روزه سرد زمستانی بود.یکی از جغدهای هاگوارتز نامه ای عجیب وغریب به دامبلدور تحویل داد.دامبلدور با لبخند مرموزی که بر لبش داشت گفت:"مدت ها بود که منتظر این نامه بودم."مک گوناگل درحالی که چوب دستی اش را میچرخاند گفت:"میشه منم در جریان بزارید که دلیل این لبخند های عجیبتون چیه؟"
دامبلدور گفت:"این نامه از طرف هاگرید از جزایر فیجی اومده."چشمای مک گوناگل از فرط حیرت گرد شده بود.با لحنی متعجب گفت:"فیجی؟! خب چرا این نامه اینقدر
طسم چسبنده کاری شده؟"دامبلدور قاطعانه گفت:"چون درباره ی موضوع خیلی خیلی مهمیه!"
به دستور دامبلدور شمشیر گریفیندور آورده شد.آلبوس دامبلدور با آرامش کامل نامه را باز کرد و آن را خواند."
فردای آن روز دامبلدور به همراه ققنوسش به فیجی رفت.
_سلام هاگرید.همه چیز رو به راهه؟
_بله!
_خوبه.پس من برم یه نگاهی به اطراف بندازم.
دامبلدور همه ی قسمت های فیجی را زیر نظر گرفت و
کشتیه شماره ی یک و سه چهارم که کشتی ای لوکس و خیلی با کلاس بود را برای جادوگران قدرتمند فیجی آماده کرد.
پس از یک روز طاقت فرسا دامبلدور به هاگوارتز برگشت. جشنی برای خوش آمد گویی به جادوگران فیجی ترتیب داد و همه منتظر دیدن آنها بودند...
قسمت هایی که به رنگ قرمز مشخص کردم از نظر تایپی و املایی اشتباهن. مثلا "کشتی شماره ی یک و سه چهارم" درسته و لازم نیست آخرش حرف "ه" اضافه بشه. یا اولین جمله ی متن باید به شکل "روز زمستانی سردی بود." نوشته بشه. از نظر داستانی هم می تونستی از زبان دامبلدور توضیح بیشتری در مورد علت سفر جادوگران فیجی به مک گونگال بدی. بعد از ورودت به ایفا از جادوکاران ویزنگاموت برای نقد شدن رول هات کمک بگیر تا اینجور اشکالاتت رفع بشه. تایید شد.
سال اولیا از این طرف!