هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۴۳ شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲
#1
نام:سلسیتنا واربک
گروه:اسلایترین
نژاد:اصیل زاده
سن:جوان
سپرمدافع:گوزن سفید
مهارت:معجون سازی،جادوی سیاه وآواز خواندن
چوبدستی:ازچوب درخت بلوط و موی تک شاخ 32 سانتی متر بسیار قوی وانعطاف پذیر
جارو:نیمبوس 3000
وضعیت ظاهری واخلاقی:دختری با موهای بلند و زیبای قهوه ای و چشم هایی به همین رنگ پوستی تغریبا سفید قد بلند اصلا در زیبایی همتایی ندارد از نظر اخلاقی در یک کلمه غیرقابل پیش بینی و بیشتر مواقع درحال آوازخواندن است اما وقتی که عصبانی شود هیچ کس جلودارش نیست.

توضیحات اضافی:
سلسیتنا دارای صدا زیبایی هست که موقع آواز خواندن شنونده را به درون رویاهایش میبرد عاشق خواندن کتاب و بسیار درس است در خانواده ای اصیل به دنیا آمده و الانم در حال گذراندن آخرین سال تحصیلش در هاگوارتزه.


اینم لینک شناسه قبلیم مینروا مک گونگال


باید با شناسه جدید خودت رو معرفی کنی.


ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۷ ۱۴:۳۹:۳۰
ویرایش شده توسط پروفسور کويیرل در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۷ ۱۴:۵۶:۵۵

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: خـــــانــــه ریـــــــدل !!
پیام زده شده در: ۱۷:۵۰ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
#2
بعد از یک ساعت همه کار هاتغریبا تمام شده بود خانه ریدل از تمیزی که تابحال به خود ندیده بود داشت می درخشید دیوار ها که به خاطر دود سیاه شده بودند تمیز شدند پروانه ها خانه ریدل را در بر گرفته بودند.
بوی گل ها را میشد همه جا حس کرد همین طور بوی غذا هایی که مالی برای تولد آیلین درست کرده بود در سالن پذیرایی روی میز کیکی پنج طبقه خودنمایی میکرد.

پادما کار شعر را تمام کرد و سراغ چیدن بشقاب و قاشق ها رفت مینروا و الا کار کادو هارا تمام کردن.
مالی در حال فکر کردن بود ناگهان گفت:اینجا یک چیزی کم هست؟آهان فهمیدم نور.مالی سراغ پرده ها رفت و آنها را کنار کشید نور وگرمای خورشید خانه را در بر گرفت!
ساحره های مرگخوار:

مینروا پرسید چی شده مگه تا حالا نور خورشید ندیده اید؟
دافنه گفت :نخیرم دیدیم ولی ارباب اگر میدید هممون را آوادا جادویی مهمان میکرد از زمانی که این خانه جادویی ساخته شده تا حالا این پردها کنار نرفته! :worry:
ساحره های محفلی:
آماندا گفت: حالا که ارباب نیست فکر نمیکنم این یکبار مشکلی داشته باشه تازه اینطوری خانه زیبا تر به نظر میاد حالا بجای دعوا کردن به فکر این باشید که چه جوری آیلین را برگردونیم؟ :vay:
جماعت ساحره:

درون انباری ایوان گفت:من دیگه تحمل ندارم و از عصبانیت استخوان هایش به صد تیکه تقسیم و پخش زمین شد.
یکی از مرگخواراگفت:باید دنبال یک راهی برای بیرون رفتن و یک چسب برای چسبوندن این استخوان ها باشیم!


ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۲۸ ۱۸:۴۰:۲۰
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۲۸ ۱۸:۵۰:۳۴

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: سالن امتحانات
پیام زده شده در: ۱۷:۴۳ پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲
#3
کلاس پرواز و کوییدیچ:
1. معلم کلاس پرواز و کوییدیچ در سال قبل کی بود و کلاس های کوییدیچ در این ترم به ترتیب در کدام مکان ها برگزار شدند؟1نمره

در زمان تدریس پرفسور استرجس پادمور:
جلسه اول:حیاط شمار3 جلسه دوم:زمین کوییدچ هاگوارتز
جلسه سوم:اتاق کلاس پرواز و کوییدچ جلسه چهارم:اتاق کلاس پرواز و کوییدچ

در زمان تدریس پرفسور گودریک گریفندور:
جلسه اول:زمین کوییدچ هاگوارتز جلسه دوم:درجلوی دروازه اصلی در هاگوارتز
جلسه سوم:زمین کوییدچ هاگواتز جلسه چهارم:زمین کوییدچ هاگواتز میدان کوییدچ

2. چرا به نظر معلم کوییدیچ ، در هاگوارتز باید تکلیف های عملی داده شود؟ (نخصوصا در کوییدیچ)(منظور از عملی ، تکالیف رولی می باشد)1نمره

چون در واقع پرواز و کوییدچ یک مهارت است و با خواندن کتاب نمی شود آن را انجام داد بلکه باید بیشتر کار های عملی برای پیشرفت در آن انجام داد برای پیدا کردن علم فقط خواندن کتاب کافی نیست تجربه نیز لازم است! ودر این خصوص پرفسور گریفندور در کلاس گفت:
نقل قول:
متاسفانه به لطف قوانین جدید شما در این هیچی یاد نگرفتین بلکه اسم چند تا تیم رو از بر شدید. حالا کسی هست که بگه دونستن این چرت و پرت ها چه ارزشی داره؟


تاریخ جادوگری :

3. اسم لاتین گرگ نما ها از کجا آمده است؟1نمره

نقل قول:
افسانه ی گرگینه ها خاستگاه های گوناگونی دارد، از جمله در داستان های جادوگران کشور یونان، افسانه ای مبنی بر اولین انسانی که به یک گرگ تغییر شکل داده شد، وجود دارد که پادشاهی مشنگ های آنجا، لیکائون، به دست جادوگر بزرگ یونان باستان، زئوس، به گرگ تبدیل شد و اسم لاتین گرگ نمایی (Lycanthrope ) نیز از اسم این پادشاه می آید!


4. سالازار کبیر چرا در امر اداره ی هاگوارتز موفق نبود؟2نمره

نقل قول:
پس خواست ارزش خود را نشان دهند، قدرت وحودش را! ثابت کند وجودش لازم است! اما هنوز نتوانسته بود خود پسندی خودش را فراموش کند، برای همین هاگوارتز رو به افول گذاشت! با تمام قدرت و ابهتی که سالازار اسلیترین داشت، کینه های قدیمی و خصومت های شخصی اش را دخالت داد! اشتباهی که مدت ها پیش هم انجام داده بود.


تغییرشکل :


5.به علت مشکلات برنامه پینت ام نمیتونم به این سوال جواب بدم!

6. آقای بلوپ که بود و چه کرد؟2نمره

آقای بلوپ نهنگ دست آموز جیمز سیریوس پاتر بود که جلسه اول حضور او همه دانش آموزان فکر کردن که او جیمز است و ساکت نشستند جیمز نیز ازهمه آن ها 60 امتیاز کم کرد!

طلسمات و ورد های جادویی:
7. سرخوردگی چیست؟ توضیح دهید و دو راه باطل کردن آن را بگویید. 2نمره
سالازار در باره این طلسم گفت:
نقل قول:
موقع اجرای طلسم، کسی که طلسم روش اجرا میشه حس می کنه که مایع سردی داره روی بدنش می ریزه. طلسم سرخوردگی به دو شکل باطل میشه _ بیشتر هم هست ولی همین دوتا براتون کافیه_ یکی توسط ضد طلسمش که کاملا وارون خود طلسمه و یکی دیگه هم "باران دزدگیره" که دومی توی گرینگوتز استفاده میشه.روش اجراشم میشه:سالازار چوبش رو بالا اورد و چندین بار متوالی به سر یاکسلی کوبید و وی همونطور به تدریج ناپدید شد.با ورد"اینویزبلیوس".


8. وردهای کاربردی چیست؟ و یکی از وردهایی را که پرفسور اسلایترین به آن در درسش اشاره کرده بود نام ببرید. 1نمره

نقل قول:
به شوخی گاهی از اصطلاح "چشم بندی" براشون استفاده میکنند. این دسته از وردها که طیف خیلی گسترده ای رو شامل میشوند در واقع باعث ظاهر شدن ناگهانی چیزی میشن که جادوگر در اون لحظه بهش نیاز دارد. مثلا" ورد "آگوآمنتی" که باعث خروج آب میشود یا "اینکارسروس" که دسته ای طناب از انتهای چوبدستی خارج میکنه و در نبردهای تن به تن معمولا" خیلی به درد میخورد. استفاده از این وردها هم خیلی ساده است، کافیه چیزی که لازم دارین رو توی ذهنتون مجسم کنید، با چوبدستی به نقطه ای که میخواین اون ظاهر بشه اشاره کنید و بعد ورد مناسب رو بگید.- باید بدونین هر جادویی محدودیت های خاص خودش رو داره! شما نمی تونید هیچ موجودی رو خلق کنید. طبق قانون شما مجاز به ایجاد پنج دسته از اجسام نیستید که یکیش مواد خوراکیه. ضمنا توجه کنید که اثر این وردها محدود است و حداکثر تا یکی دو ساعت دوام دارند پس همیشگی نیستند .


معجون سازی:

9. پرفسور پرنس چه معجونی را به پسرش اسنیپ جایزه داد و مورفین گانت آن معجون را چگونه توجیح کرد؟2نمره

نقل قول:
معجون سرخوشي. و مورفين گانت آن را اينگونه توجيح كرد: معژونيه كه كمك ميكنه بريم فژا!


10. نظریه ی پرفسور پرنس من باب معجون ها را بنویسید. (ر.ک: تدریس جلسه ی اول)1نمره
نقل قول:
شما اینجا اومدین تا علم معجون سازی رو بیاموزید. معجون سازی یک هنره و من توقعی ندارم که هرکسی از این هنر ناب و علم ظریف سردربیاره. کما اینکه خیلی ها همیشه ثابت کردن به طرز تاسف انگیزی تو این زمینه بی استعدادن.



ماگل شناسی :
11. پرفسور دالاهوف چه استنتاجی از ازدواج مروپ گانت (مادر لرد ولدمورت)با تام ریدل (یک مشنگ) کرد؟1نمره
نقل قول:
اوووم ببينيد بچه ها.. تجربه ازدواج خواهر مورفين يا مادر لرد ولدمورت با يك ماگل تجربه ناخوشايندي بوده ولي ما نبايد اين را به همه ماگل ها و جادوگر ها نسبت بدهيم و يك نظريه جهان شمول صادر كنيم كه پس مشنگ ها و جادوگرها اصلا نميتوانند با هم ازدواج كنند و همه ماگل ها موجودات بدي هستند. .. نه اينطور نيست. همه شان سو استفاده گر نيستند. مادر و پدر هرميون گرنجر خون ... اممم ... بله مادر و پدر او را ببينيد كه با اينكه مشنگ بودند چقدر خوب دركش كردند و با جادوگري كنار آمدند. بين مشنگ ها هم انسان هاي خوب پيدا مي شود و برفرض كه نود و نه درصد آن ها هم بد باشند. هميشه در طبيعت استثنا هم وجود دارد! پس ذهنيت منفي نسبت به اين قضيه نداشته باشيد.


12. پرفسور دالاهوف بر روی چه چیزی مطالعه های گسترده ای انجام داد و چگونه آنها را تشریح کرد؟ (ر.ک: به جلسه ی اول)2نمره

نقل قول:
همونطور که گفتم مطالعات اخیر من روی مشنگ ها به یکی از اختراعات آن ها به نام بازی های کامپیوتری معطوف شده. این بحث خیلی فراگیره همینجوری مسخره بازی نگیریدش. این بازی ها میتونن جنبه آموزشی داشته باشند میتونن سرعت عمل شما رو بالا ببرن حتی میتونن جای تفریحات دیگه شما رو بگیرن و باعث بشن سمت مورفین و مواد و این چیزا نرید... و البته هر چیزی معقولش خوبه. کتمان نمیکنم که بنده خودم در ابتدای آشنایی با این اختراع مشنگ ها صبح و شب ها بود که نمیتوانستم از آن دل بکنم ولی به مرور معقول تر شدم و الان در حد کمی در هر روز بازی کامپیوتری انجام میدهم و اون هم بازی هایی که ارزش داشته باشه. مثل مورتال کامبت یا تامب رایدر یا.. و البته سلیقه ایه این بازی ها... پس تا اینجا به این نکته پی بردیم که بر خلاف باور عموم این بازی های مشنگی فقط جنبه سرگرمی و وقت تلف کنی ندارند اگه بخواهیم جنبه های گسترده تر و عمیق ترش رو بررسی کنیم براتون از همزاد مشنگ خودم مثال میزنم که اصلا علاقه ش به وسیله مشنگی کامپیوتر و خوندن این رشته و درگیر شدن در این صنعت بواسطه همین بازی های کامپیوتری بود یعنی این بازی ها میتوانند حتی آینده کاری و شغلی و حتی شخصی مشنگ ها را تحت تاثیر قرار دهد.


دفاع در برابر جادوی سیاه :
13. پرفسور بلک چه توضیحاتی درباره ی هورکراکس دادند؟2نمره
نقل قول:
هورکراکس یک شی است که یک جادوگر/ساحره با یک جادوی سیاه میتونه قسمتی از روحش رو در اون مخفی و حفظ کنه... حیات اون روح به سالم بودن اون شی هست. تا وقتی هورکراکس سالم باشه، اون جادوگر نمیمیره!


14. نفس بی شعور و نفس دهن آسفالت کن را توضیح دهید.3نمره
نقل قول:
1. نفس بی شعور: این نفس شما را به انجام امورات پست دنیوی مانند آشامیدن، خوردن، خوابیدن و انواع لذت ها دیگر تشویق می نماید. این نفس توسط کارشناسان وزارت سحر و جادو اخیراً به عنوان یکی از خطرناک ترین جادوی سیاه شناخته شده است و از 5 ستاره خطر، 4 و نیم ستاره به آن تعلق گرفته است. هیچ گونه ضد طلسمی برای آن ابداع یا کشف نشده و فقط و فقط با اعتقادی راسخ و ایمانی استوار می توان بر آن چیره شد. در روایات تفسیر شده از جانب کارشناسان و محققان به نام آمده است که در صورت پیروی از این جادوی سیاه باستانی، علاوه بر احتمال نیست و نابود شدن شما در این دنیا، در دنیای دیگر هم حضرت مرلین کبیر شخصاً دهان شما را مورد عنایت قرار خواهند داد.

نقل قول:
2. نفس دهن آسفالت کن: این نفس به نیکی از آن یاد می شود. گفته می شود وقتی شما غلطی که نبابد میکردید را با دستور "نفس بی شعور" انجام داده اید، این نفس در چهره ای خوب بر شما نازل می شود و دهن تان را از شدت سرزنش پر از قیر کرده و در نهایت آسفالت می کند. در نهایت اگر ذاتاً جادوگری شریف باشید این نفس باعث می شود در جنایت ها بعدی تان به شما یادآوری شود و از انجام جنایت خودداری کنید. کارشناسان وزارت سحر و جادو این جادو را مثبت ارزیابی کردند. متاسفانه شکل اجرایی افسون و ورد هنوز برای این نفس مثبت ابداع یا کشف نشده ولی به تازگی محققان جامعه جادوگری موفق به کشف واکسن آن شده اند که باید 12 نوبت در سال به همه جادوگران در دولت جدید تزریق گردد.


گیاه شناسی:
15. گیاه شفابخش چیست؟1نمره
نقل قول:
همون طور که توی تمام کتاب های مشنگ رولینگ! خوندیم هر سری یکی از شما ها یه بلایی سرش بیاد داخل درمونگاه از گیاه های دارویی که من پرورش میدم استفاده میکنن! مثل گیاه دارویی که در موقع خشک شدن بچه ها به عث دوباره نرم شدنشون شد! البته این گیاه ها به دو دسته تقسیم میشن: 1.گیاه هایی که بیماری ها یا یک بیماری خاص رو درمان میکنن 2 گیاه هایی که سم ها یا یک سم خاص رو از بین میبرن پس باید در کار با اون ها بسیار دقت کرد که یک اشتباه جون یک ادم رو به خطر میندازه


16. پرفسور چانگ چه گیاهی رامحل رشدش را درون جنگل ممنوعه قلمداد کرد و خاصیت جادویی این گیاه چیست؟1نمره
اسم این گیاه را درست نمیدونم ولی وقتی بهش دست می زنیم تبدیل به مار میشه و وقتی دوباره گردنش را فشار میدهند تبدیل به چوب میشه!شاید مار چوبه باشه!

مراقبت از موجودات جادویی :
17. درجه بندی جانوران را بنویسید. 2نمره
درجه بندی جانوران به شکل زیر است:

*****:جادوگر کش معروف / اهلی و رام کردن آن ها غیر ممکن است.
****:خطرناک / نیاز به دانش تخصصی دارد.
***:قابل مهار توسط جادوگران کاردان
**:بی خطر / اهلی شده
*:ملال آور

پیشگویی :
نقل قول:
پرفسور رون ویزلی توانست با تغییر شرایط پیشگویی هایش را به ثمر برساند.


نجوم و ستاره شناسی :
19. آرورا چیست و پرفسور دلاکور چه توضیحاتی درباره آن دادند؟ 2نمره
نقل قول:
این نورایی که تو آسمون می بیــنیــن آرورا، شفق قطبی یا نور های قطبی نامیده میشن! همونطور که می بینین زیبایی این نور ها حتی غیر جادویی ها رو هم به حیرت انداخته اینقد که اسم قــهرمان های قصه هاشون آرورا میذارن!


باتشکر
مینروا مک گونگال


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: انتخاب بهترین استاد هاگوارتز
پیام زده شده در: ۱۶:۴۲ جمعه ۲۲ شهریور ۱۳۹۲
#4
من به پرفسور آیلین پرنس معلم معجون سازی رای می دم تدریس ایشون بسیار عالی بود!

باتشکر


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: پشت پرده وزارت
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۲
#5
مینروا به الستور گفت:رون راست میگه این طوری شانسمون برای ریاست بیشتر میشه!
همه محفلی ها سرشان را به نشانه تایید تکان دادند.
الستور هم در کاغذ نوشت ارنی مک میلان!

1دقیقه بعد خانه ریدل ها


دافنه،فلور و یاکسلی نزد لرد آمدند.
دافنه گفت:سرورم قرار شده انتخاباتی جادویی صورت بگیره تا فرمانده جادویی کاراگاهان انتخاب جادویی بشه!
لرد کمی فکر کرد و گفت:خب اگر اینطوری بشه شانس ما کمتر است برای پیروزی چرا شما ها پذیرفتید؟

دافنه،فلور ویاکسلی: :worry:

یاکسلی گفت: سرورم آخه ما چاره ای نداشتیم باید قبول میکردیم.

لرد گفت:دیگه چاره ای نیست فلور اسم کسایی که میخواهند از ما ها فرمانده بشوند را بنویس.

فلورگفت:چشم سرورم فقط اسم ارنی و بیطرف هارا نیز بنویسم؟
لرد گفت:آره میشه با طلسم فرمان کنترلشون کرد بنویس بجز آرتور چون اون یک ویزلی است!

یاکسلی
فلور دلاکور
دافنه گرینگراس
ارنی مک میلان
آنجلینا جانسون

بلاخره همه کاندیدا ها تایید شدن و منتظر روز بعد بودن!

روز بعد سالن انتخابات


همه کاراگاهان رای های خود را در صندوق انداختن ومنتظر اعلام نتایج بودن!

مورفین که تازه از فضا یا همون فژا به زمین آمده بود گفت:خپ نتایش را اعجام میکنم!



ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۲۱ ۱۳:۲۳:۴۰
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۲۱ ۱۳:۳۲:۱۸

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: پادگان ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۳۹ سه شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۲
#6
خلاصه...
پرفسور کوییرل قرار است وزیر سحرو جادو بشود و رهبر محفل یعنی پرسی ویزلی برای اینکه جلوی این اتفاق را بگیرد که مرگخوارا قدرت را بدست نگیرندمیخواهد طرفدار رقیب کویبرل یعنی عمه مارج را شود. محفلی ها برای کمک به ستاد انتخاباتی عمه مارج از خانه خارج شده و هری را در خانه تنها میگذارند مورفین که یک مرگخوار است از فرصت استفاده میکند و هری را گروگان گرفته و به خانه ریدل بر میگردد و به محفلی ها رمز خانه ریدل میدهد واز آنها 5تا از محفلی های با تجربه را میخواهد.


ادامه...

پرسی که دیگه صبرش لب ریز شده بود گفت:اگر یکبار دیگه بگی من قابلمه ندارم خودم از محفل بیرونت میکنم فهمیدی.

آرتور که از رفتار پرسی با همسرش ناراحت بود گفت:پرسی درست حرف بزن یک دفعه دیگه سر مالی داد بکشی خودم از محفل بیرونت میکنم.

پرسی:

مالی:

محفلیا:

بلاخره همه اعضا محفل برای جلسه آماده شدن که ناگهان رون باصدای بلند گفت:پرسی از طرف خانه ریدل پیامی برات آمده. :worry:

خانه ریدل ها همان موقع

هری داد میزد و می گفت:من شوپ پیاز میخوام و به لرد که داشت بهش نگاه میکرد میگفت مامان برام شوپ پیاز درست میچنی برم فژا؟

لرد:

بلا که کنار لرد ایستاده بود از مورفین شکنجه شده پرسید:راستشو بگو به این پسره چی دادی که به این روز افتاده همون مغز نداشتشم از دست داده؟

مورفین گفت:شی شی دادم من شقط یکمی چیز دادم مگه شیه؟

هری به بلا گفت:بابا میشه بهم پول تو شیبی بدی برم شوپ پیاز بچرم می خوام برم فژا!

لرد وبلا نگاهی بهم کردن و بعد لرد گفت: دوباره مورفین را ببرید شکنجه کنید تا شاید آدم بشود! :vay:

بلا گفت:سرورم اون نامه که فرستادید رسید تا چند دقیقه دیگر جوابش می آید.

لرد با خنده ای شیطانی گفت:خوبه!


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: پشت پرده وزارت
پیام زده شده در: ۲۲:۲۹ دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۲
#7
همان لحظه ارنی در حال داد کشیدن سر وزیر و کاراگاهان بود:آخه چرا متوجه نمیشید میگم من این نامه را ننوشتم...

وزیر گفت:بروید آن وشایل پرواژم را بیارید مریخ منتشرمه!

الستور که داشت از صحنه لذت میبرد گفت:خوب حالا فرمانده بعدی کیه اگر خواستید من هستم.

محفلی ها:

مرگخوارا:

ناگهان دافنه از حالت سایلنت خارج شد و گفت:نه خیر چرا همش محفلی ها باید فرمانده جادویی باشن پس شخص شخصی دافنه جادویی اینجا چیکاره است؟خود جادوییم هست کسی اعتراض جادویی داره؟
فلور در گوش دافنه گفت مگه مادر ارباب نباید فرمانده بشه؟
دافنه گفت: آره فعلا میخواهم فرمانده ای جادویی را از دست محفلی های جادویی در بیارم.

محفلی ها و مرگخوارا در حال دعوا کردن باهم بودن که کی فرمانده بشه ارنی هم غمگین گوشه ای نشسته بود و ازنارحتی بغض گلویش را گرفته بود.
وزیر محترم آزادی و پرواز هم در مریخ تشریف داشت!

که ناگهان...

همان لحظه خانه ریدل ها

همه چیز آماده بود ناگهان بلا در نزده در اتاق لرد را باز کرد و گفت:ارباب ارباب مادرتون تشریف آوردن.:zogh:

لرد:آخه چندبار دیگه باید بگم بدون در زدن نیاین تو اتاقم! :vay:
بلا:
لرد ناگهان از خوشحالی نه ناراحتی نمیدونم هرچی، بال در آورد و رول را تبدیل به فیلم هندی کرد آه مادرم از دوری تو همه ی موهایم ریخت از دوری تو دماغم تبدیل به مماغ شد مادرکجایی که این دامبل پسرت را عذاب میدهد ناگهان لرد به خودش آمد ودور وبرش را نگاه کرد همه مرگخوار دورش حقه زده بودن و گریه میکردن.

مرگخوارا:

لرد گفت:پاشین برین استقبال مادر گلم دیگه! :vay:

مرگخوارا 1لحظه ای با صدای پافی جلوی در خانه ریدل صف بستن مادر لرد از ماشین ببخشید از جاروی نیمبوس 2013 پیاده شد و با وقار زیاد از فرش سیاه روی پله بالا آمد.همه مرگخوارا در حال خوش آمد گفتن وخم شدن تا کمر جلوی مادر اربابشون بودن که ناگهان پای مادر اربابشون سر خورد و از پله 20 پرت شد پایین همه مرگخوارا بادیدن این صحنه هر هر خندیدند .

لرد با نگاهی بس خشمگین به مرگخوارا نگاه کرد و مرگخوارا بادیدن چشمان قرمز اربابشون گریه شون گرفت.
لرد به آیلین دستور داد تا مادرش را به اتاقشون راهنمایی کنند.




ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۱۹ ۰:۰۸:۵۱
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۱۹ ۰:۱۵:۲۰

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: زندگي و نيرنگهاي آلبوس دامبلدور
پیام زده شده در: ۲:۲۵ یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۲
#8
آلبوس که داشت شاخ در میاورد پرسید:آریانا من میترایی نمیشناسم اصلا کی هست؟

آریانا برای این که مراسم خواستگاری را تمام کنه گفت:خوب زنت دیگه!
قیافه مینروا باشنیدن این حرف بسیار ناراحت شد واز گریه نتونست جلوی خودش را بگیره وگفت:پس این جوریه برای من هبو میاری پشت گوش ات را دیدی منودیدی و ناگهان از حال رفت.

سپس لرد مک گونگال هم شروع به زد و خورد با آلبوس بی چاره کرد و آبرفورث هم در حال جدا کردن آنها.

در آشپز خانه

کندرا در حال درست کردن آب قند برای مینروا است که ناگهان باخود میگوید:
یک جای این قضیه عجیبه؟!
حتما کار آریانا است میدونم باهاش چی کارکنم...

آریانا که از این اتفاقات لذت میبرد داشت به ظاهر به مینروا دلداری می داد و از برادرش آلبوس بد می گفت! :zogh:


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: اتاق خون!
پیام زده شده در: ۱۴:۱۱ پنجشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۲
#9
الستور و ریگولوس برگشتند به سالن. مالی ویزلی که تبغ معمول داشت غذا درست میکرد وبقیه ی محفلی ها داشتند باهم حرف میزدند.
الستور داد زد:ساکت.
محفلی ها:

خوب من و همکارم ریگولوس می خواستیم مطلبی را خدمت شما عرض کنیم ریگولوس تو میتونی شروع کنی.

ریگولوس صدایش را صاف کرد و گفت:بعد از روز ها زحمت بلاخره الستور ومن توانستیم رمز فردای در خانه ریدل هارا پیدا کنیم!

محفلی ها با شنیدن این حرف پچ پچ هاشون شروع شد.
سیریوس از بین محفلی ها دستش بالا رفت وگفت:ببخشید ولی خوب که چی مگه شما ها فکری دارید؟

الستور گفت: ما سال هاست که میخواهیم مرگخوار ها و لرد را از بین ببریم واین بهترین موقعیت برای این کار است!

الستور بعد از این حرف نگاهی به محفلی ها کرد وبسیار ناراحت شد.

محفلی ها:
ریگولوس گفت:من یک فکر هایی دارم...


ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۴:۳۶:۱۸
ویرایش شده توسط مینروا مک گونگال در تاریخ ۱۳۹۲/۵/۳۱ ۱۴:۳۷:۵۱

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =


پاسخ به: نوزده سال بعد
پیام زده شده در: ۱۸:۰۹ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
#10
خانه ریدل ها
بلا اولین طلسم را به طرف لوسیوس پرت میکنه پیتر همون اول توسط لوسیوس کشته میشه جنگ سختی بین بلا ولوسیوس در میگیره.
الستور که از وضعیت حاضر راضی است روی صندلی میشینه واز خودکشی مرگخوار ها لذت میبره وبا خود میگه:خدایی لردسیاه بودن هم لذت خود را دارد!
الفیاس و آقای باود از میان مرگخوارا رد شده و به سمت در خروجی میروند تا موضوع الستور را به محفلی ها بگند که ناگهان...

تالار اسرار
دامبلدور که حالا حالا ها داره با تام می جنگه نمیتونه به مینروا موضوع را بگه.
مینروا به پشت نگاه میکنه ومیبینه سوروس بیهوش رو زمین افتاده.
وتصمیم میگیره که هر طور شده سوروس را به هوش بیاره چوب دستی شو روبه اسنیپ میگیره و وردی را زمزمه میکنه ناگهان سوروس به هوش میاد .
مینروا به سوروس میگه:ماباید زره را نابود کنیم تا آلبوس را نجات بدیم .
سوروس به زره نزدیک میشه ومیگه...


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!

نشان سازمان حمایت از ساحره ها =






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.