هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها




پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳
#1
اول از لطف شما ممنون ولی من فكر می کردم کوچه ی دیاگون محل خرید و فروش نه نویسندگی و اگر برای خرید و فروشه لطفاً بازش کنید و مسعولیتش را بر عهده ی من بگذارید. .ممنون




پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۹:۲۴ دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
#2
سلامی بر بانو آیلین عزیز
می خواستم ازشما اجازه ی زدن تایپیکی با نام: چوبدستی بانو هلگا را بگیرم و بپرسم که بعد از ساخت تایپیک چگونه باید آنرا فعال کنیم




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۴۱ دوشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۳
#3
نام شخصيت انتخابي:هلگا هافلپاف
گروه :هافلپاف

ویژگی های ظاهری و اخلاقی:این بانوی ولزی و مهربان یکی از چهار موسس هاگوارتز است که بسیار دل رحم و دوست داشتنی بود.

چوبدستی:چوب درخت خاس و موی دم اسب تکشاخ انعطاف پذیر و مناسب برای دفاع و دوئل

سپر مدافع:اسب تکشاخ

جارو:فکر نمی کنم اون موقع ها بوده باشه ولی پاک جارو

معرفی کوتاه:او تنها موسس هاگوارتز بود که برای ورود به گروهش که نمادش گورکن و رنگش زرد است هیچ شرطی نگذاشت.او در هاگوارتز معجون سازی را تدریس می کرد.او یک فنجان زیبا داشت که بعد ها توسط لرد سیاه تبدیل به جان پیچ شد.


تایید شد! به ایفای نقش خوش اومدین بانو هلگای عزیز!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۷ ۱۳:۵۵:۵۷



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳
#4
نام شخصيت انتخابي: سدریک دیگوری
گروه هافلپاف
ویژگی های ظاهری و اخلاقی: موهای تقریبا" بلند و مشکی دارم و قد نسبتا" بلند دارم.
چوبدستی: چوب درخت زبان گنجشک با مغز موی دم اسب تک شاخ 30 سانتی متر و فوق العاده انعطاف پذیر
جارو: آذرخش
معرفی کوتاه:کمی خجالتی ام. پدرم همیشه من را به خاطر شکست دادن هری تحسین می کند، اما من خوشم نمی آید. به چوچانگ علاقه دارم.


این شخصیت گرفته شده ولی هنوز توی لیست به روز نشده. لطفا یه شخصیت دیگه انتخاب کن و در موردش کمی بیش تر توضیح بده. از تخیلت کمک بگیر.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۷ ۲۳:۳۰:۳۱



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۰ دوشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۳
#5
نام شخصيت انتخابي:جاستين فينچ فلچلي
گروه :هافلپاف
توضیح شخصیت:خب من عاشق هری ام همیشه یه دوربین دستمه و دارم ازش عکس می گیرم یک بار توسّط یک باسیلیسک که نواده ی اسلیتیرین اون رو آزاد کرده بود خشک شدم.من یه ماگل زاده ام.هری زیاد از من خوشش نمیاد چون خیلی دنبالشم وبراش باعث دردسرم.من یه خورده هم دست و پا چلفتی ام
سپر مدافع:گوزن نر
چوبدستی:چوب بلوط و مغز پر ققنوس انعطاف پذیر و مناثب برای دفاع
جارو:آذرخش
:worry: :worry: :worry: :worry: :worry: :worry:


توضیح شخصیتت که در مورد کالین کریویه. در مورد جاستین شخصیتی که خودت دوست داری ازش بسازی رو بنویس.
تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۳ ۲۳:۰۳:۱۱



پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳
#6


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۰ شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳
#7
من شوخ طبع و آرام هستم. اگر به چیزی علاقه داشته باشم آن را رها نمی کنم. روابط اجتماعی من با بچه های درس خوان بهتر است.شجاع ولی محتاطم به موسیقی هم علاقه دارم.گروه گریفندور را دوست دارم.جمع را بیشتر از تنهایی دوست دارم و بیشتر مواقع اطلاعاتم به حدّ نثاب رسیده است. اگر حرفم درست باشد تا جای ممکن تلاش میکنم آن را ثابت کنم و همیشه سعی میکنم حقم را بگیرم.




پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۳
#8
بعد از یک روز خسته کننده برروی صندلیش نشسته بود،آبنبات لیمویی می مکید و به آواز زیبای پرنده ی سلطنتیش گوش فرا داده بود. ناگهان صدای شکستن شیشه سکوتی که درآن فقط آواز ققنوس شنیده میشد را شکست.جغدی روی میز سقوط کرد و سعی کرد روی دو پای چنگک دارش بایستدو تعادلش را حفظ کند. چشمهای کهربایی و زیبای جغد دامبلدور را غرق در حیرت کرده بود. ناگهان به خود آمد و نامه ای آویزان به پای جغد دید. نامه را از پای جغد در آورد و خواست آن را باز کند که...

[size=xx-large](( به من دست نزن، فقط یک گریفندور وافعی می تواند با استفاده از کلاه قاضی به محتویات من دست یابد.))


این صدای فریاد نامه بود. دامبلدور به فکر فرو رفت. گریفندور واقعی؟ کلاه قاضی؟به دوروبرش نگاه کرد.چه طور می توانست در آن لحظه به هری دست یابد؟ او الان کجا بود؟ کلاه قاضی چه ربطی به این نامه داشت؟در این فکر و اندیشه ها بود که...

آها! شمشیر گریفندور با یاقوتکاری های روی دسته اش از کلاه قاضی توسط یک گرینفندور واقعی درآمده بود. شمشیر را برداشت و بسیار آهسته آن را به نامه نزدیک کرد و درب نامه را گشود. محطویات نامه دامبلدور را به وحشت انداخت. به طرف دفتر اساتید رفت، در را باز کرد و بی مقدمه و توضیح گفت: یک نفر برای من گردنبند همسر گوریک گرنفندور را فرستاده است.)) اسنیپ به مسخره گفت: (( خوب ، وصلش کنید روی گردن شیردال.))دامبلدور به او چشم غره ای رفت.مک گونگال گفت:(( اسنیپ همسر گودریگ مرگخوار بوده. و وقتی این گردنبندو به گودریگ نشون میده گودریگ می فهمه که گردنبند نفرین شدست و اون رو ازش میگیره و به هیچ کس نمی گه باهاش چی کار کرده.الان سالهاست که مردم به دنبال این گردنبند هستند ولی هیچکس تا به حال اون رو پیدا نکرده.))
[/size]


چندین غلط املایی و تایپی داشتی که با یک بار مرور، بعد از نوشتن پستت خیلی هاش برطرف میشه. برای نقل قول ها به جای دوتا پرانتز پشت سر هم می تونی از گیومه استفاده کنی.
طرز برخورد اسنیپ با دامبلدور بی ادبانه بود که مطابق شخصیت اسنیپ نیست. این مورد در پست طنز اشکالی نداره ولی در پست جدی نقص محسوب میشه.
داستانت هم نصفه و نیمه تموم شده ضمن اینکه در زمان گریفندور مرگخواری وجود نداشته که همسرش بخواد جزو اونا باشه.
در کل متن قابل قبولی بود. بعد از ورودت به ایفا از جادوکاران ویزنگاموت و ناظران تالار خصوصیت کمک بگیر تا بتونی بهتر بنویسی.

تایید شد! سال اولیا از این طرف!


ویرایش شده توسط ققنوس در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۹ ۲۳:۴۲:۳۸
ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۱ ۱۳:۰۲:۲۵







هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.