هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳
#1
1. رولی بنویسید و در آن شرح دهید این معجون را به چه شکلی تهیه کردید. مهم نیست تهیه این معجون حتما موفقیت امیز باشد. شما می توانید معجون را خراب کنید،اشتباه تهیه کنید و حتی معجون را بر حسب اتفاق یا در نتیجه اشتباه خلق کنید!چیزی که به آن نمره تعلق میگیرد خلاقیت و سطح رول نویسی شماست.رول هم نیازی نیست بلند باشد.هر اندازه که دوست دارید با هر سبکی که مایلید بنویسید. 15نمره

2. با نوشتن رولی این ترکیب را به خورد هرکسی که دوست دارید بدهید! نیازی نیست عملیات انهدام شما حتما موفقیت آمیز باشد. 15نمره


در انبار باز شد.هيچ چراغي آنجا نبود.از چوبدستي ويكتور كرام نوري خارج شد و وارد انبار شد.با اين كه او اسليتريني است ولي پرفسور پرنس نسبت به مواد معجون سازيش بسيار حساس است و حتي به همگروهي هايش هم سخت ميگيرد.كتاب معجون سازيش را باز كرد.صفحه هاي كتاب را به سرعت ورق زد و به بخش معجون انهدام رسيد.نوك چوبدستيش را روي كتاب گرفت و مواد لازم را خواند.
نقل قول:
مواد لازم براي معجون انهدام:دندان هيپوگريف،موي تسترال،اشك گربه و پوست خرچنگ.

نوك چوبدستيش را به سمت قفسه مواد معجون سازي گرفت.هزاران شيشه آنجا بود ولي وقت گشتن را نداشت.نگران بود كه پرفسور پرنس به انبار بيايد و او را پيدا كند.پنج دقيقه گذشته بود ولي هنوز دو تا از مواد را پيدا نكرده بود.
-يافتم!يافتم!
ويكتور با خوش شانسي آخرين مواد را پيدا كرده بود.در انبار را باز كرد و خارج شد.

پاتيل هاي معجون سازيش را روي ميز گذاشت و اجاق را روشن كرد.دوباره كتابش را باز كرد و طرز تهيه معجون را خواند.
هر چند دقيقه يك بار معجون را هم ميزد.موي تسترال را به معجون اضافه كرد و معجون قرمز شد.يك بار ديگر معجون را هم زد.آخرين ماده مورد نياز را درون پاتيل ريخت.بوي چيزي مثل گوشت سوخته از درون پاتيل بلند شد.براي آخرين بار معجون را هم زد و معجون آماده شد.

مشنگها براي آزمايش كردن دارو و اين جور چيز ها از موش آزمايشگاهي استفاده ميكنند.كار درستي هم ميكنند چون قبل از اين كه آن را به خورد خودشان بدهند آن را تست ميكنند.
قبل از اين كه معجون را به خورد يك آدم بدهيم بايد آن را آزمايش كرد،چه فرقي ميكند كه معجون شانس باشد يا معجون كشنده اي مثل معجون انهدام؟براي آزمايش هم چه چيزي بهتر از يك جن خونگي؟
ويكتور جن خانگيش را صدا زد."رابي" جن خانگي خانوادگي خانواده كرام است و كمري خميده و بدني لاغر دارد.
-رابي!اين معجونو بخور.
رابي كمي مكث كرد.آهسته آهسته به سمت ويكتور آمد و با دستان استخوانيش معجون را گرفت،بي خبر از اين كه اين كار ميتواند آخرين كار عمرش باشد البته اگر معجون درست ساخته شده باشد.معجون را بالا كشيد.

هيچ اتفاقي نيفتاد،معجوني كه پرفسور سر كلاس به ممد پاتر داده بود خيلي سريع اثر كرده بود ولي اين معجون خير.
-رابي!ميتوني بري.
بالاخره معجون اثر كرد و جن خانگي تركيد.


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: كلاس دفاع در برابر جادوي سياه
پیام زده شده در: ۱۸:۳۱ پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۳
#2
اسليترين

1. یکی از تصاویر سمت چپ یا راست زیر را انتخاب کنید و در مورد آن یک رول بنویسید. مسیر آینده کلاس و تدریس های جلسات بعد را مشخص کنید. انتخاب کنید که دوست دارید جادوی سیاه را یاد بگیرید و شخصیتی شبیه کاراکتر سمت چپ داشته باشید یا راه های مقابله با جادوی سیاه را یاد بگیرید و شخصیتی شبیه کاراکتر سمت راست داشته باشید: (15 نمره)

سمت چپ،جادوي سياه
*********************************
سر كلاس غوغايي بود.بين طرفداراي تصوير سمت چپ و تصوير سمت راست دعوا شده بود.الادورا كه طرفدار سر سخت جادوي سياه بود چند نفر از طرفداران تصوير سمت راست را به قصد كشت ميزد و تدي هم طرفداران جادوي سياه را با تمام دندان هايش گاز مي گرفت.پرفسور دالاهوف وارد كلاس شد و فرياد زد:
ساكت!از همه گروه ها به جز اسليترين 10 امتياز كم ميشه.
پرفسور دالاهوف ادامه داد(چه قدر كتابي مينويسم ): الآن پيش هر كدومتون كه اومدم بهم ميگيد كه كدوم تصويرو انتخاب كرديد.ده امتياز ديگه از گريفندور و راونكلا كم ميشه.

بالاخره پرفسور دالاهوف به ويكتور نزديك شد.
-انتخابت رو كردي آقاي كرام؟

فلش بك

ويكتور روي صندلي هاي تالار اسليترين نشسته بود.آشا به سمت ويكتور كرام آمد و روي صندلي نشست.
-نظرت درباره جادوي سياه چيه؟ميخواي جادوي سياهو ياد بگيري يا راه مقابله باهاش رو؟
ويكتور به فكر فرو رفت.

حريف ديرينه اش با طناب به صندلي بسته شده بود.
-بالاخره به هم رسيديم.
-اين نامرديه،منو باز كن.
تقلا ميكرد ولي نميتوانست خودش را آزاد سازد.
-كروشيو!
دردي تمام وجود حريفش را گرفت،انگار استخوان هايش آتش گرفته بودند.اگر به صندلي بسته نشده بود ميتوانست از خودش دفاع كند و يا حتي اگر آن طناب ها طناب هايي عادي بودند ميتوانست رها شود،ولي طناب ها از جنس جادوي سياه بودند.
-زياد تلاش نكن،فقط خودت رو خسته ميكني.
-جرئت داري بازم كن.
-ميخوام درد بكشي.قبل كشتنت تو دوئل ميخوام درد بكشي.كروشيو!

چند لحظه اي سكوت كرد و گفت:جادوي سياه رو.تو چي آشا؟

پايان فلش بك

-پرفسور،ميخوام حريفامو شكست بدم،هر طوري كه شده.پس جادوي سياهو انتخاب ميكنم.
پرفسور دالاهوف به سمت نفر بعدي رفت،در حاليكه ويكتور هنوز داشت خيال پردازي ميكرد.

2. برای انسان های نامتقارن چندین خصوصیت ذکر شد. در مورد یکی از این خصوصیت ها یک رول بنویسید.(15 نمره)

كف دست سلستينا را به دقت نگاه ميكرد.
-اين خطه معنيش اين ميشه كه ...
-شما دو تا تو مكان عمومي داريد چي كار ميكنيد؟اصلا چه نسبتي با هم داريد؟

-كف دست كنت الاف را به دقت نگاه ميكرد.
- اين خط بلنده معنيش اينه كه تا يه هفته خوش شانس هستي.بالاخره ميتوني اون بودلرها رو ...
-اين خط از بچگي تو دستم بوده،ولي كلا شانس نداشتم.حرف الكي نزن ويكتور.
-اصلا كي گفته پيشگوها نامتقارنن؟
-اين فنجون قهوه رو بخور تا پيشگويي كنم.
ويكتور قهوه را تا آخر خورد و فنجون را به الاف داد.
-من كه هيچي اين تو نمي بينم.

ويكتور كرام سعي كرد كه به ذهن الاف نفوذ كند.هميشه برايش جالب بود كه در ذهن ديگران چه ميگذرد.خاطرات الاف را مرور كرد،بودلر ها از دستش در رفتند،دوباره بودلر ها از دستش در رفتند،ساني او را گاز گرفت.
-چي كار ميكني ويكتور؟بي اجازه به ذهن ملت نفوذ ميكني؟
-فقط ميخواستم ببينم نامتقارنم يا نه.
-راه ديگري وجود نداشت؟دروغ نگو ويكتور.

3. منظور از انسان های متقارن و نامتقارن در درس چه بود؟ ( نمره اضافی)

نامتقارن:خيلي هم متقارن هستند،هر كي جادوگر باشه يعني نامتقارنه؟
متقارن:مشنگا،خيلي هم نا متقارنن.به خاطر همين بهشون ميگن مشنگ.نه ميتونن ذهن خ.ني كنن،نه غيب ميشن،نه ...


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: كلاس پرواز و كوييديچ
پیام زده شده در: ۲۰:۱۴ دوشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۳
#3
اسليترين

ورزشگاه ماراكانا،ريو،برزيل
دقيقه 10
آرژانتين - برزيل


-مسي صاحب توپه،دريبل ميزنه،دريبل ميزنه و هنوز دريبل ميزنه.شوت ميزنه و ... اوت ميشه.

همان لحظه،مقر جادوگران،ريو،برزيل

-اين ديگه چه ورزشيه؟يه توپ و 22 بازيكن و 4 تا داور و 2 تا دروازه.اينم شد ورزش؟

ويكتور كرام اين را گفت و به سمت جعبه توپ هاي كوييديچ رفت.
-جيمز.
-بله ويكتور.
- چند تا جارو بيار بريزيم تو ماراكانا.
-چي كار كنيم؟
-بريزيم تو ماراكانا،بازي رو به هم بريزيم.خودمون يه دست كوييديچ بزنيم.
-ولي اون همه مشنگ اون جاست.اين غير قانونيه.
-الآن هيچ قانوني وجود نداره،وزارتخونه اي وجود نداره،حتي آزكابان هم وجود نداره.

جيمز به سمت انبار رفت.چند تا جارو برداشت و به طبقه اول بازگشت.نويل،باري،گيديون،آليس و هفت،هشت نفر ديگر را صدا زد.نقشه را برايشان توضيح داد.
نويل:اول تيم كشي كنيم.ويكتور كرام و جيمز كاپيتان باشن.
-قبوله.

تيم كرام لباس سياه و تيم جيمز سيريوس پاتر لباس سفيد پوشيده بودند.
ويكتور كرام:فقط من اسنيچو زود نمي گيرم كه بازي جذاب شه.قبوله؟
-باشه.

ماراكانا

صداي طبل هاي سامبا به گوش ميرسيد.به نفع برزيل پنالتي شده بود.
-وينگارديوم لويوسا.
توپ فوتبال به پرواز در آمد و در دست نويل افتاد.
-ولي ما كه دروازه كوييديچ نداريم.

(آقا جون،اين رول منه،داستان هم بايد پيش بره.شيش تا دروازه بياريد.)
چند كارگر برزيلي دروازه ها را مي آورند و زمين آماده ميشود.

تماشاگران ترسيده بودند.چشم هايشان را مي ماليدند و فكر ميكردند خواب مي بينند.ولي بيدار بودند.
-ما اين جاييم تا ورزش خودمونو بهتون نشون بديم.اينم بازيه شما ميكنيد؟

ويليام آپ ست(داور نداشتيم،ويليامو جاش گذاشتيم.)جعبه را باز ميكند و توپهاي كوييديچ به پرواز در مي آيند.

گيديون كوافلو گرفته.پاس ميده به نويل.باري بلاجرو به سمت نويل پرتاب ميكنه.
-نويل اين حركتو از كجا ياد گرفته؟
نويل جا خالي ميده و با يه دست از جاروش آويزون ميشه.
تماشاگران جلوي چشم هايشان را گرفته بودند.اگر كسي از اون ارتفاع پرت شود...مشنگها تا حالا بازي به اين خطرناكي نديده بودند.نويل دوباره روي جارويش مي نشيند.

صداي طبل هاي سامبا دوباره به گوش ميرسد.مثل اينكه تماشاگران از اين بازي خوششان آمده.

جيمز گل ميزنه.10 هيچ.

آليس گل ميزنه،40-60 به نفع تيم سياه.

جيمز كوافلو به ويولت پاس ميده.كنت الاف بلاجر رو تو صورت ويولت مي كوبونه.الاف گردن ويولتو گرفته .
-تو زن مني ويولت.
-نه،تو شوهرم نيستي.
-تو عقد نامه رو امضا كردي.از الآن اسمت ميشه ويولت الاف.فهميدي؟

ديويد بلاجرو ميكوبونه تو صورت الاف و الاف به همراه همسرش،ويولت،از ارتفاع سقوط ميكند.

يك ساعت از بازي گذشته،كرام vs سارا كلن.

سارا اسنيچو ديد.با سرعت به سمت اسنيچ پرواز ميكند ولي اسنيچو گم ميكنه.ويكتور كرام در هوا شيرجه ميره.يه بلاجر به سمتش مياد ولي جا خالي ميده.سارا حريف سر سختي است.كرام متعجب شده ولي بهترين جستجوگر دنيا كجا و يه تازه وارد كجا؟
كرام اسنيچو مي گيره،بازي تموم ميشه.

-از بازي خوشتون اومد؟

پلاكاردي در ميان جمعيت بالا آمد.

نقل قول:
Your game was good,but we love soccer more.


فوتباليستاي مشنگ روحيه ميگيرند و بازي رو ادامه ميدند.

پايان تكليف




پاسخ به: کلاس ریاضیات جادویی
پیام زده شده در: ۲۰:۱۱ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#4
تازه وارد اسليترين

۱. رولی بنویسید و در اون به طریقی با یک استاد خفن ریاضی ملاقات کنین و ازش کمک بخواین که قضیه‌ی 2+2=5 رو اثبات کنید. (۲۰ امتیاز: خلاقیت ۵ امتیاز – پرورش سوژه ۱۰ امتیاز – ظاهر پست و رعایت اصول نگارشی، املایی: ۵ امتیاز)

ويكتور مشغول نامه نوشتن براي استاد رياضي،ممد تيزهوش،بود.

نقل قول:
دو به علاوه دو چه جوري ميشه پنج؟


جواب نامه:

نقل قول:
اين قضيه مربوط به رياضيات گرگينه هاست.برو از پروفسور گري بك بپرس.اون بهترينه.


[b]وسط كوه ها،غار فنرير گري بك


از سقف غار آب ميچكيد.قنديل هايي هم سر راه بودند.بوي موجودي مثل گرگ و بوي خون به مشام ميرسيد.ويكتور لحظه اي مكث كرد و به فكر افتاد: امشب كه ماه كامل نيست،هست؟
صداي زوزه به گوش ويكتور رسيد.ماه كه كامل نيست،ولي اين صدا...صداي گرگ نبود،نه صداي گرگينه بود.بوي گرگينه نزديكتر شده بود.گردن ويكتور را گرفته بود.
ويكتور:فقط يه سوال دارم.
-بپرس تا گازت نگرفتم.
-دو به علاوه دو چه جوري ميشه پنج؟
-اول بايد يه قربوني برام بياري.از خونواده ويزلي ها،يا اينكه قربونيم تو باشي.
-نسيه قبول نمي كني؟
-نه.

در هاگوارتز

ويزليها همه جا جلوي چشمتن مگر اينكه بهشون نياز داشته باشي.انگار همشون غيب شدن.از شونصد دانش آموز هاگ پونصد تاشون ويزلين ولي امروز هيچ ويزلي اي در حياط و راهرو نبود.بالاخره در حياط يك ويزلي پيدا شد.
-ممد ويزلي!
-
-بيا بريم يه دوري بزنيم.چه طوره بريم كوهنوردي؟
-

در غار

-پيداش كردم.اينم قربونيت.
-بيارش جلو تر.

چند ثانيه بعد

ممد ويزلي تبديل به گرگينه شده بود.
-حالا جوابم رو بده.
-دو به علاوه دو ميشه پنج.چرا؟اثباتش اينه:
طبق قضيه جمع گرگينه اي a+b=a+b+1.قانع شدي؟

۲. رول کوتاه (در حد چند خط) بنویسید که کلاس رو موفق شدین بپیچونین و بنویسین چیکارا کردین..کجاها رفتین.. چه خبر! (۷ امتیاز)

-اجازه؟
-بله آقاي كرام.
-با پرفسور اسنيپ كار دارم.اينم نامه.
ويكتور نامه جعلي را به پروفسور فليت ويك نشان داد.
-باشه،برو.

به زمين كوييديچ رفتم.تيم كشي كرديم و يه دست كوييديچ حسابي زديم.
-آقاي كرام،اجازه نداريد اين جا باشيد.
-من بازيكن حرفه اي كوييديچ هستم و از فدراسيون نامه دارم.اينم نامم.
-زياد سر و صدا نكنيد.بقيه سر كلاسن.

[color=000000]۳. چند جور کلاس توی تدریس جلسه اول موجود بود؟ ۲ مورد با ذکر تفاوت (۳ امتیاز)[/b][/color]

1)كلاس بودلر:جان دارد،كنت الاف گردنش رو گرفته بود.
2)كلاس درس:بي جان است.الف گردنش رو نگرفته بود.


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۵۳ یکشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۳
#5
نارسيسا و آيلين و چند مرگخوار ديگر دنبال مورفين ميگردند.
آيلين:اون معتادو كجا ميشه پيدا كرد؟جاهاي زيادي كه نميتونه بره،ميتونه ؟
-مثلاً مرز افغانستان.
-مكان هاي فروش چيز.
-قبرستون.

نيم ساعت بعد

نارسيسا:تا الان 999 تا مكانو نام برديد.اگه بخوايم همشونو بگرديم چند سال طول ميكشه.اول ميريم جايي كه اون موادو ميخره.

سر راه از معتادي نزديك ترين محل فروش چيز رو پرسيدند.
-تو اون پارك ميفروشن.مشرف كننده اي آبژي؟
-كروشيو.

نارسيسا:پاركو كامل گشتيد؟
-آره،ولي نبودش.

پارك بعدي

-بازم نبود.

درگورستان

-تو جيب جا ميشه؟
-نه.
-خوردنيه؟
-نه.
-زندست؟
-آره.
-تستراله؟
-نه.
-بازي رو ول كن،دوستام اومدن.كمك!
-نجاتت ميديم رز.

سنگ قبرو پيدا كردند.


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: کوچه ناکترن!!
پیام زده شده در: ۱۴:۵۱ چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۳
#6
پرنس نيمه اصيل و مادرش آيلين پرنس وارد اتاق لرد شدند.
-ارباب،ميخوام ننگ سوروس رو از وجودم پاك كنم.
-اين كه همون كله چربس،فقط شامپوشو نزده.
-نه ارباب.اين بچه دوممه.اومده مرگخوار شه.
-بايد لياقتش رو ثابت كنه.نامردي تو ژنشه،جاسوسي تو ژنشه،دورويي و دروغ هم تو ژنشه.
-ارباب،تضمينش ميكنم.
-اون كله چرب رو هم تضمين كرده بودي.
-ولي اون يه اتفاق بود.
-اون اتفاق نبايد تكرار شه.
-چه جوري خودشو به شما ثابت كنه ارباب؟
-يه ماموريت براش دارم.جاسوسي ميكنه،ولي از محفل.

يك ساعت بعد

آيلين و فرزندش در اتاق نشسته بودند و درباره ماموريت مشورت ميكردند.

-چند وقته از سوروس خبري نيست،موهاتو شامپو ميزني،ميري تو محفل عضو ميشي،بعدش هم ...
-ولي من كه جاسوسي بلد نيستم.
-به حرف من گوش كن.


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: پيام امروز
پیام زده شده در: ۱۵:۳۹ سه شنبه ۳ تیر ۱۳۹۳
#7
سخنراني ويكتور كرام،كانديداي وزارت سحر و جادو:

-من دولت تعيين مي كنم،من تو دهن بي قانوني نيزنم،من تو دهن دزدان و اشرار ميزنم،اصلاً من تو دهن ماندانگاس ميزنم.

طرفداران ويكتور كرام:ماندانگاس فلچر اعدام بايد گردد.

عكاسان:

-من دزد نيستم،من ورزشكارم.ماندانگاس دزد مقابل يه ورزشكار هيچ عددي نيست.ما ورزشكارها از شما مردم دفاع ميكنيم.مقابل بي قانوني و بي عدالتي مي ايستيم و تا وقتي كه اون دزد رو مجازات نكرديم مبارزه ميكنيم.

طرفداران:ماندانگاس فلچر اعدام بايد گردد.

اين بود گزارشي از سخنراني ويكتور كرام.اين سخنراني وقتي كه معلوم شد از شام خبري نيست به پايان رسيد و مردم به ظاهر طرفدار ويكتور كرام با حركت از سالن خارج شدند.


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: محل ثبت نام از داوطلبان وزارت
پیام زده شده در: ۱۵:۱۲ جمعه ۳۰ خرداد ۱۳۹۳
#8
از بچگي بهم ميگفتند رد صلاحيت ميشي،الآنم ميگن.

مدت زمان عضویت در ایفای نقش:

يك سال و يك ماه

برنامه های خود برای وزارت:

-ادامه دادن راه مورفين گانت در زمينه تجارت چيز
-متحد كردن قاچاقچيان چيز،چوبدستي چيني،جاروي چيني،پودر پرواز چيني و ساير قاچاقچيان براي كنترل قيمت ها
-گرفتن ماليات هاي سنگين از مردم
-سازماندهي كاراگاهان براي مبارزه با مخالفين دولت و دستگيري آنها
-حمايت از ساحره هاي محجبه و فرستادن ساحره هاي بدحجاب به آزكابان
-مبارزه با بي ناموسي و ترويج باناموسي ميان جوانان
-گسترش روابط بين الملل
-افزايش حقوق ورزشكاران
-كاهش بيكاري با طرح "از دانش آموزي هاگوارتز تا آبدارچي شدن فقط يك قدمه"

سوابق در ایفای نقش:

----------

سوابق در وزارت سحر و جادو:

----------

شعار انتخاباتی:

مخالفين دولت اعدام بايد گردند
موافقين دولت پاداش خواهند گيرند


جارويي خواهم ساخت
پرت خواهم كرد به هوا


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ یکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۳
#9
نام شخصيت انتخابي:ويكتور كرام

گروه:اسليترين

چوبدستی:چوب درخت بلوط،مغزش ريسه قلب اژدها،ساخته گريگورويچ،10 اينچ،غير انعطاف پذير

جارو:با هر جارويي زود تر از بقيه اسنيچ را ميگيرد،ولي جاروي اصلي او آذرخش است.

معرفی کوتاه:جادوگر اصيل بلغارستاني با موي تيره،چشمي سياه و پوستي روشن.ويكتور قدي بلند و بدني ورزشي دارد و كمي مغرور است.

كوييديچ:ويكتور كرام جستجوگر تيم ملي كوييديچ بلغارستان است و بهترين جستجوگر جهان.او در 18 سالگي در فينال جام جهاني كوييديچ شركت كرد و اسنيچ را زودتر از جستجوگر ايرلندي گرفت ولي ايرلند قهرمان جهان شد.

دوران جواني:ويكتور كرام در مدرسه دورمشترانگ جادو را آموخت؛جايي كه گريندلوالد (جادوگر سياه) در آن درس ميخواند.ويكتور در اين مدرسه كه به مدرسه جادوي سياه معروف است به جادوي سياه علاقه مند شد.او در ديوارهاي دورمشترانگ نماد گريندلوالد را ميكشيد كه نشان دهنده علاقه او به جادوگران سياه است. ويكتور كرام در مسابقات سه جادوگر به عنوان نماينده دورمشترانگ شركت كرد.

شناسه قبلي

تأیید شد.


ویرایش شده توسط ماندانگاس فلچر در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۸ ۱۴:۴۵:۵۲






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.