هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل




پاسخ به: کارگاه ساخت ورد جادویی
پیام زده شده در: ۱۷:۲۱ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#1
آواکانتالار بی سر وصدا ترین روش کشتن(avakantalar)


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#2
نام شخصیت انتخابی: ورینگتون

جنسیت:مذکر

گروه:اسلیترین

سن:هم سن مالفوی

تحصیلات: هاگوارتز تموم کردم

نژاد:اصیل زاده

چوب دستی:از جنس چوب گردو مغزش هم موی تک شاخ انعطاف پذیر و مناسب برای تغییر شکل ۲۵ سانتی متر.

سپر مدافع: خفاش عظیم

ویژگی های ظاهری: پسری با موهای قهوه ای و شمان تیره با قد170سانتی متر.

علایق:کشتن/مرگ/زجر کش کردن/نابود کردن.

توضیحات: پسری هستم که هاگوارتز تموم کردم.من نه ولدمورت پیروی میکنم نه از دامبلدور من پسریم که میخوام تمام دنیا ازم بترسن حتی بیشتر از ولدمورت.


تایید شد! به ایفای نقش خوش اومدی ورینگتون جوان!


ویرایش شده توسط کلاه گروهبندی در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۷ ۱۳:۵۳:۰۳

من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۱۶ یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۳
#3
میشه یه شخصیت ساختگی انتخاب کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مثلا خودم باشم دیگه تغیر نکنم من میهخوام خود دیو بمونم.


خیر امکان انتخاب شخصیت ساختگی وجود نداره. شما میتونید به جای انتخاب شخصیت های اصلی، شخصیت ناشناخته ای انتخاب کنید و خودتون ویژگی های شخصیتیش رو بر اساس علاقه تون خلق کنید.


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۶ ۱۱:۴۵:۱۶

من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۷:۳۲ پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳
#4
نه.همون اسلیترین من میخوام با ولدمورت مقایسه بشم نه کسی دیگه. من میخوام همه بیشتر از ولدمورت از من بترسن


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: سال اولی ها از این طرف: کلاه گروهبندی
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
#5
من خیلی خطر ناکم / من عاشق کشتنم / من از ولدمورت بی رحم ترم / توصیف من تو اسمم من خود دیوم/ من زمانی که بخوام کسی بکشم خیلی باهوش میشم / من میکشم تا زمانی که کشته بشم/ من برای چیزی که میخوام کل جهان به آتش میکشم/


ببین کلاه من تو هر گروه که توش قاتل های بزرگ به وجود اومدن بزار مثل اسلیترین


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: سپر مدافعت چه شکلیه؟
پیام زده شده در: ۱۲:۲۳ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
#6
مال من یه باسیلیسک


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان می آید؟ چرا؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۸ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
#7
من از هر کسی خوشم میاد که آدم بکشه ((ولدمورت-تمام مرگ خوارها-بارتی کراوچ پسر)) به خاطر این دوست دارم چون از کشتن و مرگ خوشم میاد


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: اگه یه روز براتون یک نامه از یک مدرسه جادوگری بیاد چی کار می کنید ؟؟؟
پیام زده شده در: ۱۱:۵۱ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
#8
می گم بالاخره میتونم ترسناک ترین جادوگر جهان بشم


من میکشم تا زمانی که کشته بشم


پاسخ به: کارگاه نمایشنامه نویسی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۹ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳
#9
هری چند روزی بود که به اسنیپ مشکوک شده بود چون بصورت مداوم به کتابخانه میرفت ولی هری نمیتونست به دنبال اسنیپ بره چون پروفسور مک گونگال یه عالمه تکلیف به اون داده بود.


یه روز که هری تنها توی کتابخانه نشته بود وتکالیفی که پروفسور مک گونگال داده بود وحل میکرد.
که زمزمه ای به گوشش رسید از صندلی خودش بلند و به سمت صدا رفت وقتی نزدیک تر شد فهمید صدای اسنیپ که به صورت زمزمه هستش جلو تر رفت و دید که اسنیپ با خودش حرف میزد و می گفت:
"خودشه.آلبوس حتما با دیدن این کتاب مدیریت مدرسه رو به من میده."
هری با شنیدن این جمله فکر کرد که حتما اسنیپ برای مدیر شدن مدرسه نقشه کشیده از شانس هری در همان لحظه پروفسور مک گونگال آمد و گفت:
"سورس اسلیترینی ها بازم دردسر درست کردن بیا درستش کن."
اسنیپ گفت:
"باشه الان میام."
و با پروفسور مک گونگال به طرف جایی که اسلیترین ها خرابکاری کرده بودن رفت.هری بعد از اسنیپ به سراغ کتابی که اسنیپ از کتابخانه برداشته بود رفت و دید اسم کتاب(جادو های پلید) هستش بعد کتاب و باز کرد دید که یه صفحه بیشتر از همیشه ورق خورد اون صفحه رو باز کرد و دید که نوشته شده:
"با افسون های زیادی می شود قتل انجام داد بی صر وصدا ترین افسون برای کشتن افسون ((آوارکانتالار)) هستش.البته امروزه دیگر از این نوع افسون استفاده نمیشود وبیشتر برای قتل از ((آواداکداورا)) استفاده میشود."
بعد از خوندن این صفحه هری میخواست به سرعت از کتابخانه برود ولی قبل از اینکه بتواند قدمی ور دارد اسنیپ را جلوی در دید. اسنیپ با دیدن هری گفت:
"پاتر چیکار میکنی اون کتابو بزار سر جاش."
هری به سرعت و با فریاد جواب اسنیپ را داد و گفت:
"نه این کارو نمی کنم تو میخوای پروفسور دامبلدور بکشی."
اسنیپ گفت:
"پسرک احمق من کی همچین کاری کردم؟"
هری در جواب اسنیپ گفت:
"نکردی قراره بکنی"
هری بعد از گفتن این حرف با سرعتی که تا حالا با اون سرعت ندویده بود از کتابخانه رفت بیرون و اسنیپ هم دنبالش از کتابخانه رفت بیرون. هری میخواست به دفتر پروفسور دامبلدور برود و ماجرای اسنیپ را برای او تعریف کند.هری با سرعت میدوید ولی به تدریج خسته شد ولی خوب موقعی خسته شد چون درست مقابل دفتر پروفسور دامبلدور از حرکت ایستاد.هری رمز ورود دفتر پروفسور دامبلدور گفت و وارد شد. وقتی که وارد شد به سرعت در دفتر پروفسور دامبلدور را زد و وارد شد. به محض وارد شدن پروفسور دامبلدور گفت:
"چی شده هری؟چرا این وقع روز اینجا اومدی؟"
تا هری خواست حرفی بزند و ماجرا را تعریف کند اسنیپ وارد شد.اسنیپ به محض وارد شدن رو به هری نگاه کرد وگفت:
"پاتر. بلاخره گرفتمت حالا اون کتاب بده به من تا کسی ندیدتش"
هری با فریاد جواب داد:
"نه تو میخوای پروفسور دامبلدور بکشی تا مدیریت مدرسه رو به دست بگیری."
پروفسور دامبلدور با تعجب پرسید:
"چی؟کی میخواد من بکشه!؟"
هری گفت:
"پروفسور. پروفسور اسنیپ می خواد با این کتاب شما رو بکشه"
پروفسور دامبلدور نگاهی به کتابی که در دست هری بود انداخت و گفت:
"سورس این همون کتابی نیست که من و تو سرش شرط بستیم.که اگه هر کی زودتر این کتاب پیدا کنه و بی سر و صدا ترین نفرین کشتن پیدا کنه باید به اونی از نتونسته چیزی درخواست کنه."
اسنیپ گفت:
"درسته این همون کتابه."
هری که داشت از تعجب شاخ در می اورد گفت:
"چی؟میشه یکی بگه اینجا چه خبره؟"
پروفسور دامبلدور که در حال گردش در کتاب بود. گفت:
"من و سورس شرط بسته بودیم که هر کسی زودتر این کتاب پیدا کرد و بی سر و صدا ترین نفرین کشتن یاد گرفت باید چیزی از اون یکی درخواست کنه.سورس از من خواست اگه که این ورد یاد گرفت مدیریت مدرسه رو به اون بدم و اگه من یاد گرفتم اون باید 400 امتیاز از اسلیترین کم کنه وبله بالخره پیداش کردم اسم افسون (آوارکانتالار)) پس من بردم و تو باید 400 امتیاز از اسلیترین کم کنی ولی از تو هم باید تشکر کنم هری بدون کمک تو نمیتونستم.مرسی از کمکت حالا هم میتونی بری"
هری داشت از دفتر پروفسور دامبلدور خارج میشد که اسنیپ دستش گرفت وپرتش کرد روی صندلی خودشم روفت جلوش ایستاد و با عصبانیت گفت:
"پاتر. امیدوارم امشب شب خوبی داشته باشی چون از فردا دیگه شب و روز خوبی رونمی بینی"
بعد اسنیپ هری گرفت و پرتش کرد بیرون هری هم با همان سرعتی که به دفتر پروفسور دامبلدور اومده بود به سالن گریفیندور برگشت.


تایید شد ... سال اولی ها از این طرف!


ویرایش شده توسط لودو بگمن در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۲ ۱۷:۳۲:۰۷

من میکشم تا زمانی که کشته بشم






هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.