان الگویی حاضر از همه انواع تقلب و جر زنی و حقه محسوب می شوند. در حالی که ماگل ها بوق سگ از خواب بر می خیزند و لخ لخ کنان خودشان را به مترو و بی ار تی و غیره می رسانند، ما جماعت حقه باز با انواع دوز و کلک به کسری از ثانیه به هر جهنم دره ای که دلمان بخواهد رهسپار خواهیم شد. در نتیجه تقلب کردن در بین جامعه جادوگری که سر تا پا از جنین تا فسیل همه متقلب هستند، خودش بسی یک پا هنرمند و شیاد هفت خط لازم دارد.

ترم تابستانی مدرسه هاگوارتز که با مدیریت مشترک لینی وارنر و رز ویزلی برگزار شد، علیرغم همه نکات مثبت اخیراً به دلیل انتشار محدود و کنترل شده اسناد فوق محرمانه ای از منبعی نامشخص با شبهات گوناگونی مواجه شده است. تقلب برخی از دانش آموزان در فرایند کسب امتیاز چه برای مشارکت در کلاس ها و چه در مسابقات کوییدیچ، از جمله چالش های مطرح شده در رابطه با سلامت ترم اخیر مدرسه مشهور جادوگری بوده است.در حال حاضر پروفسور وارنر نسبت به این شایعات موضع سکوت در پیش گرفته و به نظر می رسد در حال انجام تحقیقات تکمیلی باشد. نقل شده است که وی در مقابل برخی خبرنگاران با چشمانی گریان رقابت های هاگوارتز را به بازی های کنسول ماگلی تشبیه کرده و دانش آموزان متقلب را به بازی کنندگانی که نمی توانند غول مرحله را رد کنند و به کدهای تقلب و رمز روی می آورند.

بی شک مثال و تشبیهات خانم وارنر ماگل زده تلقی می شوند اما حداقل ظاهر قضیه حاکی از بی خبری تیم مدیریت مدرسه از چنین احتمالی است. هنوز رز ویزلی نسبت به چنین احتمالی اظهار نظر نکرده است. اما سوال اینجاست که این منبع اطلاعاتی ناشناس که موثق هم معرفی شده به راستی کیست و دامنه اطلاعات افشاء شده تا چه اندازه است.

در سند افشاء شده اسامی مشکوک و مخفف چند دانش آموز منتسب به گروه «گریفیندور» به چشم می آید که احتمالاً در فواصل زمانی مشخصی در حین برگزاری ترم تابستانی هاگوارتز با استفاده از «معجون مرکب پیچیده» به جای همدیگر ظاهر شده اند. اطلاعات منتشر شده هنوز توسط هیچ نهاد دولتی و حکومتی اعم از وزارت سحر و جادو (مقر پادشاه) یا قرارگاه زوپسستان تایید نشده اما بر اساس برخی گمانه زنی ها این پرونده مشکوک می تواند تا حدی با اظهارات جنجال برانگیز اخیر دلوروس آمبریج، زوپس نشین مخلوع و آزاده مرتبط باشد. وی اخیرا در قالب مزاحم تلفنی در باجه تلفن وزارتخانه علیه پادشاه جیگر اعلام جنگ کرده و از او خواسته تا خود را تسیلم کند، در غیر این صورت دست به افشاگری خواهد زد. البته پادشاه در بیانیه ای بانو آمبریج را به تمسخر گرفت اما با این حال بعید نیست این افشاگری های ناقص و عجیب تا حدی توسط او یا هوادارانش سازماندهی شده باشند.

باید منتظر ماند و دید تا چه اسناد دیگری در این رابطه منتشر خواهند شد و آیا چنین افشاگری هایی می تواند تاثیرات مهم سیاسی و اجتماعی در جامعه جادوگران بگذارد یا نه. تا آن زمان، مشخص است که اگر چنین شایعاتی حقیقت داشته باشند، باید فاتحه آموزش عالی مملکت جادوگری را خواند و در مدرسه هاگوارتز را بوق گرفت. در روایات و احادیث آمده مادر نزاییده جادوگر به جادوگر کلک بزنه! در روز قیامت مرلین شخصا روی صورت این چنین جادوگران هفت خطی تف خواهد انداخت. مگر چوبدستی تان غنی نبود؟ قناعت کنید و از پشت به برادر جادوگر و خواهر ساحره تان خنجر نزنید.


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۳ ۷:۳۰:۰۶
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۶/۹/۳ ۹:۳۹:۴۵

No Country for Old Men




پاسخ به: باجه تلفن وزارتخانه (ارتباط با مسئولان)
پیام زده شده در: ۶:۰۱ چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۶
#4
اعلام جنگ


انفجار ما، انقلاب نور بود!

هر از گاهی هم بد نیست اعلی‌ حضرت همایونی به خودشون تکونی بدن از تخت بیان پایین که زخم بستر نگیرند مرلینی نکرده و یه دوری هم در مملکت جادوگری بزنند.

ولی دیگه دیره. از خوابگاه زوپس نشینان که می آمدم بیرون، هسته ی زوپس سلام رسوند گفت: زین همرهان سست اراده دلم گرفت! شوالیه شاه آرتور و دن کیشوت هم آرزوست ! در این سال سی !!! خلاصه اینکه شاه اگر شاه باشه با گیره مو و گل سر و ژل هم میتونه ملت رو عاشق خودش کنه. تاج و ماسک و کروات و پاپیون و این ادا اصولا بهانه ست.

آن قدر زنگ میزنـــــم تا در به رویم... تا گوشی را برداری!

ای شاه خائن (که آوره خواهی گشت) به شما توصیه میکنم ظرف 24 ساعت آینده خود و دار و دسته فکل کراواتی ت را با زبان خوش تسلیم کرده و به پای خویش به آزکابان بروید.

به ازای هر ساعت تاخیر، یکی از پرسنل دستگاه حکومتی شما را به قید قرعه به صلابه خواهم کشید و اسنادی مخوف از دسیسه ها و جنایات گریفیندور را افشاء خواهم کرد.


یک شهروند


No Country for Old Men




پاسخ به: ماجراهای کاشت مو
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶
#5
ملت: «»
بلا: «»
ملت: «»
بلا: «»
لرد: «»

مرگخواران سکوت موقر ارباب شان را به فال نیک گرفتند و در کمتر از چند ثانیه از هر طرف میز به سمت بلاتریکس هجوم آوردند. قبل از اینکه بلا بتواند کلمه ای به زبان بیاورد یا اعتراضی کند، یکی با ژیلت، یکی با قیچی، یکی با قمه، دیگری با اره برقی، یکی هم با ماشین چمن زنی و یه بنده خدای خود فروخته و اصیلی هم با چوبدستی!!! افتادند به جان سر بانو لسترنج.

«یوایش لعنتی ها! ولم کن. من...هووی. رودولف اون ژیلت خودته؟! شوووت! »

با اصوات عجیب و غریبی مرکب از فحش و انفجار جمعیت مرگخواران رو پراکنده کرد و هر کسی به گوشه ای پرتاب شد. اما دیر بود. gone baby gone !

لرد سیاه بدون توجه به کلنجار رفتن ملت مرگخوار با بلا، روی تختی که از ناکجا ظاهر کرده بود لم داد و در حالیکه با ستون فقرات نجینی تسبیح میزد منتظر عمل به شدت خطرناک پیوند مو شد. چند مرگخوار که هر کدام چند خوشه ای از موهای به سان سیم ظرفشویی بلاتریکس را بدست گرفته بودند بدون معطلی خود را به بالین ارباب شان رساندند.

«ارباب! بذارین در لندن انجام بدیم. بریم در کلینیک. خطرناکه این عمل! عاقوی من پارسال انجام داد پشم ببعی در آورد تبعیدش کردن به مزرعه.»
«اگه دور از جون یه وقت پا نشدین بعد عمل چی عرباب! عرباب ما چه کنیم بی شما! »
«میــــــرن آدمـــــا »
«ارباب جانشین تعیین نمی کنید؟»
«ارباب اصلا نگران نباشید. خودم دلفی رو بزرگ می کنم.»

با اشاره دست لرد ولدمورت، مرگخواران ساکت شدند. لینی بال بال زنان آمد و سرورش را نیشی زد و جریان سرم زهر مار راهش را به رگ لرد باز کرد. در راستای عرج نهاندن به ایفای جادویی و احترام به آرمان های رولینگ، یه مرگخوار x ای هم یکی دو تا ورد بیهوشی سمت پیکر لرد فرستاد که پس فرستاده شد به خودش و مثل پن کیک چسبید به سقف.

بلاتریکس که همچنان در جستجوی یک تار مو بر فرق سر تماما کچلش بود با وحشت به منظره جراحی پیوند مو زل زد که در گوشه ای از خانه ریدل شروع شده بود. غافل از آنکه کسی بداند بلاتریکس سرطان مو داشت!!! سرطانی که طی آن بیمار اینقدر مو در خواهد آورد که در موی خودش خفه می شود و می میرد!


آن طرف - خانه گریمولد، سر میز شام

«عجب! یعنی این تام یه مدل اپیلاسیون شده برای خودش؟ باریکلا. نمیدونستیم. حتی یه تار مو ؟ »
«باو پروفسور من اونجا بودم خودم دیگه. بی ناموسی بود صحنه میدونم اما همینجور بعد تولد از توی پاتیل پرید بیرون و بعد شنل اومد دورشو گرفت. دریغ از یک دونه مو! »

به دنبال سخنرانی های هری در مورد خاطره تولد دوباره لرد سیاه در قبرستان، دامبلدور با کنجکاوی دو چندان به فکر فرو رفت اما رشته افکارش با ویبره های رز زلزله جر واجر شد...

«اوره کا اوره کا! موی دماغ ! »
«دماغش کجا بود آخه. »
«زیر بغل؟ »
«اوووغ! »
«اصن بذال من برم چتاب علومم لو بیالم ببینم نواحی حاشل خیز مو دیگه کجاهاست. »
«ئه. عمم. جینی عزیزم جلوی بچه رو بگیر الان این سکانس رو به بوق میکشه داریم غذا میخوریم. »

جینی فرزندش رو پیچید لای چادرش و محفلی ها دوباره به فکر فرو رفتند که چطور از لرد مو بگیرند برای ساخت معجون مرکب پیچیده اش تا بفهمن چی در گرینگوتز قایم کرده!


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۳۰ ۲۳:۳۲:۲۱

No Country for Old Men




پاسخ به: آموزشگاه مرگخواری
پیام زده شده در: ۸:۳۷ سه شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۶
#6
نجینی چشم رودولف رو میذاره لای نون باگت با خیارشور و سایر آتاشغالیجات در یک حرکت می بلعه! چشم به شکل قلمبه میره که از گلوی مار بره پایین اما میانه راه نفرین چشم چرونی صاحب عضو عمل میکنه و عضو پیوندی!!! پس زده میشه اما به جای خروج کتبی یا حداقل شفاهی، راه باز میکنه به سر خزنده و جای یکی از چشماش میشینه!

نیم ساعت بعد، گشت عمنیط اخلاغی لیتل هنگلتون میاد نجینی رو توی باغچه خونه ریدل به جرم چشم چرونی و مزاحمت برای کرم های خاکی و نوامیس اونها از دو سمت دم و سر دو تا گره کور میزنه و یه دستبند هم دور گردنش و پرتش میکنه توی ون که ببرن باهاش اژدرها و شاپورها رو شلاق بزنن!

لرد سیاه، از همه جا بی خبر چهارزانو نشسته کف اتاقش و با دقت داره سعی میکنه از پیکر آش و لاش و نیمه جان رودولف یه هورکراکس بسازه اما تلاشش ثمره چندانی نداره...

- لعنت خودمون به تو! اینقدر ناخالصیت بالاست که در حد یه نفس هم نمیتونی جون برای ما ذخیره کنی! بلا! بیا ببر این ex بی خاصیتت رو. یه چشمشو دادیم نجینی گل کوچیک بزنه باهاش!

بلاتریکس در حالیکه با یک دست مشغول عوض کردن دلفی بود و با دست دیگر تیغ موکت بری را روی گلوی طفل گذاشته بود تا مبادا گریه و نغ نغی کند و اعصاب ارباب مکدر شود، با پاهایش بقایای رودولف رو از جلوی لرد جمع کرد و به سمت خود کشید.

زیر زمین

- شما چه جور مرگخواران پس فطرت و سیاهی هستین آخه؟ شما از دامبلدور هم لطیف ترین که! ئه!

پادشاه سینوس در عین خشم نگاهی پر از حسرت به کوه گواهی های سیاهی امضا نشده روی میز انداخت. از دست مرگخواران به شدت سالم و مثبت در حال کندن ماسک از صورت بود اما عوامل فنی رول مدام بهش سیگنال میدادن که ماسک مورد نظر مادرزادی هست و در نتیجه منصرف میشد و به کوبیدن کله اش به در و دیوار زیر زمین نیمه تاریک قناعت می کرد.

مرگخواران با چهره هایی مضطرب همچنان در تلاش بودند به صورت گروهی فعالیت های مثلا سیاه از خودشون به معرض نمایش قرار بدن تا شاه تحت تاثیر قرار بگیره. یکی بوی کود گاوی میداد، دیگری حشره کش میزد، اون یکی نیش یکی دیگه شورشو در میاورد می مالید سر و صورت ملت، یکی صورتشو غیب و ظاهر میکرد و خلاصه هر کدام مشغول هنرنمایی سیاه بودند به خیال خودشون تا گواهی سیاهی بگیرن.

- اینطوری نمیشه. جمع بشین همه اینجا! میریم جبهه! توی خط مقدم قطعا اون روی سیاهتونو به منصه ظهور خواهید گذاشت!

پیش از آنکه لرد سیاه سوت زنان و زهرمارگلاسه بدست از پله ها پایین بیاید و به زیرزمین سری بزند، آرسینوس گواهی های امضا نشده رو بغل گرفت و به کسری از ثانیه به همراه بقیه مرگخواران به مقصد جبهه جنگ نامعلومی آپارات کرد...


ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۳۰ ۸:۵۵:۲۰
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۶/۸/۳۰ ۹:۲۴:۲۸

No Country for Old Men




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "آرسینوس جیگر"
پیام زده شده در: ۱۴:۳۵ سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴
#7
سلام جیگر ! تصویر کوچک شده


در ابتدا باید بگم که طی جلسات پی در پی و مشکوک، زوپس نشینان تصمیم بر این گرفتند من رو از شورای عالی ویزنگاموت اخراج کنند، در نتیجه سوزی موند و حوضش. هر کی زورش میرسه بره کلید وزارتخونه رو از سوزی بگیره.

جیگر جان. به من گزارش های مشکوکی از بد اخلاقی های انتخاباتی شما دادن. آیا صحت داره؟ به عنوان مثال من شنیدم شما در محفلی خصوصی فرمودین که توجه خیلی خیلی ویژه به جوانان خواهید داشت و در این راستا هر ماه یک بار به قید قرعه به یکی از کاربران توجه ویژه خواهد شد. از منبع موثق دیگه به گوش من رسیده که شما قصد دارید برای بی ناموسی نویسی، این سبک نورانی رفراندوم برگزار کنید. من این حرکت را حرام اعلام میکنم و هر کسی رای مثبت بدهد تف است! و گراپ را با خودش محشور ساخته است!

شکی نیست که در لیتل هنگلتون خاطرات گمشده داریم ما. اما هر چی به جای خود. من شنیدم که شما در حل بحران های ناگهانی با غلظت شدید ضعف دارید خیلی. اگرچه من باور نکردم ها ! اومدم یه مشکل حل کنید برای نمونه ببینیم صلاحیت شما چطوریاست یک روز مونده به رای گیری !

من 12 سال پیش با یه پسری ازدواج کردم ! بعد دو ماه وقتی فهمیدم سرطان داره طلاق گرفتم ازش ... دقیق یادم نیست دو روز بود ؟ یا سه روز ! که چشمم به پسر همسایمون افتاد و گرفتمش ... بعد دو سال با هم زندگی مشترک داشتیم تا این که فهمیدم اختلاف سنیمون خیلی هست ... یعنی من 18 سالم بود ... پسره 3 ماهش که با هم ازدواج کردیم ... بعد پسره طلاقم داد رفت تو هند شوهر یه ساحره فالگیر شد ! ... الان من افسردگی شدید گرفتم و با حیوون خونگیم (شازده پیشی) زندگی می کنم ... شما تو برنامه هایی که می خواهید به اجرا دربیاوردید آیا طرحی هست که از این مشکلا برا جوونا پیش نیاد ؟

واضح تر برات بگم.، حسی فراگیر از یکنواختی جوانان ما را فرا گرفته و صرف نظر از مرگخواران و محفل کفتر(داریم مگه؟) دیگه جذابیتی رویت نمیکنن در در و دیفال اینجا ! برنامه ای ندارید که خود به خود اکثریت جوانان رو به مشارکت در مجموعه وزارتخانه ترغیب کنه؟ خاله بازی و ازدواج دیگه نداریم؟ نیست آخه ماگل ها این روزا تشویق میکنن، خواهر زاده ام کلاس اوله دیروز گشت آسلامی گرفتش تا به سوی نور ارشادش کنه. اولین بار وقتی شش ماهش بود با یه دختری چت کرد و قرار گذاش این طفل معصوم ... خلاصه چند ماهی با هم دوست بودن که فهمید دختره شوهر داره خلاصه ترکش کرد و یه روز که داشت تو روم ها ول میگشت ( اون موقع تازه رفته بود تو چهار سال ) که با یه دختری آشنا شد ... البته که دختر که نه .. ولی حالا باهاش کلی دوس بود و تا این که بالاخره راضی اش کرد که قرار بزارن .. وقتی رفت سر قرار دید دختره دختر نیست .. .یه آقایی یه که راننده کامیون خیابون های قزوینه ! ... خلاصه همین طوری بود و بود و بود به همین روال تا این که یه روز یه سایتی دید به نام جادوگران ... اومد عضو شد و دو سه تا دوست هم پیدا کرد ... خلاصه رفت تا میتینگ ... رفت اونجا فرندشیپ کنه انداختنش بیرون خلاصه...

اینه که کمی برام از برنامه های اجتماعی و فرهنگی بگو در مجموعه وزارت و دولت ایده آل خودت، چون نیو جنریشن یه کمی واقعیه ایفای نقششون !

________

در ادامه، از پشت صحنه به من اشاره میکنن که همقطار ائتلافی شما یعنی رودولف همچنان داره شیرش رو در داخل دهان اعضای شورای عالی ویزن میریزه. آخه تا چه اندازه عطوفت داره این رودی ! این عزیز دل برادر ! من از همین تریبون اعلام میکنم اینقدر شیرفشانی نکن برادر من. به پیر به خشتک مرلین اعضای شورای عالی ویزن سیراب شدن، به لیدی قسم دیگه رشد کردن کامل، رژیم شون باید عوض بشه، گوشت میتونن بخورن الان ! دندون در آوردن.

من میترسم به حرمت این ماه، به حرمت این دهان های خشک، دوستان بد برداشت کنن. برای همین با استفاده از امکانات زوپس همیشه قهرمان، تعداد بیشماری نور ممد و جنیفر و کورممده سادات و غلام رو بسیج کردم تا در حرکتی حماسی-انتحاری در اسرع وقت نسبت به صلیب کشیدن "بانو بی بی پرولاکتین" حضرت رودلف اقدام کنند. همچنین به شکل بالقوه حاضر هستیم محصولات پروبایوتیک بزنیم از تولیدی فاخری که درون حلق شورای عالی ویزن نازل می فرمایید. خیابان های دیاگون رو لوموس پوموس دامبل روشن و سیفید نکرد، چراغ های ادیسون روشن و سیفید نکرد، رودولف کرد ! به راستی که شما نور بودید، باران رحمت بودید. نجینی ارباب بخورتتون ! تصویر کوچک شده



No Country for Old Men




پاسخ به: گفتگو با مدیران ، انتقاد ، پیشنهاد و ...
پیام زده شده در: ۱۶:۲۶ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴
#8
به لن:

هیچ کدوم از این مشکلات (حتی مال خودت) به سایت مربوط نمیشه و مساله از شبکه سرویس دهنده نت شماست. طی 72 ساعت گذشته هیچ گونه لاگین خطرناک و مهاجم ثبت نشده در سایت که به طور خودکار آی پی اون دوستت مسدود بشه.

مشکل تورو من قدیم داشتم و متوجه شدم با نت دیگه ای این مشکل وجود نداره، نوع و سرعت سرویس نت رو تغییر دادم در اشتراک بعدی، مساله حل شد.


به مرلین:

از ورود اتوماتیک استفاده کن. حین استفاده از سایت هم از نرم افزارهای چیز شکن استفاده نکن برای باز کردن سایت های دیگه. اطلاعات دیگه ای ندارم برای حل این مشکل تصادفی.


No Country for Old Men




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "روبیوس هاگرید"
پیام زده شده در: ۲۳:۱۹ یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴
#9
سلام نیمه غول ! تصویر کوچک شده


توجهت رو به بخشی از ضروریات جلب میکنم:

نقل قول:

* تشکل ها و سازمان های غیر رسمی و مخفیانه جامعه جادوگری (همانند مرگخواران - همان هواداران فردی که نباید نامش را برد یا فرضاً گروه های منصوب به آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدور مثل محفل ققنوس) همچنان توسط شورای عالی ویزنگاموت به رسمیت شناخته نمی شوند و به موجب این مصوبه هیچ گونه مسئولیت و اختیاری در رابطه با این تشکل ها متوجه شخص وزیر منتخب نیست.


در نتیجه، شتر دیدی ندیدی. همچنان وجود این تشکل های سری نقض میشه و شما هم به عنوان سیاستمدار بهتره اعلام گرایش نکنی. تصویر کوچک شده


پس فردا همون کورممد و نورممد سنگر محفلیون میشن میثم و کامران امروز و از همه جهات بهت خنجر میزنن. وزیر باید با سیاست باشه شکم جان. الان سوال من اینه که شما به عنوان یکی از دو گزینه احتمالی که قراره پست وزارت رو تصاحب کنه، چند جزء از هری پاتر رو حفظی؟ اهل مقایسه نیستم اما نسل ما در يك سالگي به دنيا آمد، در دوسالگي تونست 6 جزء هري پاتر را حفظ كنه، درسه سالگي علوم ديني معدني اجتماعي سياسي و... را نزد يكي از علماي برتر آن زمان يعني حاجي داركي فرا گرفت، در چهار سالگي بر اثر مخالفت با رژيم وب مستر اون زمان به زندان افتاد و تا 7 سالگي در اونجا کپک زد...

شما که میدونی ویزنگاموتی از الان آماده هستن تا چوب لای قالپاق وزیر آینده بذارن. تصویر کوچک شده
استراتژی شما برای تعامل/مقابله با اونها چیه؟ روی اعصابت دو میدانی کنن چطور؟ تو کلی غلط املایی هم که داری. نمیگی یه وقت همون پس فردا بیای در ویزن، جلوی ساحره ها از واژگان با نوشتار یکسان و مفاهیم متفاوت استفاده کنی، آبروی یک دولت رو ببری؟ به من بگو آیا واجبه قبل از وارد کردن شما در رای گیری ، شرطنمره زبان فارسی بالای 18 و IELTS بالای 7 و TOEFL بالا 95 بذارم برات؟

شما اصلا برو بازی با کلمات پروفسور اسنیپ یه چند تا املا بگن بهتون، بعد بیا سیاستمدار بشو.


No Country for Old Men




پاسخ به: اطلاعیه های وزارت سحر و جادو !
پیام زده شده در: ۲۰:۵۵ دوشنبه ۸ تیر ۱۳۹۴
#10
تصویر کوچک شده


ستاد برگزاری یازدهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو
اطلاعیه شماره 7 : مناظره های انتخابات

سیستم مناظره برای یازدهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو با بهره گیری از سیستم چت باکس خارج از سرور سایت جادوگران هم اکنون قابل استفاده است. شایان ذکر است که تنها اعضای ایفای نقش قادر به مشاهده این چت باکس مناظره بین کاندیداها هستند و دسترسی ارسال پیام فقط برای خود کاندیداها و شخص مجری برنامه تعریف شده است.

* کاندیداها ضمن احترام به یکدیگر و خودداری از توهین و تمسخر جدی رقبای خود، باید در طول مناظره ها به نکاتی که مجری برنامه اشاره می کند توجه کافی داشته باشند.

* مجری مناظره ها ریتا اسکیتر است و با طرح سوال، برنامه های کاندیداها را به چالش خواهد کشید.

* چت باکس مناظره ها همزمان با اتمام فعالیت ستادهای انتخاباتی در 16 تیر، غیر فعال می شود.


...:::ضمیمه:::...

*** برنامه زمان بندی یازدهمین دوره انتخابات وزارت سحر و جادو ***

28 خرداد تا 4 تیر: ثبت نام از کاندیداهای وزارت سحر و جادو
6 تیر: اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده
7 تیر تا 16 تیر: فعالیت ستادهای انتخاباتی و تبلیغاتی
17 و 18 تیر: رای گیری نهایی


No Country for Old Men








هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.