سلام کلاه جون
خوبی؟من ادمه خیلی شجاعی هستم و به دوستانم اهمیت زیادی می دهم وباهوشم اما حوصله ی انجام کار های خیلی سخت رو ندارم اما وقتی اراده کنم کسی نمیتونه جلومو بگیره
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
دامبلدور و مودی
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
رونالد ویزلی بخاطر اینکه به موقش هم مهربونه هم شجاعه هم باهوشه
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
اسنیپ بخاطر عشق پاکش
دامبلدور بخاطر هوشش
و سیریوس بخاطر دوستیه عمیقش
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
من اول شکه میشم
بعد بغض میکنم
بعد جیغ میزنم
بعد کلی خوشحالی میکنم
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
به نظر من اون تنها خوب بودن رو نمیخواست اون می خواست همه در خدمتش باشند و تمام دنیای جادوگری رو زیر سلطه ی خودش ببره اون تشنه ی قدرت بود و برای این کار جادوی سیاه رو انتخاب کرد و خوب بودن رو فدای قدرت کرد
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
من به یاد لحظاتی که با دوستام تو مدرسه یا بیرون گذروندم
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
برا من فک کنم ببر باشه
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود
فقط رونالد ویزلی
بعد رون سیریوس و بعدش هرمیون
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود

افتاب مستقیم به قصر باشکوه هاگوارتز می تابید، و هاگوارتز از مهربانی و تواضع خورشید سرشار از لذت میشد . و این قصر در کمال عظمت و اقتدار بعد از این همه سال هنوز هم پایدار بود و به اموزش جادوگری می پرداخت در زیر سقف اسمان سه دوست در زیر سایه ی درختی نشسته بودند و با هم تکالیف درس معجون سازیشان را دوره میکردند:
سیریوس با ناراحتی گفت:
- هیچ وقت فکرش هم نمی کردم یه روز بخوام هاگوارتز و ترک کنم شما باورتو میشه ؟!
جیمزگفت:
-من که خودم به اهداف والا تری فکر میکنم ترجیح میدم زود تر از هاگوارتز فارق التحصیل شم
ریموس در حالی که سرش را تکان میداد گفت :
-منم به مقام های بلندی فکر می کردم ولی با این وضعیتی که من دارم.....
او بقیه ی حرفش را ناتمام گذاشت و سایه ای از غم بر چهرش نمایان شد.
جیمزگفت:
-ناراحت نباش مهتابی تا وقتی منو سیریوس هستیم اجازه نمیدیم تو حتی یک لحظه هم غمگین باشی
اشک در چشمان لوپین جمع شد و از این دوستی عمیق به وجد اومد.
سریوس برای اینکه بحثو عوض کند گفت:
-راستی دم باریک کو؟
جیمز در حالی که اطرافو نگاه کرد گفت:
-نمیدونم تا یک دقیقه پیش پشت ریموس بود
سیریوس با بدبینی گفت:
-تازگی ها با چند تا از بچه های اسلیتیرین می گرده شما فک نمیکنید تازگی ها هم به جادوی سیاه علاقه مند شده؟
ریموس گفت:
-اون همیشه بدنبال افراد قوی می گشت که حمایتش کنند
سیریوس باز هم نگاهی به دور و اطراف انداخت اما اثری از دم باریک نبود
ریموس سکوت را شکست و گفت :
-هی بیاید بریم اگه به کلاس اسلاگهورن دیر برسیم مجازاتمون میکنه
سیریوس پوزخند زد وگفت:
-اون هیچ وقت جیمزو مجازات نمیکنه جیمز شاگرد محبوب کلاس اونه
جیمز چشم غره ای به سیریوس رفت.
سه تا دوست همون جور که مسخره بازی در میاوردن و جیمز پاترو بخاطر سوگولی بودنش مسخره می کردند به سمت دخمه ی اسلاگهورن رفتند.
درکلاس اسلاگهورن د باریک به سمت انها امد سیریوس با صدای پارس مانندی گفت :
- کدوم گوری بودی؟
اما امدن اسلاگهورن دم باریک را از جواب دادن نجات داد جیمز به لوپین و لوپین به سیریوس نگاهی انداخت قیافه ی دم باریک بیش از هر موقع دیگه موذی بود و این اونهارو نگران میکرد.
خیلی خوب بود.
تأیید شد.
ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۵ ۲۰:۱۹:۵۱
دلیل ویرایش: تأیید
سوروس اسنیپ علاوه بر تدريس معجون سازي و دفاع در برابر جادوي سياه
معلم عشقي پاک و بي انتها بود