وقتی که میومد اول میرفتم یک ابی به سرو صورتم میزدم تا ببینم خواب نیستم بعدا میرفتم دوباره میخوندمش و بعد صد در صد ثبت نام میکردم.چرا که نه؟تازه اتفاقا منتظر همچین موضوعی هستم.
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
هری پاتر یا هرمیون گرینجر
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
سپر دفاعی.و اکسپلیاموس
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
خب هرکسی که هری پاتر دوست داشته باشه و همه چی از ان رو دنبال کنه صد در صد خواب میبینه.
بله منم دیدم.خواب دیده بودم جای هری پاتر هستم و دارم با دشمنم که اسمش معلومه جنگ و دوئل میکردم.بسیار حال کردم.خیلی باحال بود.
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
نام شخصیت:ویلیامسن
مقام:یکی از کارکنان وزارت سحر و جادو که از نظر مقام با وزیر سحر و جادو رابطه نزدیکی دارد
گروه:دوست دارم گریفیندور باشم.از طرفداران هری پاتر در وزارت خانه
چوب دستی:ليموس 1122 که در ان از درخت نارووس و موی اژدهای مجار استفاده شده
چوب جارو:نیمبوس2000
(اطلاعات چندانی ندارم از این شخصیت.اگر کسی میدونه کمکم کنه)منتظر کمکتون هستم
علاقه مند به:کوییدیچ و مجازات و دستگیری متخلفان و مخصوصا ولدومورت
ــــــــــــ
به ایفای نقش خوش آمدید.
تایید شد !
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۲۳ ۱۴:۴۲:۲۶
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
در فروشگاه حیوانات جادویی
وقتی که هرمیون و هری و رون وارد فروشگاه میشوند:رون و هرمیون در یک لحظه شروع به صحبت میکنند
رون:این موو..ش من ... مریضه
هرمیون:من..یک جغد
که در این هنگام هری از حوصله خارج میشود میگه:ایییییییییییی بااااااابااااااااااااا.خواهشا دونه دونه.سرم درد گرفت.
که وقتی هری این حرف رو زد هرمیون و رون متعجب به او نگاه میکردند.که بعد یکدفعه ای زدند زیر خنده.
هری:خب رون اول تو بگو کارتو
رون.ممنون.خب این موش من مریضه و چند روزه حال نداره میشه ببینین چش شده؟
فروشنده:البته.بدش به من
وقتی که فروشنده درحال معالجه موش رون بود هرمیون با هری در حال مشورت بود و رون هم در حال نگاه کردن به موش که یک دفعه ای گربه ای نارنجی رنگ از کنار مغازه میاد و میپره روی سر رون.
رون:واااااااااااااااااااااااااااای.این چیه.برو کنار.وااا.....ییی
هری:یک لحظه اروم باش و تکون نخور.
هرمیون:اخییییی.چه گربه قشنگیه.بزار برش دارم.
رون:خدا رو شکر.این دیگه چه وحشیه
هرمیون:رون؟!!!!!!!!! گربه به این قشنگی.وحشی نیست.......خانم میشه من اینو به جای جغد بردارم؟
هری:مگه ازش خوشت اومده؟
هرمیون:اره خیلی قشنگه.
رون:خدا به داد اسکابرز و من برسه با این گربهه.
هرمیون:نگران نباش.حواسم بهش هست.
فروشنده هم با تکان دادن سرش رضایتش رو اعلام کرد.
امیدوارم خوشتون اومده باشه.منتظر جوابتون هستم.ممنون
ـــــــــــــ
چیز چندان جدید و خاصی نداشت. خلاقیت زیادی به خرج ندادید. از نظر فنی و نگارش مشکل خاصی نبود. حداقل ها رو میشه گفت داشتید برای تایید شدن.
تایید شد !
ویرایش شده توسط دلوروس آمبریج در تاریخ ۱۳۹۲/۱/۲۲ ۲۰:۰۴:۱۰
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)
سلام به همه
اسم:امیرحسین
جنسیت:پسر
سن:16
شهرمحل تولد:تهران
شغل:محصل
تحصیلات:دوم دبیرستان رشته ریاضی فیزیک
فعالیت های جانبی:شنا.کیک بوکس.والیبال.بدمینتون.پینگ پونگ
میزان علاقه به هری پاتر:بسیار زیاد.باهاش زندگی میکنم.خاطره ها دارم.
علاقه های شخصی:زبان انگلیسی.و تمام مطالب فعالیت های جانبی
کتاب هایی که خوندم:پرسی جکسون.هری پاتر.در جست و جوی گنج.در جستوجوی دلتورا.و....
اگر سوال دیگه ای دارید پیغام بدید تا بهتون بگم.
یک دروغ ممکن است دنیا را دور بزند و به جای اولش برگردد
اما در همین مدت، یک حقیقت هنوز دارد بند
کفش های خود را می بندد تا حرکت کند.
(مارک تواین)