هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۸:۳۷ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#1
آگوستا لانگ*باتم
آگوستا لانگ*باتم یا Augusta Longbottom یکی از شخصیت*های مجموعه*ی هری پاتر نوشته*ی جی. کی. رولینگ و مادربزرگ پدری نویل لانگ*باتم است. او نویل را بعد از شکنجه شدن و دیوانه شدن پدر و مادر او به دست گروهی از مرگخواران، بزرگ می*کند. از همان ابتدای کتاب مشخص می*شود که نویل به شدت از مادربزرگ مقرراتی*اش وحشت دارد.
آگوستا لانگ*باتم اولین بار در هری پاتر و سنگ جادو، زمانی که نویل در حال سفر به سمت هاگوارتز است ظاهر می*شود.
در هری پاتر و محفل ققنوس، هری و دوستانش آگوستا و نویل را در بیمارستان سوانح جادویی سنت مانگو ملاقات کرده و او از مشکل فرانک و آلیس و چگونگی این اتفاق برای آنها تعریف می*کند.
در هری پاتر و شاهزاده*ی دورگه، آگوستا از نویل می*خواهد که به جای افسون*ها که از نظر خودش درس آسانی است، درس تغییر شکل را ادامه دهد. اما مینروا مک*گونگال روشن می*کند که خود آگوستا از درس افسون*ها رد شده است. او همچنین نامه*ای به آگوستا لانگ*باتم نوشته و از او می*خواهد به نوه*اش و همان چیزی که هست افتخار کند.
در هری پاتر و یادگاران مرگ، نقطه*ی عطفی در روابط آگوستا لانگ*باتم و نوه*اش رخ می*دهد. در نزدیکی اوج ماجراهای کتاب، معلوم می*شود که مرگخواران به دلیل فعالیت*های نویل بعنوان رهبر جدید ارتش دامبلدور، آگوستا لانگ*باتم را زیر حملات خود گرفته*اند.
جان داولیش ازسوی وزارت سحر و جادو برای دستگیری آگوستا به خانه*ی او فرستاده می*شود، اما با مقاومت آگوستا، داولیش سر از بیمارستان سنت مانگو در می*آورد. سپس آگوستا خانه*ی خود را ترک کرده و نامه*ی تشویق آمیزی برای نویل می*فرستد.
در حین نبرد نهایی میان مرگخواران و محفل ققنوس در هاگوارتز، آگوستا لانگ*باتم نیز از راه رسیده و به کمک اعضای محفل ققنوس می*آید.
آگوستا به دلیل فعالیت*های انقلابی نوه*اش نویل، سرانجام به او و همان چیزی که واقعا هست افتخار می*کند.

«به خدا دیگه هرکی به ذهنم میرسید بررسی کردم امیدوارم این یکی گروهش معلوم نباشه و تایید بشه»


در معرفی شخصیت باید گروهت رو هم بنویسی.
تایید شد! خوش اومدی!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۷ ۱۳:۴۷:۵۶
ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۸ ۱۶:۰۲:۵۷


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۴۷ جمعه ۷ شهریور ۱۳۹۳
#2
سلام من تو گروه بندی افتادم تو هافلپاف ولی گفتین اگه بخوام گریفندور هم میتونم برم.من تو قسمت معرفی شخصیت مشکل دارم و نمیتونم برم هافلپاف میشه برم گریفندور؟نتونستم هیچی از هافلپاف پیدا کنم



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳
#3
مالی ویزلی (پریوت) متولد 30 اکتبر 1949 (8 آبان 1328) است. او در خانواده اصیل جادوگری پریوت به دنیا آمد. دو برادر به نام های فابیان و گیدئون داشت که هر دو از اعضای اصلی محفل ققنوس بودند و در جنگ اول جادوگران توسط مرگخواران به قتل رسیدند. تحصیلات جادویی خود را در گروه گریفیندور مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز به پایان رساند. او در سال 1968 (1347) از هاگوارتز فارغ التحصیل شد و رد همان سال با آرتور ویزلی ازدواج کرد و در سال 1970 (1349) اولین فرزندشان بیل متولد شد. او شش فرزند دیگر با نام های چارلی، پرسی، فرد و جورج، رون و جینی نیز به دنیا آورد. در سال 1991 (1370) زمانی که او به همراه 5 فرزند آخر خود به ایستگاه کینگز کراس رفته بود تا آخرین پسرش رون را برای اولین بار از ایستگاه 3/4 9 راهی هاگوارتز کند، پسری جوان و تنها را دید که از او طرز گذر و ورود به ایستگاه 3/4 9 را پرسید. مدتی بعد فهمید آن پسر کسی نبوده جز هری پاتر معروف که با پسر کوچکترش دوست صمیمی شده است.


در گروهبندی شما به هافلپاف فرستاده شدی اما مالی ویزلی همونطور که گفتی یه گریفندوریه. پس لطفا شخصیت دیگه ای رو معرفی کن.

تایید نشد!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۷ ۱۹:۲۶:۲۳


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳
#4
نام:نیمفادورا تانکس
جنسیت: مونث
رنگ مو: متغیر (اکثرا بنفش است اما رنگ طبیعی موهایش قهوه‌ای موشی است.)
رنگ چشم: قهوه‌ای
نژاد: دورگه
قدرت‌های ویژه: متامورف‌ماگوس (دگرگون‌نما) - توانایی تغییر شکل ظاهری
عضویت در: محفل ققنوس
اولین حضور در: هری پاتر و محفل ققنوس

نیمفادورا تانکس (تولد: ۱۹۷۳) شخصیت تخیلی مجموعه داستان‌های هری پاتر، نوشته جی کی رولینگ است.
تانکس (او از نام اول خود متنفر است) زنی پرشور و با نشاط، کارآگاه، و عضو محفل ققنوس است. او ساحره‌ای چند چهره‌است. او می‌تواند چهره اش را به خواست خود تغییر دهد و به همین دلیل رنگ مو و چشمش هیچ وقت ثابت نیست، او از این مهارتش استفاده‌های زیادی می‌کند.
تانکس یک جادوگر دورگه است که دلیلش این است که مادرش، آندرومدا بلک با مردی ماگل به نام تد(تئودور) تانکس ازدواج کرد که حاصل این ازدواج نیمفادورا بود.
بر خلاف تصور همه که تانکس عاشق سیریوس بلک بود از ابتدا عاشق ریموس لوپین بود و در نهایت ریموس لوپین ازدواج کرد. حاصل ازدواج انها یک پسر است هرچند هر دو در نبرد هاگوارتز کشته شدند و نتوانستند فرزندشان را بزرگ کنند. پدرخوانده فرزند انها هری پاتر است. مادر نیمفادورا تانکس اندرومیدا است که خواهر بلاتریکس لسترنج و نارسیسا مالفوی می باشد


این شخصیت گرفته شده. ضمنا هنوز تکلیف گروهبندی شما مشخص نیست. لطفا بعد از این که کلاه گروهتون رو مشخص کرد شخصیت دیگه ای از این لیست انتخاب کنید که گرفته نشده باشه.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۵ ۶:۲۸:۵۵


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳
#5
خب دوس داشتم برم گریفندور ولی اگه قرار باشه بین هافلپاف و اسلایترین انتخاب کنم هافلپاف رو انتخاب میکنم شخصیتی هم که میخوام انتخاب کنم نیمفادورا تانکس هست ولی نمیدونم مال چه گروهیه به احتمال زیاد گریفندور


ویرایش شده توسط لیلی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۴ ۲۱:۰۸:۱۲


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۶:۰۸ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳
#6
من شجاع ونترس هستم شیطون و بازیگوش سوتی هم زیاد میدم اهل مطالعه و کنجکاو ولی خیلی ساده و زود باور نمیدونم اینایی که گفتم به گریفندور میخوره یا نه ولی دوس دارم برم گریفندور



پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۳
#7
هری در گوشه ی اتاق با حرص به قیافه ی پر از آرامش دامبلدور خیره شده بود و داشت با خود فکر میکرد کاش دامبلدور در باز کردن نامه کمی سرعت عمل به خرج دهد چطور میتوانست در چنین شرایطی اینگونه با ارامش به کار خود بپردازد.دامبلدور بعد از چند بار زیر و رو کردن نامه با لبخند تمسخر امیزی که بر گوشه ی لبهایش بود رو به هری گفت:هری،پسرم همونطور که قبلا بهت گفتم تام ریدل با همه ی هوشی که داره بعضی وقتا یادش میره که معلم قدیمیش بیشتر از چیزی که فکر میکنه در موردش اطلاعات داره و با افکارش آشناست. هری که متوجه منظورش نشده بود همچنان در سکوت به استادش خیره شد و منتظر ادامه ی حرف های دامبلدور ماند.سر میز شام یکی از دانش اموزان نامه ای از دامبلدور برایش آورده بود که به محض صرف شام به دفترش برود.
دامبلدور ادامه داد این نامه رو تام ریدل در کمد اتاقش در یتیم خانه مخفی کرده بود.افسون پیچیده ای برای جلوگیری از بازکردنش به کار برده ولی خوشحالم که بگم من راه باز کردنشو میدونم و اون چیزی نیست جز شمشیر گریفندور...


سعی کن برای نوشته هات پاراگراف بندی داشته باشی. مثلا قبل از "دامبلدور بعد از چند بار..." می تونستی 2 بار اینتر بزنی تا ظاهر پستت زیباتر و خوندنش آسون تر بشه. کوتاه ولی خوب بود.

تایید شد! سال اولیا از این طرف!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۴ ۱۸:۰۵:۱۳






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.