هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: هفت سين جادويي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲
#1
خب ما برای هفت سین سوزان بونز،سالازار اسلیترین، سیبیل پرفسور دامبلدور، سیبل تریلانی،سوروس اسنیپ، سدریک دیگوری، سیموس فینیگان.
تخم اژدهایی هم که هری از اژدها گرفت رو میذاریم.
آینه ی نفاق انگیز.
فقط ماهی رو باید عین مشنگ ها بذاریم!
سال نوی همه ی جادوگرانی ها مبارک!


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۷:۴۶ جمعه ۹ اسفند ۱۳۹۲
#2
خونه ی مالفوی ها...


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر اساتيد
پیام زده شده در: ۱۹:۲۵ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲
#3
تق تق تق!(افکت در زدن)

ـ بفرمایید.
آنجلینا با چهره ای سرخ وارد دفتر شد.

آنجل:
ـ پ،پرفسور مالفوی.سلام! من مزاحمتون شدم که بابت دادن نمره ی کامل بهم ازتون تشکر کنم!
راستش وقتی نمره مو دیدم واقعا تعجب کردم! خب من بازم ازتون ممنونم! خداحافظ!

آنجلینا با همان چهره ی سرخ و متبسم از دفتر خارج شد.


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر ثبت نام دانش آموزان
پیام زده شده در: ۱۹:۱۶ سه شنبه ۶ اسفند ۱۳۹۲
#4
1ـ شناسه نمایشی: یه نیگا به سمت چپ بندازی میگیری قضیه رو!

2ـ در کدام ترم های سال گذشته شرکت کردید: ترم قبل.تازه امتحان آخر ترم هم نمره ی کاملو گرفتم!

3ـ کلاس مورد علاقه ی خود را ذکر نمایید: دفاع در برابر جادوی سیاه،تغییر شکل.


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۲
#5
لینی جان! فکر نمیکنی من قبلا 3 تا از موجوداتی رو که تو گفتی گفتم؟


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: کی, کِی, کجا، با کی، چیکار؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۹ دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲
#6
کی؟ خاله بلا (بلاتریکس)


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۲۰:۲۹ یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۲
#7
1.یک مقاله در مورد بزرگترین جادوگران سیاه تاریخ بنویسید25 امتیاز!

گلرت گریندل‌والد یا Gellert Grindelwald‌:او یک جادوگر سیاه و خطرناک‌ترین جادوگر سیاه تمامی دوران است که طبق گفته‌های ریتا اسکیتر در کتاب «زندگی و دروغ‌های آلبوس دامبلدور»، تنها لرد ولدمورت در خباثت از او پیشی گرفته است.اولین بار نام او را در هری پاتر و سنگ جادو می‌بینیم؛ جایی که پشت کارت یکی از شکلات‌های قورباغه‌ای درباره‌ی نبرد دامبلدور و گریندل‌والد در سال ۱۹۴۵ می‌خوانیم.گریندل‌والد به مدرسه‌ی جادوگری دورمشترانگ رفته، اما در سال ششم به علت آزمایش‌های خطرناک و شیطانی که منجر به مرگ چند تن از همکلاسی‌هایش می‌شود، او را از مدرسه اخراج می‌کنند. او قبل از ترک مدرسه، نشان یادگاران مرگ را بر روی یکی از دیوارهای مدرسه می‌کشد. بعد از ترک دورمشترانگ، او به دیدن عمه‌اش باتیلدا بگشات در گودریک هالو رفته و با آلبوس دامبلدور جوان دیدار می‌کند.در هری پاتر و یادگاران مرگ، روشن می‌شود که گریندل‌والد برای بررسی قبر برادران پرول (صاحبان اولیه‌ی یادگاران مرگ) به گودریک هالو رفته است، اما بعدا یکی از دوستان بسیار نزدیک آلبوس دامبلدور شده و آن دو نقشه می‌کشند تا در آینده نظامی به راه بیندازند که جادوگران به مشنگ‌ها حکومت کنند. آنها همینطور برنامه می‌ریزند که با یکدیگر به دنبال یادگاران مرگ بگردند.
ولی آبرفورث دامبلدور، برادر آلبوس، این نقشه‌ها را به باد انتقاد گرفته و می‌گوید که جاه‌طلبی‌های آلبوس باعث تنها ماندن خواهر بیمارشان آریانا می‌شود. این بحث‌ها باعث جنگ سه طرفه‌ای میان آلبوس و آبرفورث و گریندل‌والد می‌شود که در طی این نبرد، آریانا کشته می‌شود. گریندل‌والد از ترس مجازات فرار می‌کند و از آن پس، آلبوس ارتباطش را با او قطع می‌کند.
گریندل‌والد با دزدیدن چوبدستی ارشد از صاحب قبلی آن گریگوروویچ، یکی از یادگاران مرگ را به دست می‌آورد. با به دست آوردن قدرت فراوان این چوبدستی، او دست به جرم و جنایت‌های بسیاری می‌زند. فعالیت‌های گریندل‌والد منجر به کشته شدن بسیاری از دانش‌آموزان دورمشترانگ می‌شود؛ مانند ویکتور کرام که پدربزرگش را در نبرد با گریندل‌والد از دست داده است.
بعد از به قدرت رسیدن گریندل‌والد، آلبوس دامبلدور از ترس به یاد آوردن ماجرای قتل خواهرش و اینکه شاید خودش قاتل احتمالی بوده است، رو در رویی با گریندل‌والد را چندین سال به تعویق می‌اندازد. اما عاقبت آنها با یکدیگر با هم روبرو شده و به دوئل جادویی می‌پردازند. شاهدان این دوئل گفته‌اند که هرگز چنین دوئلی دوباره اتفاق نخواهد افتاد. گریندل‌والد که در آن زمان چوبدستی ارشد را در اختیار داشته و قرار بوده شکست‌ناپذیر باشد، از دامبلدور شکست می‌خورد. از آنجایی که دامبلدور گریندل‌والد را شکست داده، قدرت چوبدستی ارشد به او منتقل می‌شود. بعد از دستگیری گریندل‌والد، او را در زندان جادویی نورمنگارد حبس می‌کنند.
تا زمان اتفاق‌های هری پاتر و یادگاران مرگ، گریندل‌والد در همین زندان محبوس است تا اینکه لرد ولدمورت به دنبال چوبدستی ارشد از راه می‌رسد. گریندل‌والد که از ولدمورت ترسی ندارد، به او می‌گوید که هیچوقت چوبدستی ارشد را در اختیار نداشته و ولدمورت از شدت عصبانیت او را می‌کشد.گریندل‌والد در سال‌های آخر عمرش، از کرده‌های خود پشیمان بوده است.


تام ماروولو ریدل(لرد ولدمورت):لرد ولدمورت در اوایل سال ۱۹۲۶ زاده شد و نام پدرش یعنی تام ماروولو ریدل بر او گذاشته شد. پدرش تام ریدل پدر و مادرش مروپ گانت بود. او از طریق مادرش، آخرین بازمانده ی سالازار اسلایترین بود.
ریدلِ پدر او و مادرش را ترک کرد. مادرش اندکی پس از زایمان مرد و به همین دلیل او در یک پرورشگاه بزرگ شد. آلبوس دامبلدور(مدیر مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز) او را به هاگوارتز دعوت کرد. او در هاگوارتز،در بین طرفدارانش، شروع به استفاده از نام "لرد ولدمورت" کرد و بعدها نام اصلی خود را به دست فراموشی سپرد و نام مستعارش را رسماً مورد استفاده قرار داد. خیلی از افراد این گروه بعداً مرگخوار شدند (مانند رودولفوس لسترنج و لوسیوس مالفوی). او در سال ششم حفرهٔ اسرار را گشود و میرتل که یک مشنگ زاده بود را کشت. در آن زمان،بر خلاف بقیه ی اساتید هاگوارتز که شیفتهٔ ریدل بودند، فقط پروفسور دامبلدور به او مشکوک شده بود. ریدل نیز به همین دلیل نتوانست حفره را بار دیگر بگشاید و به جای آن، طرز ساخت جانپیچ را [که از پروفسور اسلاگهورن فرا گرفته بود]، همراه با قسمتی از روح خود درون یک دفترچه خاطرات پنهان کرد تا شاید بعدا بتواند از این راه دانش آموز دیگری را وادار به باز کردن حفره کند و کار ناتمام جد بزرگش،سالازار اسلایترین، را در از بین بردن مشنگ زاده ها به پایان برساند.
او دوستان دوران تحصیلش را دوباره جمع کرد و به آن‌ها لقب مرگ خوار داد و خود نیز نام لرد ولدمورت را انتخاب کرد. او به مرگخوارانش اجازه می‌داد با خیال راحت جادوگران و غیر جادوگر ها(مشنگ ها) را بکشند و از جادو های ممنوعه استفاده کنند. ظاهراً کسی نمی‌توانست جلوی او را بگیرد، اما یک پیشگویی همه چیز را تغییر داد. او برای جلوگیری از تحقق یافتن آن پیشگویی در مورد کشته شدنش توسط هری پاتر، پسری که به تازگی به دنیا آمده بود، اقدام به کشتن او کرد ولی به دلیل جادوی عشقی که مادرش در هری نهاده بود هری از بین نرفت و جادوی کشنده ولدمورت به سمت خودش برگشت و او ناپدید شد. این جریانات باعث شد هری پاتر "پسری که زنده ماند" لقب بگیرد. پس از ناپدید شدن لرد سیاه، مرگ خوارانی که شناخته شده بودند زندانی شدند و مرگخوارانی که ناشناس بودند به زندگی عادی خود ادامه دادند. بعد از این واقعه همه جامعه جادوگری بجز تعداد انگشت شماری از مرگ خواران فکر می‌کردند که ولدمورت برای همیشه مرده است ولی او به دلیل این که روح خود را به قطعات زیادی تقسیم کرده بود، به طور کامل از بین نرفته بود. او برای زنده ماندن در بدن مارها شریک می‌شد.
سیزده سال پس از آن که جسمش نابود شد، او در قبرستانی متروکه که پدرش در آن جا دفن شده بود به زندگی بازگشت.او این کار را با کمک یکی از خادمانش به اسم دم باریک (پیتر پتی گرو) که قبلا یکی از دوستان خانوادگی پاتر ها بود و باعث مرگ پدر و مادر هری شده بود، انجام داد. او از گوشت دم باریک، خون هری پاتر و استخوان‌های پدرش برای این کار استفاده کرد. سپس تمام مرگ خوارها را احضار کرد و با هری در مقابل آنها به دوئل پرداخت و طبق یک رویداد نادر که بین چوب دستی های آن ها اتفاق افتاد(چوب دستی هایی مشابه)، روح افرادی که ولدمورت آنها را کشته بود، از چوب دستی او بیرون آمد و هری در شلوغی فرار کرد. او خود را با جنازهٔ سدریک دیگوری (یکی از دوستان پاتر که ولدمورت او را به قتل رسانده بود) به جام مسابقهّ سه جادوگر که رمز تاز بود، رسانده و به هاگواتز باز گشتند.
در آخرین کتاب از سری کتاب‌های هری پاتر (یعنی "هری پاتر و یادگاران مرگ") در جنگی که در هاگوارتز اتفاق افتاد و توسط طلسم خودش که توسط طلسم هری به سمتش باز می گزدد نابود می‌شود.

5 جانور خطرناک مرنبط با جادوی سیاه نام ببرید.!

ـ باسیلیسک
ـ آل
ـ پنج پا
ـ زردمبو
ـ غاز قلنک
ـ کلپی

(استاد اینا هم توی کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آن ها بودن و هم توی هری پاتر زندانی آزکابان و همه هم واقعی اند و طبق طبقه بندی وزارت سحر و جادو بیشترشون ***** اند!)


تصویر:
دیوانه ساز:
ـ هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو!
مترجم دیوانه ساز:
ـ میگه بلند شو تن... ما کار و زندگی داریم باید بریم!
آقای مالفوی:
ـ نه! لطفا یه عکس از نیم رخ و یه عکس متحرک البته با پسوند gif ازم بگیر، مث همونی که از خواهر خانومم گرفتید و اون داد و هوار میکرد!

ـ هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو!
ـ میگه کم کم داره علاقه ام بهت بیشتر میشه! خیلی دلم میخواد ازت یه ماچ آبدار بگیرم ها!
ـ نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خواهش میکنم منو نبرید! میخوام به اربابم نشونش بدم!
ـ آقا ما کار و زندگی داریم ها! ببین...
و دیوانه ساز به آقای مالفوی نزدیک شد!
ـ نه! غلط کردم! خواهش میکنم! به من رحم کنید! نه!

با تشکر از استاد گران قدر!




قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: بازي با كلمات
پیام زده شده در: ۱۵:۳۸ پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۲
#8
چيز بدي نيست ولي من از ان خوشم امد
راستي شب يلدا و كريسمس بر همه ي طرفدارهاي اين سايت و .... پيشاپيش مبارك.

جان؟؟!!


ویرایش شده توسط لیلی اوانز در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲ ۲۱:۳۵:۳۱

قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۰:۳۷ پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۲
#9
آقا ببخشيد خانم!منو بيرون انداختيد؟ببينيد يه مشنگ روانى به مامان من گفته كه من فقط بايد پنج شنبه و جمعه دو ساعت كامپيوتر بازى كنم براى همين من نتونستم ماموريت انجام بدم!لفطا منو بيرون نكنيد!


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان بین المللی حمایت از ساحره ها
پیام زده شده در: ۱۱:۰۵ جمعه ۳ آبان ۱۳۹۲
#10
آخه شما نوشتین اسطوره ی خانه داری مالی ویزلی!واسه همین من فکر کردم منظور شما لاکهارته!چون مالی ویزلی در خانه داری از کتابای اون کمک میگرفت.


قدم قدم تا روشنایی،از شمعی در تاریکی تا نوری پر ابهت و فراگیر.
میجنگیم تا آخرین نفس!
میجنگیم برای پیروزی!!
برای عشق!!!
برای گریفیندور

تصویر کوچک شده






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.