هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: دامبلدور قوی تره یا ولدمورت؟
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#1
اينم اخه سواله خب معلومه دامبلدور


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: اگه میتونستید پاتروناس خودتون رو عوضع کنید دوست داشتید چی باشه?
پیام زده شده در: ۱۴:۰۸ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#2
كلاغ


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدرمورت از چیزی بترسد?
پیام زده شده در: ۱۴:۰۰ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#3
ولدومرت دماغ نداره هههههه


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: ارتباط با ناظر دیاگون
پیام زده شده در: ۱۳:۵۷ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#4
من مي خواهم فروشگاهي بزنم به نام معجون فروشيه ارنيً مجوز مي ديد


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدرمورت از چیزی بترسد?
پیام زده شده در: ۱۳:۳۳ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#5
خخخخ ولدومرت كوچولو از همه چي مي ترسه


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: موسسه ارواح
پیام زده شده در: ۱۳:۰۶ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۳
#6
واي ارني تو چي كار كردي انگار ديوانه شدم هي باخودم حرف مي زدم اخه به خاطر يه درگيريه ساده زدم بچه ي مردمو يك هفته بي هوش كردم تا اين كه توي روزنامه نام يك مماني رو خوندم به نام موسسه ارواح انگار كار يارو خيلي درسته همون سيسرون هاركيس ولي اخه اون يه مرگ خواره من از لرد ولدمورت و كلا مرگ خوار ها بدم مياد ولي اين تنها راه چارم بود وقتي رفتم كوچه ي دياگىن به مغازه ديدم كه نوشته روح خود را ازاد كنيد عجيب بود با ترس ولرز وارد موسسه شدم چند تا باجه اون جا بود راهنماي باجه هارو كه خوندم فهميدم بايد به باجه يه هشت برم رفتم روي صندليم نشستم وبا اخم ماجرايم را تو ضيح دادم انگار يارو خوش حال بود گفت بورو هاگزميد از لاغر ترين مرد ان جا يه مو بكن و بعد بورو خونه يو گاينت ها و ميخ رو در رو بكن و مو رو دور ميخ بپوشون و زير تخت اسمشو نبر دفن كن انقدر هرسم گرفته بود كه مي خواستم كله ي يارو رو بكنم ولي خودمو كنترل كردم گفتم اول اين كار رو انجام بدم اثر نكرد بهد يه اواكادورا بزنم بهش بميره رفتن به هاگزميد كار راحتي بود يه ياروي لاغري رو اونجا پيدا كردم بعد بدون اجازه موي يارو رو كندم بعد نگو يارو جانور نما بوده و تبديل به يك سگ وحشي شد افتاد دنبالم حالا من بدو سگه بدو ولي هر جور بود از دست سگه خلاص شدم حالا چطوري برم امارت گانت ها وقتي رسيدم اونجا هيچ كس نبود ميخو كه كندم ييهو نمي دونم خدمت كار اونا از كجا پيداشون شد كه افتاد دنبالم من ميخو سريع برداشتم و ديودم اين خدمت كاره مثل سگه نبود كه بپيچونيش ولكن ماجرا نبود بابا يه ميخه چيز زياد مهمي كه نبود ولي يارو سيريش بود تازه يادم اومد كه هميشه يه معجون غيب شو توي جيبم دارم كه از مخلوط جلبك دريايي عنكبوت برزيلي و موز تشكيل شده بود رو خوردم و غيب شدم بعد خدمت كاره منو رل كرد هالا چطوري خونه ي ولدومورت احمقه رو پيدا كنم بعد تازه يادم اومد معجون تلپورت دام اون خوردم بعد يهو رفتم خونه ي ولدومرت اقا چشمتون روز بد نبينه كه حدودا پنجاه و هفتا ديوانه ساز افتادن دنبالم من كه داشتم فرار مي كردم تالاپ خوردم زمين و تنها چيزي كه گفتم اين بود اسپكتو پاترونام ييهو يه پاندا اومد همشونو فراري داد وقتي اون ميخ و مورو زير تخت ولدومرت دفن كردم وبرگشتم خونه ديدم همه ي اينا الكي بوده و يارو سر كارم گذاشته


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: به نظر شما ممکنه ولدرمورت از چیزی بترسد?
پیام زده شده در: ۱۱:۵۰ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
#7
اين سوال يه اشكال بزرگ داره اونم اينه كه مرگ چيز نيست اين سوال گفته چيزي بترسه يعني يك جسم يا يك موجود يا اشياء مرگ چيز نيست نه جسم نيست نه موجود منظور طراح سوال اين بود وگرنه همه مي دونن ولدومورت از مرگ مي ترسيد


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: اگه میتونستید پاتروناس خودتون رو عوضع کنید دوست داشتید چی باشه?
پیام زده شده در: ۱۱:۴۴ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
#8
فعلا من همين پاترونام خودمو يعني پاندارو دوست دارم


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۱:۳۳ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۳
#9
نام=ارني
نام خانوادگي=مك ميلان
جنسيت=مذكر
نژاد=دورگه از طرف پدر
چوب جادو =چوب گردو و قلب اشك چشم ققنوس
گروه=هافلپاف
جارو=اذرخش
خصوصيات اخلاقي=بسيار پشتكار بالايي داردبا افراد هر گروه كنار مياد ترس او از كنت دراكولاست از ولدومرت متنفر هست
پاترونام=پاندا
مشخصات ضاهري=رنگ چشم مشكي و رنگ مو قهوه ايه بسيار سوخته و رنگ پوست گلبهي و خوشتيپ
دوران كودكي=او دوران كودكيه بسيار خوبي داشت از خانواده متوسطي به دنيا امد و در هواگواردز تحصيل كرد
سن=١٨
شغل =فعلا ندارد
وضعيت تعهل=مجرد
درس هاي مورد علاقه =معجون سازي و پرواز با جارو
شغل مود علاقه =معجون فروش


تایید شد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۱ ۱۳:۲۰:۵۹

به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۳:۵۲ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳
#10
من بسيار باهوشم و حواسم به همه چي هست و وقتي كاري به من داده مي شه به بهترين شكل انرا انجام مي دهم اگر در كاري شكست بخورم تا ان را درست انجام ندهم ول كن ماجرا نيستم من دوست دارم توي هافلپاف يا رينكلاو باشم ولي هرچي كلاه گروه بندي بگويد گوش مي دهم


به جاي امضا شعر مي خونم
غروب پاييزه چيزم غم انگيزه نه دلم غم انگيزه چشم فلك نم نم چيزاشو مي ريزي نه اشكاشو مي ريزه






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.