ویژگی دستشوییهای استادیوم این بود که کنار دیوارش، چند تا گلدون هم بود. مثل این میمونه که یه ماشین دوتا فرمون داشته باشه. یا دوتا پدال گاز، یا دوتا دنده، یا دوتا کاپوت، یا دوتا کلاچ یا شور، یا بینمک. میشه.
برایان!؟ نقل قول:
یه قسمتایی از پست لازمه توضیحات جدید جایگزین شه، مثلا اون قسمت که بچه های محله ریونکلا میگن زن نیارید تو تیم.
پس جایگزین میکنیم. اون قسمتایی از پستت که لازمه توضیحات جدید جایگزین بشه رو جایگزین میکنیم. اما نباید فراموش کنیم که:
توضیحاتت اگه پاراگراف بندی شه هم خوندنش راحت تره هم ظاهر بهتری داره.
پنجشنبه 22:37:12
پس از این به بعد، وقتی که داریم توضیحات جدید رو جایگزین میکنیم، پاراگراف بندی را نیز هم. با دو بند انگشت فاصله در شروع پاراگراف.
لعنتی؟ چرا انقدر شخصیت انیمهای ضعیفی هستی؟ چرا این برایان انقدر شخصیت انیمهای سستی هستش؟ من نمیفهمم. چهطور این نسل جدید خون به مغزش نمیرسه و وانگهی همهی پستها را در یک رول خلاصه نیز هم؟
برایان!؟ ادبیات پستمدرن از تمامشدن ایدههای نوشتن حرف میزند. از ناتوانی در خلق یک اثر ادبی. داستانهای پستمدرن، در اصل داستان ناتوانی نویسنده در نوشتناند. لعنتی! یا بینمک. میشه.
گلدون! من یک پخ از رز ویزلی دریافت کردم. توش ازم دلخور بود. گفت من که فهمیدم منظورت از گلدون توی دستشوییهای استادیوم من بودهم. مشکلت چیه؟ ها؟ ها؟ مشکلت چیه؟ بیا بریم نحوه برخورد، رجوعش کنیم. بیا. بیا. بیا رفع و رجوعش کنیم. بیا. دیگه.
ولی هاگرید نرفت. چون دلش درد میکرد. و الان تو دستشویی استادیوم بود. دستشوییای که کنار دیوارش چندتا گلدون هم بود. و روی طاقچهش، مجله و اینا هم، بود. برایان!؟
من آنزیمهای رودهی روبیوس هستم.
پس روبیوس رفت نحوه برخورد تا با آنزیمهای معدهش تکلیفش رو روشن کنه.
-برادرها! خواهرها! این تکلیف ماست که به همنوعان خودمون محبت بورزیم...
-اللهم صلی علی...
-محبت دوستان! گفتم محبت.
-اللهم...
گفت محبت. و برادرها رو قبل از خواهرها گفت. پس خواهرها رفتند به نحوهی برخورد و با آنزیمهای رودهی روبیوس گلاویز شدند.
از ورزشگاه نحوه با شما هستیم، مرلین کبیر توپ رو در دست داره و با قدرت به سمت آنتونین میره. لرد ولدمورت وارد میشه و اعلام میکنه که هیچ ایدهای از اتفاقی که داره میافته نداره. وی خاطرنشان میکنه که هرکاری میکنید بکنید، ولی دعوا رو به مرگخوارها ربط ندید. و پای جناحها رو وسط نکشید. پس پاها رفتند به نحوه و فرم عضویت در مرگخوارها را پر کردند. - اگر به عضویت خانه ریدل در بیایید چه رفتاری با نجینی خواهید داشت؟ - ریش دامبلدور مثل پشمکه اما ارباب نه.
رد شد.
پس کوسهها رفتند به ساحل و خودکشی دسته جمعی کردند.
پس نهنگها رفتند به نحوه و از کوسهها خواستند تا کپیرایت خودکشی دسته جمعی در ساحل رو رعایت کنند.
پس مرلینها و آنتونینها که نهنگ دیدهبودند، از نحوه فرار کردند و جاشون رو به باقی اعضا دادند. و چه خالی میرفت... شروع پستت رو نفهمیدم و دوست نداشتم.
این رول شروع نداره اصلا!
برایان!؟ فنر؟ اشلی؟ واقعا تا اینجاش رو خوندهید؟
به من بگو فرق این آشغال با رولهای تایید نشدهی کارگاه چیه؟ فردا مینویسم. عه. تمدید شد. پسفردا مینویسم. فقط... چی باید بنویسم؟
برایان!؟پنجشنبه 23:17:۵۳
- اون توپ نیست. درستترش سرخگونه.
-چی؟
-اونجا که میگی مرلین با توپ به سمت آنتونین میره. بهتره بگی با سرخگون به سمت آنتونین میره.
مرلین با سرخگون به سمت آنتونین میره. و برایان دست میبره سمت لباسش که یادمه یه هفت توش داشت.
-بچهها؟ گوشیم رو زدن.
بهش فکر کن. آیا خندهداره؟ اگه نه بندازش دور. اگه آره، آیا نوشتنش واجبه؟ اگه نه بندازش دور. دور انداختنش راحتترین کاره. نگاه کن! این ماشین هف هشتتا دنده داره!
برایان!؟-درسته. تازه کاکتوسها رو حساب نکردم.
چرا یوآن دیگه گزارش نمیکنه؟
-داورها در سوت خودشون میدمند. برای تیم ترنسیلوانیا، آلبوس دامبلدور توی دروازهست و برای تیم wwa، بنا بوده برایان در دروازه باشه که هنوز نیومده. مدافعین ترنسیلوانیا آندریا کگورگ و سونامی هستند و برای تیم مقابل، فعال حقوق بشر و فعال حقوق زنان بلاجرزنی میکنن.
بلا جرزنی نکن. ایح ایح ایح.
-مهاجمین ترنس، گابریل دلاکور، کلاه سو و چوپان دروغگو هستند و در تیم مقابل هوریس و جمیله و سلوین...
-بچهها؟ گوشیم رو تو خیابون زدن.
-جستجوگران دو تیم، سو لی و رو بی هستند. سرخگون در دست گابریل قرار داره. پاس میده به کلاه سو. چوپان دروغگو نزدیک کلاه میشه تا سرخگون رو برداره.
-ای بابا. توپ گیر کرده تو کلاه.
-دروغگو. و توی دروازه. پس کجاست این دروازهبان wwa؟
برایان!؟نقل قول:
خجالت نکش فنریر، مگه من گوشت نیستم؟! به من حمله کن، منو بدَر، تیکه تیکه م کن و با اون دندونای تیز و براق و بی نظیرت-
پنجشنبه 23:38:35
-سرخگون در کلاه سو قرار داره. پاس میده به گابریل. چوپان دروغگو نزدیک گابریل میشه تا سرخگون رو برداره.
-ای بابا. توپ گیر کرده تو گابریل.
-دروغگو. و توی دروازه. پس کجاست این دروازهبان wwa؟
برایان!؟نقل قول:
منتظر چی هستی؟ بیا روی همین میز منو تیکه تیکه کن، بیا وسط همین دفترِ هیئت داوران دندونای براقتو توی گلو م فرو کن!
پنجشنبه 23:46:55
-سرخگون در چوپان دروغگو قرار داره. پاس میده به گابریل. کلاه نزدیک میشه تا سرخگون رو برداره.
-ای بابا. توپ گیر کرده تو من.
-دروغگو. و توی دروازه. پس کجاست این دروازهبان wwa؟
برایان!؟نقل قول:
میبینی؟ تو از درون آدم شریفی هستی فنریر.
پنجشنبه 23:49:12
-سرخگون در چوپان دروغگو قرار داره. پاس میده به کلاه. گابریل نزدیک میشه تا سرخگون رو برداره.
-ای بابا. توپ گیر کرده تو چوپان.
-کدوم چوپان؟
-دروغگو. و توی دروازه. پس کجاست این دروازهبان wwa؟
برایان!؟نقل قول:
تو از درون می درخشی، تو از درون یه بچه گربه ی بی آزاری فنریر! تو هنوزم پاک و قابل بخششی، حتی اگر یه لحظه ی کوتاه جذابیت بی رقیب من باعث شه کنترلت رو از دست بدی و بهم حمله کنی و منو بکشی و بعنوان یه وعده غذایی ببلغی... تو هنوزم قابل-جلو نیا!
پنجشنبه 23:54:43
-سرخگون در کلاه دروغگو قرار داره. پاس میده به چوپان سو . گابریل نزدیک میشه تا سرخگون رو برداره.
-ای بابا. توپ گیر کرده زیر ماشین.
-دروغ نگو برادر!
همه میخ شدند! این صدای برایان بود که در ورزشگاه طنین انداخت. برایانی که دوان دوان خودش رو به دروازه رسونده بود تا دست سرنوشت نیز هم.
پنجشنبه 23:58:33
برایان!؟ من تموم شدم! بیا منه بشور. پس برایان به بارگاه ملکوتی رفت و مرلین رو در نحوه شست.
پنجشنبه 23:59:48
Direct acces not allowed!!!