مرگخواران با شنیدن جمله ی آخر مورفین، پاقی زدند زیر خنده و در حالیکه جمله ی مورفین رو تکرار میکردند، لبخند های معنا داری به محفلی ها تحویل میدادند.
- خیلی خب، شبر کنین ببینم، این چیز رو کژا گذاشته بودم؟ اه...
یاکسلی که آشکارا معلوم بود از معطل کردن مورفین به ستوه آمده است، نگاهی به بقیه ی مرگخواران کرد و بعد از اینکه مطمئن شد هیچکدام قصد دخالت در این جریان را ندارند، به سوی مورفین چرخید و گفت:
- جناب وزیر مورفین گانت، برگه ی نتایج دستتونه، اگه لطف کنید و اعلام کنید ممنون میشیم همگی!
مورفین نگاهی حاکی از تعجب به یاکسلی انداخت و در حالی که با پالتوی خودش ور میرفت، اشاره ای به بیل کرد و گفت:
- ببین شی میگن، هی وژیر وژیر میکنن، لابد با تو کار دارن؛ چرا جوابشونو نمیدی؟ مگه نمی بینی من دنبال چیژ هام میگردم؟ :vay:
تمام افراد حاضر در صحنه از معطلی های وزیر آه کشیدند و به نشانه ی نا امیدی سری تکان دادند!
الستور اشاره ای به بیل و اشاره ای به کاغذ نتایج نهایی کرد که از جیب مورفین بیرون زده بود و گفت:
- برش دار و بخون بیل، وگرنه تا فردا همینجا معطل هستیم!
بیل سرشو تکون میده و و دستشو داخل جیب وزیر میکنه که توی جورابش دنبال اندوخته ی روز مبادایش میگشت و بعد از درآوردنش، گلوشو صاف میکنه و شروع به خوندن میکنه:
- به نام شالاژار کبیر، اینجانب مورفین گانت، وژیر شحر و جادو...
مینروا حرف بیل رو قطع میکنه و میگه:
- وزیر موتاده و اینطوری حرف میزنه، تو هم باید اونطوری بخونی؟
- به جان خودم تقصیر من نیست، عمل وزیر بالاست، متن نامه رو هم اینطوری نوشته!
ولی باشه، سعی میکنم درست بخونم. :pretty:
- وزیر سحر و جادو، بنا بر نتایج انتخاباتی که برای تصدی مقام ریاست اداره ی کارآگاهان وزارت سحر و جادو به عمل آمد، اعلام میدارم که جناب آنجلـ...
صورت بیل حالت رویاگونه ای به خود میگیره و آه کوتاهی میگه و ادامه میده:
- اوهوم! ببخشید، صدام گرفت یه لحظه، اعلام میدارم که جناب فلور دلاکور به ریاست این اداره منصوب میشود.
بیل بعد از خواندن کاغذ نامه، لبخندی به اعضای حاضر در سالن میزنه و با کمال آرامش کاغذ نتایج رو میخوره!
فلور و بقیه ی مرگخوارانی که در پشت بیل ایستاده بودند، نگاهی به محفلی ها انداختند و لبخندی شیطانی به آنها تحویل دادند!
- نـــــــــــــــــــــــــــــــــــه! این امکان نداره، نذارین کاغذ رو بخوره، بگیرینش بچه ها!